بازگشت

محمد شاكري


از همراهان امام عسكري (عليه السلام) درباره آن حضرت مي گويد: او در محراب عبادت مي نشست و سجده مي كرد در حالي كه من پيوسته مي خوابيدم و بيدار مي شدم و مي خوابيدم در حالي كه او در سجده بود او كم خوراك بود، برايش ميوه هايي مي آوردند، او يكي دو دانه از آنها را مي خورد و مي فرمود: محمد! اين ها را براي بچّه هايت ببر. [1] .

با توجه به آن چه كه از سخنان عالمان و محدّثان و مورخان اهل سنّت و غير آنها درباره امام عسكري (عليه السلام) نقل شد بخوبي بدست مي آيد كه مقامات معنوي و فضائل علمي آن حضرت بر اثر اتصال به پروردگار ربوبي، و بر اثر عبادت و زهد بندگي، به اين جهت به اين بدخواهان و دشمنان اهل بيت (عليه السلام) و آنهايي كه در طول تاريخ سعي كرده اند از طريق حذف فيزيكي و شهادت امامان و يا از طريق حبس و زندان، و يا از راه تخريب قبور و بارگاه امامان، نام اهل بيت (عليه السلام) و مرام آنان را از زمين و ياد و محبّت آنها را از قلب ها بردارند، بايد گفت كه سخت در اشتباه هستند و هرگز بر اين كار موفق نخواهند شد، آن زماني كه علي (عليه السلام) را خانه نشين كردند شيعيان آن حضرت بسيار محدود بود امّا با شهادت او و ديگر امامان و تخريب قبور ائمه بقيع، و تخريب مرقد امام حسين (ع) در كربلا كه فقط 17 بار توسط متوكّل عباسي انجام گرفته است نه تنها از شيعيان علي (عليه السلام) كاسته نشده بلكه امروزه با تمام افتخار مي توان گفت چهارصد ميليون شيعه در جهان داريم. آري خداوند خواسته نام اهل بيت و مكتب آنان را زنده نگهدارد هرگز كسي قادر نخواهد بود جلو پيشرفت آن را بگيرد. به اين جريان تاريخي توجه نماييد.

اربلي در كشف الغمّه نقل كرده است كه مستنصر خليفه عباسي، سالي جهت زيارت قبور اجداد خود (و تفريح) به سامرا رفت. ابتدا به زيارت عسكريين (عليه السلام) مشرف گرديد و سپس به مقبره خلفاء عباسي رفت. ديد آنجا خراب گرديده است و پرندگان (و حيوانات) قبور خلفاء را آلوده كرده اند.

از اين مسئله متأثر شد يكي از همراهان گفت: قدرت و ثروت در دست توست و خليفه مسلمين تو هستي، دستور ده كه قبور پدرانت را مرتب كنند! همچنان كه قبور اين علويين را مشاهده مي كني كه داراي صحن و بارگاه و فرش، چراغ و خدمه و زوّار مي باشند. مستنصر گفت: اين امري است الهي و به زور نمي توان مردم را واداشت كه به زيارت قبور پدران من بيايند و اگر هم اجبار كنم پذيرفته نيست. [2] .


پاورقي

[1] بحارالانوار، محمد باقر مجلسي، ج 50، ص 253.

[2] تاريخچه عسكريين (عليهما السلام)، سيد مصلح الدين مهدوي، فردوس اصفهاني، 1381، ص 36.