بازگشت

موضع چهارم: موضع امام در آماده كردن مسأله غيبت


امام عسكري (ع) كه به وضوح مي ديد كه اراده ي الهي براي ايجاد دولت «الله» بر روي زمين، و در بر گرفتن همه ي جهان انسانيت و گرفتن دست مستضعفان در زمين - تا خوف آنان به امنيت خاطر تبديل گردد، و خداي را عبادت كنند، و هيچ چيز را شريك او نگيرند... - بر اين تعلق گرفته است كه فرزندش غيبت كند.

او مي دانست كه هموار كردن راه غيبت فرزندش بر عهده ي اوست و اين كار از اين روست كه بشر به ادراك و معرفت حسي عادت كرده است و براي اين انسان كه فقط چنين مي انديشد، دشوار است كه به تفكر وسيع دست زند.

محيط امام (ع) كه محيطي فاسد و منحرف بود و سطح روحي آن پائين آمده بود، نمي توانست تا ژرفاي اين ايمان، بالائي گيرد و به بلنداي اين تفكر دست يابد. به خصوص كه غيبت امام رويدادي بود كه در تاريخ امت، مانندي



[ صفحه 275]



نداشت. سخنان معجزه آساي پيشين و نصوص فراوان و پياپي، به آمدن مهدي (ع) بشارت مي داد و در اين مورد روايات متواتر و صحيح از حضرت نبي اكرم (ص) موجود است و مؤلفان صحاح كه معاصران آن زمان بوده اند يا پيش از آن زمان مي زيسته اند، اين سخنان را روايت كرده اند. بخاري و مسلم و احمد بن حنبل... از آن جمله اند.

اينك مي گوئيم اگر چه همه ي اين نصوص و تبليغات به طور كلي اثري بزرگ و عميق در رسوخ فكر «انتظار مهدي (ع)» در نفوس مسلمانان داشت و ايمان آنان به اين معني، با عمق ايمان فرد و وسعت تفكر و اعتقاد مذهبي او در اسلام متناسب بود، اما آن نصوص، بيش از اين نبود كه از يك طرف به امام كمك كند تا مردم را به ايمان بر غيبت قانع سازد و از طرف ديگر براي مردم ثابت كند كه غيبت در مورد فرزندش مهدي (ع) صورت مي گيرد.

دشوارترين كاري كه امام عسكري (ع) به عنوان پدر مهدي (ع) متحمل آن بود و مسئوليت آن را بر عهده داشت، اين بود كه مردم را قانع سازد كه زمان غيبت فرا رسيده است و تنفيذ آن امر در شخص فرزندش امام مهدي (ع) صورت گرفته است. اين معني بالنسبة به فردي عادي، امري دشوار بود، چه، امكان داشت آن فرد، ناگهان ايمانش متزلزل گردد.

درباره ي غيبت، در منطق ايمان فرد عادي به شكل مؤجل تفاوت زيادي وجود دارد. فرد نمي تواند اثر آن را در زندگاني و بين ايمان به غيبت و اعتقاد به تنفيذ آن در زمان معاصر، حس كند. بررسي و ملاحظه ي آن معني در فرضيه توضيحي زير وجود دارد.

اگر شخصي كه در صدق گفتارش ترديد نداريم به ما خبر دهد كه به زودي رستاخيز برپا مي شود، يا به زودي اجل ما فرا مي رسد، چنين خبري به ايمان ما به او صدمه مي زند و در آن خدشه وارد مي كند. زيرا ايمان به قبول وقوع چنين امري به نيروي مضاعف ايمان و اراده نياز دارد و بايد همه ي قدرت ايماني



[ صفحه 276]



و روحي خود را بسيج كنيم تا بدين وسيله به اين امر غيبي مؤمن شويم. اين حقيقت رواني و مشكلات آن، امام را به اين راه كشانيد كه همه ي كوشش خود را بذل فرمايد تا صدمه ي كمتري به افكار مردم وارد شود و اذهان مردم را بدون رد و انكار، براي استقبال از آن آماده سازد و ياران و پايگاههاي خود را به ملزم بودن به آن دعوت كند. به خصوص نسلي آگاه بپروراند كه هسته ي اصلي براي تربيت نسل هائي كه با فعاليت خود تاريخ دو غيبت صغري و كبري را پايه گذاري كردند، تشكيل دهند.

بايد آن شرايط و اوضاع دشواري را كه امام و اصحابش از طرف دولت تحمل كردند و ضرورت عمل و تبليغ انديشه ي انقلابي مهدي (ع) را كه در منطق حكام براي هستي شان و بيرون رفتن از محيط قدرتشان و تمرد و مخالفت با دولتشان امري خطرناك بود، بر اين بيفزائيم.

از اينجا با كمال وضوح، دقت برنامه ريزي را كه بر عهده ي امام (ع) نهاده شده بود و دشواري موضع او را كه دعوت و تبليغ براي فرزندش مهدي (ع) بود، احساس مي كنيم.