بازگشت

بعضي از قصص و حكايات متعلق به عالم برزخ


بدانكه از وقت مردن تا روز قيامت اسمش عالم برزخ و عالم قبر است، در عالم برزخ ارواح منتقل مي شود به ابدان مثاليه و آنها قوالبي است شبيه به هياكل عنصريه ولكن الطفند از ابدان عنصريه پس او عالمي است بين مجردات و ماديات كه قادرند در آن عالم بر طيران در هوا و قطع مسافات بعيده را در زمان قليلي وقتي كه خارج شوند ارواح از اجساد عنصريه و داخل بشود در قالب مثاليه اي طيران مي كند به عالم ارواح پس اگر مؤمن باشد مي رود به وادي السلام كه بهشت دنيا باشد خداوند او را در پشت كوفه خلق فرموده و از نظر مردم پنهان كرده و مؤمنين در پشت دنيا متنعمند به تمام نعمت هائي كه در بهشت آخرت است.

و اگر كافر باشد مي رود به برهوت كه وادئي است از حضرموت كه از بلاد يمن است و روح در عالم برزخ كه متعلق است به ابدان مثاليه علاقه دارد به ابدان عنصريه كه در ميان قبور ساكن است لكن سؤال نكيرين و فشار قبر مال ابدان عنصريه است كه در ميان قبورند چنانچه حشر در قيامت و تنعم و تعذيب در آخرت نيز مال ابدان عنصريه است نه مال ابدان مثاليه در فروع كافي از حبةالعرني روايت كرده گفت بيرون شدم با حضرت اميرالمؤمنين (ع) به پشت كوفه پس حضرت در وادي السلام توقف فرمود گويا با جماعتي صحبت مي فرمود من ايستادم تا خسته شدم بعد نشستم تا كسل شدم باز ايستادم.

عرض كردم يا علي من مهموم شدم از طول وقوف شما ساعتي بنشين و راحت بفرما و رداي خود را انداختم كه حضرت بر روي آن بنشيند فرمود اي حبه نبود اين توقف من مگر صحبت كردن با مؤمني يا مؤانست با او عرض كردم مؤمنين با شما صحبت مي كردند فرمود بلي و هرگاه پرده برداشته شود مي بيني آنها را كه حلقه حلقه دور هم نشسته اند و با يكديگر صحبت مي كنيد عرض كردم اينها اجسامند يا ارواحند فرمود ارواحند و مؤمني نيست كه در بقعه اي از بقاع زمين بميرد مگر آنكه بروحش گفته



[ صفحه 845]



مي شود ملحق بشو به وادي السلام به درستي كه او بقعه اي است از بهشت عدن و ايضا از حضرت صادق روايت كرده.

فرمود وقتي كه ميت از دنيا مي رود سؤال مي كنند از او از گذشتگان و از باقي ماندگان پس اگر بگويد مرده است و بر آنها وارد نشده مي گويند «هوا هوا» و بعضي به بعضي مي گويند اين ميت را به حال خودش واگذاريد تا از سختي جان دادن آرام شود و در روايت ديگر فرموده وقتي كه روح مؤمن وارد شود ارواح به يكديگر مي گويند واگذاريد او را به حال خود كه از هول عظيمي خلاص شده - بعد سؤال مي كنند از تازه وارد (فلان كس چه شد؟) اگر آن تازه وارد بگويد او زنده است اميدواري دارند كه بر آنها وارد شود و اگر خبر بدهد از دنيا رفته چون بر آنها وارد نشده مي گويند «هوي هوي».

ذكر مي شود حكايات و قصص متعلق به عالم برزخ در ضمن اموري: