بازگشت

مقايسه


داستان مسلمان همعصر ائمه عليهم السلام [1] كاملا قابل انطباق با داستان بني اسرائيل و حضرت موسي عليه السلام مي باشد.

آن مردم با وجود اينكه قرابت ائمه (ع) را با رسول اكرم (ص) مي دانستند و مقام تقوائي و علمي و فضائل آنها بر همه روشن بود، و مي دانستند كه هيچكس هرگز با آنها برابري نمي كند و مي دانستند كه آنها از پيش خود چيزي نمي گويند و امرشان امر خداست اما چون اشخاصي بودند مانند قوم موسي (ع)، دلشان مي خواست متحمل هيچگونه زحمتي نشوند و مي خواستند خود امامان و خداوند، بروند و ريشه خلفاء را بكنند اما آنها سر جاهاي خود بنشينند، و هيچگونه كمكي نكنند. البته اين گونه



[ صفحه 90]



مردم، به سرنوشت مردمي همانند خود، يعني بني اسرائيل دچار مي شوند و بر سر آنها همان مي آيد كه بر سر آنها آمد و چنانكه ديديم، خداوند آنها را خوار و ذليل كرد و به عزت نرسيدند و اشخاصي مانند خلفاء بر آنها مسلط شدند و خونهاي آنها را به ناحق ريختند اموال آنها را به ناحق گرفتند و آنها را بناحق شكنجه ها كردند و به زندانها ريختند و انواع و اقسام فجايع را نسبت به آنها روا داشتند و آنها هم چاره اي جز سكوت نداشتند.

از مهمترين مشكلات ائمه (ع) همزمان بودن آنها با چنين مردمي تنبل و از قبول مسئوليت فراري و گستاخ و پررو و بي ادب (مانند بني اسرائيل) بود كه ائمه عليهم السلام در آن حال، همان وضع حضرت موسي را داشتند و زبان حال آنها همان سختي بود كه حضرت موسي (ع) گفته بود. همانكه خداوند از زبان او در قرآن فرمود است [2] : خدايا من جز خودم و برادرم مالك كسي ديگر نيستم.

و اين موضوع يعني همزمان بودن ائمه عليهم السلام (و از جمله امام حسن عسگري عليه السلام) با چنين مردم بي همت و سست و تن آسان و از مسئوليت فرار كن و گستاخ و بي ادبي، باعث مي شد كه ائمه عليهم السلام تنها باشند و نتوانند منشاء آثار عظيم شوند و جهاني را اصلاح كنند بلكه در عوض باعث مي شد كه نانجيب هائي مثل بني اميه و بني عباس، جاي آنها را غصب نمايند و آنها هم چاره اي نداشته باشند.



[ صفحه 91]



در حقيقت اين موضوع اصلي ترين موضوع در سختي زمان ائمه عليهم السلام است و موضوعات ديگر همه از اين موضوع ناشي مي شوند، به زبان ديگر، اين مصيبت براي ائمه، (ع) ام المصائب بوده است و هرچه مانند، سعايت و تهمت و بي احترامي استصعاف و جلوگيري از رفت و آمد شيعيان و زندان و حتي قتل آن حضرات (ع)، به آن وجودهاي مقدس رسيد، از اين ناحيه رسيده است.

براي اين موضوع شواهد زيادي است اما براي رعايت اختصار به ذكر چند مورد اكتفا مي كنيم:



[ صفحه 92]




پاورقي

[1] و نيز مردم عصر ما هم.

[2] در سوره مائده.