بازگشت

گماشتن جاسوس


بنابر آيه اي از قرآن كريم، هيچكس حق ندارد بدون اجازه كسي وارد خانه اش شود و اگر مي خواهد وارد خانه اي بشود اول بايد اجازه بگيرد و اگر اجازه ندادند، بايد برگردد [1] .

بنابر حديثي در اصول كافي، مطالبي كه در مجلس هاي اشخاص گفته مي شود امانت است يعني اگر كسي در مجلسي باشد و در آن مجلس سخني گفته شود و آن شخص بداند كه گوينده اين سخن، راضي نيست كه كس ديگري از گفته او مطلع شود، نبايد آن سخن را به كس ديگر بگويد وگرنه مرتكب خيانت در امانت شده است.

ملاحظه بفرمائيد چگونه در آن آيه كريمه و اين حديث شريف [2] خداوند به آزادي فردي آدمي احترام گذاشته و



[ صفحه 50]



آن را به رسميت شناخته و دخالت كردن و جستجو كردن در امور داخلي و خصوصي اشخاص را مذموم شمرده است حتي اگر كسي در خلوت مرتكب گناهي مي شود. كسي حق ندارد آنرا آشكار كند تا چه رسد به اينكه شخصي بيايد اسرار مومني را نزد ظالمي فاش كند و به وسيله آن، آن ظالم را بر آن مؤمن مسلط گرداند و حالا اينكه اين عمل چقدر مذموم است و دربين گناهان كبيره جايش كجاست، خدا مي داند.

اكنون توجه كنيد به اينكه رذالت شخص تا چه حد بايد باشد كه بر كسي جاسوس بگمارد. و باز توجه كنيد به اينكه درجه رذالت چقدر بايد به حد اعلاء خود رسيده باشد كه بر شخصي مثل امام زمان خود جاسوس بگمارد؟!

آري، اين بود وضع خلفاء از آن دوره و داستان جاسوس گماردن بر ائمه عليهم السلام داستان كهنه اي است و تقريبا بر همه ي ائمه عليهم السلام از طرف دشمنان جاسوس گمارده مي شد به خصوص بر ائمه متاخر و از جمله حضرت امام حسن عسكري عليه السلام.

و روايت مشهوري كه مربوط به جريان شهادت و وفات ايشان است تصريح بر وجود تعدادي زياد جاسوس آن هم نه جاسوس معمولي بلكه از اشخاص صاحب مقامات بالاي مملكتي و اطرافيان خود خليفه، دارد.



[ صفحه 51]




پاورقي

[1] سوره نور.

[2] و آيات و روايات زياد ديگري كه به دليل اختصار آن ذكر آنها چشم مي پوشيم.