بازگشت

ذكر مشاهد ديگر در سر من رآي


مرقد مطهره ي جناب حكيمه خاتون: در «جنات الخلود» گويد كه در وصف الخاتون گفته اند: «أنها بدرة طالعة، جبلة قارعة، غيثة هامعة، سيلة رافعة، سيفة قاطعة، عالمة غير معلمة».

مرحوم ثقة الاسلام نوري قدس سره در «نجم الثاقب» گويد: كه علامه ي طباطبائي در رجال خود فرموده كه حكيمه دختر أبي جعفر ثاني عليه السلام است، به نام عمه ي پدرش حكيمه دختر ابي الحسن موسي بن جعفر عليه السلام، و اوست كه حاضر شد در ولادت قائم حجت الله عليه السلام، چنان كه حاضر شد عمه اش حكيمه در ولادت أبي جعفر محمد بن علي الجواد عليه السلام.

حاصل آنكه حكيمه را با كاف گفته اند در هر دو موضع و اما حليمه با لام پس تصنيف عوام است.

و تلميذ خبير او فاضل معاصر جناب حاج شيخ عباس قمي نيز در «هدية الزائرين» گويد: كه حكيمه است، نه حليمه [كه] در السنه ي عوام دايره شده.

و در حاشيه ي كتاب «تكميل الأيمان في اثبات صاحب الزمان» از مؤلفات حاج شيخ جواد طارمي زنجاني مسطور است كه بحرالعلوم مرحوم فرموده: حكيمه با كاف است با لام غلط است.

و در «اثبات الوصية»، «كمال الدين» و «روضة الواعظين» و «أعلام الوري» و «غيبت» طوسي، و «مناقب» و «بحار» و «خرايج» و «مدينة المعاجز»، و «دارالسلام» نوري، و «حق اليقين» و غير آن در كتب بسيار نيز حكيمه است با كاف، پس آنچه در بعضي از كتب مثل «انوار نعمانيه» و «جلآء العيون» و «كفاية الموحدين» ديده مي شود كه حليمه با لام نوشته شده سهو از قلم كاتب است و هيچ وجه محل اعتنا نيست.

و ديگر از قبور، مضجعه منوره ي جناب مليكه نرجس خاتون والده ي ماجده ي حضرت حجت عجل الله فرجه است، نامش صيقل بنت بشوعا بن قيصر روم، نسب آن خاتون به شمعون الصفا كه از حواري حضرت عيسي عليه السلام بود مي رسد، قيصر روم مي خواست مليكه را به برادرزاده خود تزويج كند، مجلس عقد ايشان بر هم خورده صليب و چليپاي بزرگ افتاد و شب رسول خدا صلي الله عليه و آله و فاطمه ي زهرا عليهاالسلام به خواب آمده او را مسلمان فرموده و به امام حسن عسكري عليه السلام عقد بستند و آن حضرت را به وي نمودند، آن خاتون از شوق و عشق امام عليه السلام بي تاب و بي آرام گشته تا خود را به ميان اسيران ضم كرده و برده فروشان او را در ميان اسيران



[ صفحه 823]



به بغداد آورد، حضرت امام علي النقي عليه السلام به علم اعجاز ولايت نشان آن را به بشير بن سليمان داده او را با دويست و بيست عدد اشرفي از سر من رآي به بغداد ارسال داشت، آن مخدره را خريده و آورده و به امام حسن عسكري عليه السلام داده و آن خاتون نام خود را تغيير داده نرجس گفته بود تا او را نشناسند، پس امام علي النقي عليه السلام به خواهرش حكيمه خاتون فرمود اين جاريه همان كس است كه گفته ام كه زوجه ي فرزندم حسن و مادر مهدي هادي حجت الله خواهد بود، او را به منزل خود ببر و از مسائل و علوم به او بياموز، آخر به وصال ابومحمد الحسن عليه السلام رسيد.

نظم:



گوهر پاك ببايد كه شود قابل فيض

ور نه هر سنگ و گلي لؤلؤ و مرجان نشود



صورت حال مليكه از حكايت يوسف و زليخا احسن القصص است، شيخ صدوق رحمه الله در «كمال الدين» از ابوالحسين محمد بن يحي الشيباني تفصيل حال اين خاتون را روايت كرده است، چون قصد ما اختصار و زياده از اين سزاوار بسطي نبود، و هنوز مؤلف طريقه ي ايجاز پيموده، حاصل آن كه حضرت امام محمد مهدي بن الحسن عليه السلام مانند حضرت زين العابدين علي بن الحسين عليه السلام نجيب الطرفين است و قبر آن خاتون نيز در جوار امامين است.

«صلي الله عليها و [علي] بعلها و ولدها و علي آباء ولدها».



[ صفحه 824]