بازگشت

به زودي نجات خواهي يافت


حضرت امام حسن عسكري عليه السلام فرمود: از زمامداران گنهكار پيروي نكنيد و اگر مي ترسيد كه شما را منحرف سازند، زمين خدا وسعت دارد. (هجرت كنيد).

عمر بن ابي مسلم روايت مي كند كه سمع السمعي همسايه من بود. بنا بر دشمني و عداوتي كه با اهل بيت رسالت پناهي داشت، بسيار مرا آزار مي داد و خانه ي او ديوار به ديوار خانه ي من بود.

در همه ي حركات و اخلاق با من مخالفت مي كرد. نجات خود را در دعاي حضرت امام حسن عسكري عليه السلام ديدم. پس نامه اي به آن حضرت نوشته و ماجراي خودم را به عرض حضرت رسانيدم و براي آن امام فرستادم و رهايي از رنج و محنت را از ايشان طلب نمودم. در همان روز جواب آن نامه به اين مضمون رسيد كه تو به زودي از دست آزار آن دشمن نجات خواهي يافت و مال بسياري به تو خواهد رسيد. بعد از مطالعه ي آن نامه، با خودم گفتم: فرج و رهايي از رنج اين همسايه از بزرگترين سعادتهاست اما نمي دانم كه مال بسيار از كجاست و نيز در مضمون نامه آمده بود كه اي عمرو! استغفار كن از آن چه سابقا آن را انجام مي دادي و توبه كن از آن كه با ارباب جهالت هم صحبت و با



[ صفحه 64]



اصحاب گمراهي و ضلالت همراه شده بودي. جريان اين بود كه روزي با ناصبين بي دين و مخالفين لعين كه دور هم جمع شده بودند، هم صحبت شده بودم كه ذكر آل ابيطالب عليه السلام را عيب مي دانستند و خفيف مي شمردند و ذكر مولاي من امام حسن عسكري عليه السلام را نيز مي گفتند و من بنابر آن كه ايشان را اهل عناد و انكار مي دانستم، با آنها بحث نكردم و در مجلس آنها نشستم و از عقايد خود دفاع نكردم. بنابراين فهميدم كه مراد آن حضرت از آن چه در آن نامه ي سعادت ذكر فرموده بود، همين است.

پس با آن ها قطع دوستي و مجالست كردم و به كلي از ايشان دوري نمودم. زمان زيادي نگذشت كه قابض ارواح، روح پليد آن همسايه ي خبيث را گرفت و من از آن همه رنج و مشقت راحت شدم. من پسر عمويي در ديار فارس داشتم كه تجارت مي كرد و در آن ايام نداي حق را اجابت نموده و به عالم آخرت سفر كرد و او غير از من وارثي نداشت. بعد از فوت او اهل فارس كه براي حج مي آمدند، اموال او را به اين حدود رسانيدند و به من واگذار كردند و فقر من به نهايت ثروت تبديل شد.



[ صفحه 65]