بازگشت

شديد بودن دشمنان


دوران خلافت بني عباس هم بر ائمه (ع) سخت بود و دست كمي از دوران بني اميه نداشت.

دو دليل اساسي اين موضوع را تاييد مي كند:

1- بني اميه با گفتار و رفتار خود به مردم علنا اظهار بي ديني مي كردند چنانكه ابوسفيان جد آنها همواره لشكرهائي براي جنگ با پيغمبر (ص) تجهيز مي كرد و قبايل را به جنگ تحريض مي نمود و او و پسرش معاويه تا شمشير اسلام را بر گردن خود احساس نكردند، اظهار كلمه شهادتين ننمودند.

معاويه هم پس از آنكه سالها براي رياست بر مردم با حجت هاي خدا جنگيد، بالاخره درون خود را آشكار كرد و گفت اي مردم من با شما جنگ نكردم كه شما نماز بخوانيد و روزه



[ صفحه 31]



بگيريد و حج كنيد زيرا شما اين كارها را مي كنيد بلكه من با شما جنگيدم كه بر شما حكومت كنم.

يزيد پسر معاويه هم علنا گفت:



لعبت هاشم بالملك فلا

خبر جاء و لا وحي نزل [1] .

معاويه نماز جمعه را روز چهارشنبه خواند و يكي از خلفاء بني اميه در حال مستي با مردم نماز جماعت خواند (امام جماعت بود) و ديگري زن بدكاره اي را فرستاد كه نماز جماعت مردم را امامت كرد و ديگري هنگام نماز صبح، با مردم چهار ركعت نماز خواند و دليل آورد كه من چون امروز بانشاط بودم خوشم آمد كه نماز صبح را چهار ركعت بخوانم، و يكي ديگر از آنها به طرف قرآن تير انداخت.

اين بود وضع بني اميه و ظاهر و باطن شان فرياد از بي ديني آنها مي كرد، و البته مردم هم مي فهميدند اما مي ترسيدند و چيزي نمي گفتند.

اما بني عباس چنين نبودند و به مباني دين تظاهر مي كردند و ظاهرا اقرار به خدا و رسول او (ص) و قرآن و قيامت و حساب و ساير اعتقادات ديني مي نمودند و به حق ائمه (ع) هم معرفت داشتند، و برتري آنها را بر خود و خيلي چيزهاي ديگر را هم مي دانستند و حتي خود بارها در بين خاص و عام اعترافهائي هم داير بر فضل ائمه (ع) نسبت به خودشان كرده اند اما فقط براي



[ صفحه 32]



رياست چند روزه دنيا، آن همه فجايع و جنايات را مرتكب مي شدند.

و اينها بيشتر مي توانستند مردم را گول بزنند و مي زدند و اين بيشتر براي ائمه (ع) سخت بود.

2- بني اميه مردم را با سفاكيها و كشت و كشتارها و زندانهاي خود ترسانده بودند و پايه هاي حكومت آنها را ترس مردم از آنها تشكيل مي داد.

اما وضع بني عباس فرق مي كرد و آنها اولا از جهت صورت ظاهر به هيچ وجه مانند بني اميه نبودند بلكه خيلي ظاهرالصلاح بودند و ديگر اينكه از بني هاشم بوده و پسران عباس عموي پيامبر (ص) بودند و چيزهائي در آنها جمع بود كه مردم را به وسيله آن چيزها گول مي زدند و به همين خاطر، طول مدت خلافتشان در حدود سيصد سال بود در حالي كه بني اميه نتوانستند بيش از 80 سال دوام بياورند.

به طور خلاصه نشان دادن چهره واقعي بني اميه به مردم آسانتر بود زيرا ظاهر و باطن آنها فرياد از كفر و نفاق آنها مي زد اما بني عباس ظاهر خيلي آراسته اي داشتند و مردم آنها را جانشين بر حق پيامبر (ص) و حامي دين تصور مي كردند و روشن كردن حقيقت امر براي مردم بسيار سخت تر بود. و شايد به اين دليل دوران بني عباس بر ائمه سخت تر بود.

باري اين بود گوشه از سختي زمان ائمه ما (ع) به طور كلي. اما دوره امام حسن عسكري عليه السلام از ميان دوره ي



[ صفحه 33]



ساير ائمه (ع) همزمان با بني عباس به گونه خاص تري سخت بود و آن حضرت مشكلات عظيمي داشتند و با اشخاص بسيار نانجيب و پست طرف بودند و وقايعي كه موضوع را نشان مي دهد زياد است و ما براي رعايت اختصار به ذكر چند مورد اكتفا مي كنيم فقط بايد توجه شود كه آنچه ذكرنشده، از آنچه ذكر شده است، بسي بزرگتر مي باشد. و تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل



[ صفحه 34]




پاورقي

[1] يعني بني هاشم با سلطنت بازي كردند وگرنه، نه خبري آمد و نه وحيي نازل شد.