بازگشت

استر وحشي رام شد!


مستعين (دوازدهمين خليفه ي ستمگر عباسي) استري [1] داشت كه از نظر زيبايي و بلندي و چالاكي نظير نداشت ولي در عين حال حيواني سركش و وحشي بود و هيچ كس حتي افراد ماهر جرأت سوار شدن و حتي نزديك شدن به او را نداشتند تا آن را زين كنند و لگام بر دهانش ببندند.

روزي برخي از بدخواهان امام عسكري عليه السلام به خليفه پيشنهاد كردند كه حضرت را كه از موضوع ناآگاه بود فراخواند تا بر استر وحشي سوار شود، در اينصورت اين حيوان وحشي او را خواهد كشت. (يا لااقل به شدت مجروح خواهد كرد.)

خليفه مستبد نيز فورا امام را احضار كرد و دستور داد تا آن حضرت زين و لگام به آن حيوان خطرناك ببندد و سپس بر آن سوار گردد!

پس امام عليه السلام با آرامش تمام به طرف حيوان رفت و دستي بر پشتش كشيد. در آنحال بدن استر به شدت عرق كرد به گونه اي



[ صفحه 64]



كه قطرات عرق از پيكرش فرو مي ريخت. آنگاه امام عسكري نزد مستعين آمد. خليفه امام را بسيار احترام كرد و سپس گفت:

«اي ابومحمد! اين استر را لگام ببند.»

امام عليه السلام مقابل استر رفت و دهان او را لگام زد و بازگشت.

مستعين گفت: «اين استر را زين كن.» حضرت بار ديگر برخاست و زين بر پشت استر نهاد و آن را محكم بست و باز گشت.

مستعين گفت: «آيا مي خواهي بر آن سوار شوي؟»

امام عليه السلام فرمود: «آري.» و آنگاه در مقابل ديدگان حيرت زده ي حاضران بر آن سوار شد و به بهترين شيوه، مدتي حيوان را راه برد و سپس بازگشت و پياده شد و آن حيوان كاملا از امام عليه السلام تبعيت مي كرد و نرمش نشان مي داد.

مستعين گفت: «اين استر را چگونه ديدي؟»

فرمود: «در زيبايي و حركت بي نظير است».

خليفه به ناچار گفت: «آن را به شما هديه كردم». [2] .



[ صفحه 65]




پاورقي

[1] استر: قاطر.

[2] اصول كافي، ج 1، ص 507 - بحارالانوار، ج 50، ص 265، ح 25.