بازگشت

زندان پسروصيف


امام حسن عسكري عليه السلام چندين بار به دستور خليفه زنداني شد.

يكبار خليفه ايشان را به صالح بن وصيف سپرد تا او آن حضرت را زنداني نمايد و به او سفارش كرد كه بر آن حضرت بسيار سخت بگيرد.

پسر وصيف دو نفر از بدترين اشخاصي را كه در دسترس داشت، بر آن حضرت گماشت.

پس از مدتي كه به كار آنها رسيدگي شد، ديدند آن دو نفر دستخوش تغيير عظيمي شده و اهل نماز و روزه گرديده و به مقام بزرگي رسيده اند.

لذا عده اي از عباسيان نزد پسروصيف آمده و به او سخت اعتراض كردند بر او خرده گرفتند كه تو در كار «ابن الرضا» كوتاهي كرده اي.

پسروصيف واقعيت را به آنها گفت و خاطرنشان كرد كه دو



[ صفحه 57]



نفر از خشن ترين و بدترين اشخاصي را كه ممكن بوده بر آن حضرت گماشته است اما نفوذ شخصيت ايشان مانع شده است كه حتي آنها هم بتوانند منظور را برآورده نمايند. و در پايان صحبت خود دستور داد آن دو نفر را احضار كنند.

آن دو نفر كه نامهاشان علي بن نارمش و اقتامش ذكر شده است و از نامهايشان معلوم است كه بايد ظاهرا از غلامان ترك بوده باشند، [1] به حضور صالح بن وصيف و نيز بازرسان عباسي رسيدند و از آنها با پرخاشجوئي پرسش شد كه چه چيز شما را بازداشت كه وظيفه خود را انجام دهيد و بر اين مرد سخت بگيريد و..

حتما جواب دادن و تشريح واقعيت براي آنها بسيارمشكل بوده است زيرا در طول مدتي كه به نوعي با آن امام بزرگوار محشور بودند، امور بزرگي از عظمت و وقار و عبادات و معجزات و كرامات از آن حضرت مشاهده كرده بودند كه نه زبانشان ياري مي كرد آنها را شرح بدهند ونه به صلاحشان بود زيرا حس مي كردند كه فورا خود آنها را هم زنداني خواهند كرد.



[ صفحه 58]



از طرفي هم به هر حال مي بايد توضيحي مي دادند و از خود دفع شر مي نمودند و لذا اشاره كرده اند به عبادت آن حضرت و روزه ها و نمازها و اخلاق نيكوي آن حضرت و نيز گفتند چنان شخصيت آن حضرت بر آنها سطه داشته كه وقتي آن حضرت به آنها نگاه مي كرده، بدنشان دچار رعشه مي شده و حالتي به آنها دست مي داده است كه آنها خود را مالك جان خود نمي ديدند. باري اين گوشه اي از سختي هاي زمان آن حضرت بود.


پاورقي

[1] غلامان ترك طبعا در آن روزگار بيشتر جزء لشكريان بودند و از دين و اعتقادات صحيح بهره اي نداشتند لذا به نظر مي رسد كه نسبت به مقام امامت آن امام بزرگوار اطلاعي نداشته باشند و بنابراين از آن نظر تحت نفوذ روحي ايشان نبوده اند و حتما به دليل ديگري تحت تاثير آن حضرت واقع شده و آن قدر تغيير وضعيت داده بوده اند.