بازگشت

فرزند امام حسن عسكري


ولادت حضرت مهدي (عج) در پنهاني انجام شد و وجود چنين پسري را مخفي نمودند؛ زيرا خفقان و سانسور شديد حكومت طاغوتيان عباسي، همه جا را فراگرفته بود و سلطان زمان در جستجوي آن حضرت بود و براي آگاهي از وضع او، بسيار تلاش مي نمود و به خصوص در مذهب شيعه ي دوازده امامي، آمدن او شايع شده بود و همگان مي دانستند كه شيعيان در انتظار آمدن او بسر مي برند، بر همين اساس، امام حسن عسكري «عليه السلام» در زمان حياتش، آن فرزندش را آشكار نكرد و بيشتر مردم بعد از وفات آن حضرت نمي دانستند كه او چنين پسري دارد.

برادر امام حسن عسكري «عليه السلام» كه «جعفر» نام داشت (و بر اثر انحراف و دروغگويي، به «جعفر كذاب» معروف گرديد) ارث آن حضرت را تصاحب كرد و در زنداني كردن كنيزهاي آن حضرت و آزار رساندن به همسران آن حضرت كوشش كرد و به اصحاب امام حسن عسكري «عليه السلام» كه يقين به وجود پسر آن حضرت و اعتقاد به امامت او داشتند و در انتظار او بسر مي بردند، ناسزا مي گفت و از آنان بدگويي مي كرد و دشمني با آنان آغاز كرد و آنچنان آنان را ترساند كه همه ي آنان را پراكنده نمود (با توجه به اينكه جعفر كذاب با حكومت عباسيان همدست شده بود) خلاصه اينكه: او نسبت به بازماندگان امام حسن عسكري «عليه السلام» شرايط بسيار سختي را پديد آورد، او باعث شد كه آنان را زنداني كردند و به كند و زنجير كشيدند و تهديد، تحقير و توهين نمودند و انواع آزارها به آنان رساندند، ولي سلطان زمان (معتمد يازدهمين خليفه ي عباسي) با همه ي



[ صفحه 235]



كوششهايش، به آن پسر بزرگوار (حضرت مهدي «عليه السلام») دست نيافت.

و در ظاهر، جعفر (كذاب) اموال امام حسن عسكري «عليه السلام» را براي خود برداشت و در ميان شيعيان امام حسن «عليه السلام» كوشش بسيار كرد تا او را به عنوان امام دوازدهم به جاي برادرش بپذيرند ولي هيچ يك از شيعيان، دعوت او را نپذيرفتند، حتي در اين گمراهي، از سلطان زمان كمك خواست و اموال بسيار در اين راه خرج كرد و به هر جا كه گمان مي برد كه مي تواند از آن استفاده كند، دست انداخت، ولي نتيجه نگرفت و نقشه هايش نقش بر آب گرديد.

براي جعفر در اين رابطه در تاريخ، داستانها، روايات و مطالب بسيار، وجود دارد كه براي رعايت اختصار در اين كتاب مختصر از ذكر آنها خودداري شد، آن داستانها نزد شيعه ي دوازده امامي و آگاهان به تاريخ، معروف مي باشد.