بازگشت

عبادت در زندان و آزادي برادر


عده اي از مورخين و محدثين آورده اند:

معتمد عباسي همانند ديگر خلفاء بني العباسي، هر روز به نوعي سادات بني الزهراء را مورد شكنجه و عذاب هاي روحي و جسمي قرار مي داد، تا آن كه روزي دستور داد: امام حسن عسكري عليه السلام را نيز به همراه برادرش جعفر دست گير و زنداني نمايند.

هنگامي كه امام عليه السلام وارد زندان شد، معتمد عباسي به طور مرتب جوياي حالات او بود كه در زندان چه مي كند، در پاسخ به او گفته مي شد: امام حسن عسكري عليه السلام دائما روزها را روزه مي گيرد و شب ها مشغول عبادت و مناجات با پروردگار مي باشد.

و چون چند روزي به همين منوال سپري گشت، معتمد به يكي از وزيران خود دستور داد تا نزد حضرت ابومحمد - حسن بن علي عليه السلام - برود و پس از رساندن سلام خليفه، او را از زندان آزاد و روانه ي منزلش گرداند.

وزير معتمد گويد: همين كه جلوي زندان رسيدم، ديدم الاغي ايستاده، و مثل اين كه منتظر كسي است كه بيايد و سوارش شود.



[ صفحه 94]



هنگامي كه داخل زندان رفتم، ديدم حضرت لباس هاي خود را پوشيده و در انتظار خبري است و ظاهرا مي دانست كه من آمده ام تا او را از زندان آزاد گردانم.

وقتي پيام خليفه را برايش بازگو كردم، بي درنگ حركت نمود و سوار الاغ شد؛ ولي حركت نكرد و سر جاي خود ايستاد، جلو آمدم و عرض كرد: چرا ايستاده اي؟

اظهار داشت: منتظر برادرم جعفر هستم.

گفتم: من فقط مأمور آزادي شما بودم و كاري با جعفر ندارم، او بايد فعلا در زندان باشد.

حضرت فرمود: نزد خليفه برو و به او بگو: ما هر دو با هم از منزل آمده ايم و اگر هر دو با هم به منزل باز نگرديم، مشكل ساز خواهد شد.

لذا وزير نزد معتمد عباسي آمد و پيام حضرت را براي او مطرح كرد و معتمد نيز دستور آزادي جعفر را صادر كرد؛ و چون خدمت حضرت بازگشت و حكم آزادي جعفر را نيز آورد، حضرت به همراه برادرش جعفر به سوي منزل حركت كردند [1] .



[ صفحه 95]




پاورقي

[1] عيون المعجزات: ص 139، حلية الأبرار: ج 5، ص 90، ح 3.