بازگشت

بعض قبور شريفه واقعه در كاشان


اما از امامزادگان محترم: جناب امامزاده معظم علي بن محمد الباقر (ع) و قبر شريفشان در خارج شهر كاشان است و معروف است به امامزاده مشهد.

در روضات فرموده كه اين قبر شريف از قبور معلوم الانتساب است.

و اما از علماء اعلام قبر جناب آخوند ملامحسن بن شاه مرتضي ابن شاه محمود است الملقب بالفيض صاحب وافي و صافي و غير اين دو و تحصيل ايشان در كاشان بود و وقتي كه شنيد جناب غلام فهام آقا سيد ماجد ابن هاشم بن علي الحسيني البحراني به شيراز آمده اراده فرموده كه برود به شيراز به جهت تلمذ نمودن در خدمت ايشان استخاره كرده به قرآن مجيد اين آيه ي شريفه آمد «و لو لا نفر من كل فرقة منهم طايفة ليتفقهوا في الدين و لينذر و اقومهم اذا رجعوا اليهم لعلهم يحذرون» بعد تفال زد به ديوان منسوب به حضرت اميرالمؤمنين (ع) آمد.



تغرب عن الاوطان في طلب العلي

و سافر ففي الاسفار خمس فوائد



تفرج هم و اكتساب معيشة

و علم و آداب و صحبة ماجد



بعد رفت به شيراز و علوم شرعيه را خدمت آقا سيد ماجد تكميل نمود و علوم عقليه را خدمت جناب ملا صدرالدين شيرازي المشهور به ملاصدري و دختر مرحوم ملاصدري را تزويج فرمود بعد برگشت به كاشان و در آنجا از دنيا رفت سنه هزار و نود و يك در سن هشتاد و چهار و مرقدش در كاشان معروف است.



[ صفحه 837]



و مولانا عبدالرزاق ابن علي اللاهيجي الجيلاني الملقب بالفياض صاحب كتاب شوارق و گوهر مراد و سرمايه ايمان.

ايشان هم داماد مرحوم ملاصدري بودند يك وقتي عيال مرحوم فيض به پدرش مرحوم ملاصدري در مقام شكوه عرض كرد كه شوهر خواهر من فياض است كه صيغه ي مبالغه است و دلالت دارد بر آنكه او بر شوهر من كه فيض است مزيت دارد، ملاصدري فرمود لقب شوهر تو از لقب شوهر خواهرت بهتر است چون شوهر تو عين فيض است - ملاعبدالرزاق پسري داشت كه بسيار فاضل بود آقا ميرزا حسن صاحب جمال الصالحين و شمع اليقين و غير اين دو.

مخفي نماناد كه استخاره به قرآن مجيد بعضي از اوقات بسيار مناسب مي آيد مثل استخاره اي كه مرحوم فيض كرد، منجمله در حاشيه مكاسب مرحوم آيت الله ممقاني فرموده كه مرحوم شيخ انصاري رحمة الله عليه مدتي در كربلاي معلي خدمت شريف العلماء تلمذ فرمود و برگشت به شوشتر و مدتي آنجا مشغول تحصيل بود بعد اراده كرد برگردد به اعتاب مقدسه به جهت تكميل مراتب علميه خود مادرشان راضي نشد آن مرحوم الحاح زيادي كرد تا اينكه والده شان راضي به استخاره شد استخاره كرد آيه شريفه اي در اول صفحه آمد «لا تخافي و لا تحزني انا رادوه اليك و جاعلوه من المرسلين».

بعد كه به جهت والده شان تفسير فرمود آن مخدره خيلي مسرور شد و به شيخ اذن حركت داد.

منجمله در دارالسلام ثقةالاسلام نوري از كتاب حبل المتين نقل فرموده وقتي كه سلطان مراد كه از سلاطين آل عثمان بود مشرف شد به زيارت نجف اشرف از سر چهار فرسخي چشمش افتاد به گنبد مطهر حضرت امير (ع) از اسبش پياده شد سبب از او سؤال كردند گفت چون چشمم به قبه منوره افتاد اندامم مرتعش شد به حيثي كه قادر بر سواري نبودم گفتند راه دور است خوب است سوار شوي گفت تفأل مي جويم به قرآن مجيد همين كه قرآن را باز كرد اول صفحه آمد «فاخلع نعليك انك بالواد المقدس طوي».

منجمله در كتاب فيض قدسي نقل فرموده كه شخصي از مرحوم مجلسي استدعا نمود كه به قرآن مجيد استخاره بفرمايد استخاره كرد آيه شريفه آمد «جنات تجري من تحتها الانهار» فرمود خوب است، بعد از چند روز آن مرد آمد خدمت مرحوم عرض كرد شما فرموديد كه استخاره خوب است بدي استخاره ظاهر شد فرمود چگونه؟ گفت استخاره كردم كه يك كنيز معيني را بخرم خريدم حالا معلوم شد كه در رختخواب بول مي كند.

مرحوم مجلسي فرمود اگر مقصودت را مي دانستم نهي مي كردم چون در آيه شريفه اشاره به همين مطلب است.

منجمله يكي از علماء كتاب قواعد علامه را به كسي امانت داده بود و فراموش كرد به كه داده تفأل به قرآن مجيد زد آيه شريفه در اول صفحه دست راست آمد «و اذ يرفع ابراهيم القواعد من البيت» بعد از يك نفر از تلامذه اش كه شيخ ابراهيم نام بود قواعد را مطالبه كرد گفت بلي قواعد نزد من است و من فراموش كرده بودم.

منجمله بعضي از ثقات نقل كردند كه يك نفر از دهاقين آمد خدمت مرحوم شيخ انصاري و استخاره كرد كه يك الاغي ابتياع نمايد آيه شريفه ي آمد «سنشد عضدك باخيك» فرمود خوب است.



[ صفحه 838]



الاغ را بخر عرض كردند به چه مناسبت مي فرمائيد خوب است الاغ را بخرد فرمود چون اين مرد جاهل است و در قرآن فرموده «ام تحسب ان اكثرهم يسمعون او يعقلون ان هم الا كالانعام بل هم اضل سبيلا» پس آدم نادان درواقع برادر الاغ است منجمله بعضي از ثقات نقل كردند كه جناب سيد حيدر والد جناب سيد راضي كاظميني انبر كوچكي داشت كه آتش به سر شطب خود با او مي گذارد او را گم كرد هر جا گردش كرد نيافت آخرالامر به قرآن مجيد تفأل نمود اول صفحه اين آيه شريفه آمد فلما جائها نودي ان بورك من في النار و من حولها پس دانست كه انبرش ميان منقل آتش است خاكسترهاي منقل را پس گردانيد انبر خود را ديد.

منجمله ملامقيمي بود از طلاب مدرسه دو در كه در طرف بالاي سر مطهر روضه ي مقدسه ي رضويه است زمين بياضي بود وصل به مدرسه مزبوره خواست او را بخرد و بيت الراحه ا ي به جهت مدرسه بسازد آيه آمد و انها لسبيل مقيم بعضي به ايشان گفتند خداوند با شما مزاح و شوخي فرموده. شايد قبر جناب سيد ضياءالدين راوندي ابوالرضا فضل الله بن علي بن عبيدالله الحسيني صاحب كتاب ضوء الشهاب و كتاب نوادر در كاشان باشد و او استاد ائمه عصر خود بود و او با علو نسب داراي كمال فضل و حسب بود و او از اساتيد ابن شهرآشوب و شيخ محمد بن الحسن والد خواجه نصير طوسي بود.

در مجالس المؤمنين از كتاب نواقض الروافض مير مخدوم شيرازي نقل كرده كه اهل كاشان را گمان آن است كه ابولؤلؤ كه قاتل خليفه ثاني است چون خليفه را مقتول نمود گريخته به كاشان آمد و از ترس آنجا پنهان شد اهالي كاشان او را تعظيم و تكريم نمودند و از شر اعداء محافظت كردند تا آنكه در آنجا وفات نمود و مزار او در خارج شهر كاشان است و از او تعبير مي كنند به بابا شجاع الدين و اهل كاشان بسيار دشمن خليفه دوم هستند كه ملاحيرتي گفته:



خوارم اندر ولايت قزوين

چون عمر در ولايت كاشان



چنانچه اهل سبزوار خيلي عداوت دارند با خليفه اول چنانچه مثنوي گفته:



سبزوار است اين جهان كج مدار

ما چه بو بكريم دروي خوار و زار



ايضا در كاشان است قبر محتشم شاعر صاحب دوازده بند معروف و او معاصر بود با محقق كركي