بازگشت

ضعيف شمردن و ضعيف كردن


چنانكه در بحث قبل ديديم، علاقه و محبت قلبي و حس احترام مردم متوجه ائمه عليهم السلام بود اما به سبب ترس، اطاعت و انقياد آنها در اختيار خلفاء بود. و خلفاء همواره از اين امر وحشت داشتند كه مبادا مردم نداي قلبي خود را اجابت كرده و به سوي ائمه ميل نموده و و سبب تقويت جبهه آن شخصيت هاي محترم و مقدس شده و آنها «خلفاء» را از مسندي كه به غصب در اختيار گرفته بودند، به زير بكشند.

اين احساس ترس و نگراني خلفاء، علاوه بر آنچه در فصل قبل ديديم، انگيزه اقداماتي بود كه مجموعا باعث مي شد مردم تا حد امكان از آثار و بركات وجودي ائمه (ع) عليهم السلام كمتر برخوردار شوند.

آنها در اين مورد به طور كلي به چند نوع اقدام مبادرت



[ صفحه 48]



مي ورزيدند كه ذيلا فقط نامي از آنها ذكر مي شود و بدليل رعايت اختصار از شرح و تفصيل درباره آنها مي گذريم:

1- جلوگيري از انتشار اخبار و فضائل آن حضرات

2- تشكيل جلسات مناظره ها و تحريك عده اي براي تهيه سئوالات غامض و مشكل به اين خيال كه شايد ائمه (ع) در جواب يكي از آنها درمانده شده و به اين وسيله ازاعتبار بيفتند.

3- ضعيف كردن آنها از طريق سخت گرفتن بر آنها [1] تا مردم به اصطلاح «عبرت بگيرند» و از دور آنها پراكنده شوند.

اينها مسائلي بود كه ائمه متاخر ما (عليهم السلام) همه با آن روبرو بودند از جمله امام حسن عسكري نيز همينطور و شواهد در اين باب زياد است و شايد در آينده به طور مفصل براي خوانندگان محترم بنويسيم.



[ صفحه 49]




پاورقي

[1] به وسيله استفاده از زندان - تحت نظر گرفتن - جاسوس گماردن جلوگيري از رفت و آمد شيعيان...و غيره.