بازگشت

اشاره




به حسن خُلق و وفا، كس به يار ما نرسد

ترا در اين سخن انكارِ كار ما نرسد



اگر چه حُسن فروشان به جلوه آمده اند

كسي به حُسن و ملاحت به يار ما نرسد



به حقّ صحبت ديرين كه هيچ محرم راز

به يارِ يك جهت حقگزار ما نرسد



هزار نقش برآيد ز كِلك صنع و يكي

به دلپذيري نقش نگار ما نرسد



هزار نقد ببازار كائنات آرند

يكي به سكّه ي صاحب عيار ما نرسد



بسوخت حافظ و ترسم كه شرح قصّه ي او

به سمعِ پادشه كامكار ما نرسد [1] .

پاكيزه اي در راه است و شكوفه ي عشق و نسيم بهاران را به همراه دارد! از راه هاي دور مي رسد! از سرزمين نُوبه در جنوب مصر، تقدير الهي او را به ساحل زيبايي هدايت مي كند! اكنون مي تواند، نگاهي عميق بر دريا كند و مرواريدهاي حقيقت و دانش را به حضور طلبد! جلوه ي عفّت و متانت و پاكي اش آن چنان رخشنده است كه در نخستين ديدار، امام هادي عليه السلام به او فرمود: «سليل مسلولةٌ من الآفات و الارجاس والانجاس؛ اين بانو كه نامش [2] پس راه را گم نكرده است، به مقصد رسيده است. همه چيز آماده است به خانه ي اهل بيت رسالت عليهم السلام همان كه خداوند رخصت به رفعت آن داده، خانه اي كه در آن ذكر نام خدا مي شود و صبح و شام تسبيح ذات پاك او كنند. [3] اين چنين است كه مي تواند تجلّي بخش نور امامت يازدهمين پيشواي معصوم عليه السلام گردد زيرا دامن هاي پاك است كه مي تواند محل رشد امامي معصوم باشد. «والبلد الطيّب يَخْرُجُ نباتُه باذن ربّه» [4] اينك سليل و در نامي ديگر سوسن حُدَيثه ـ حُريبه خانه امام هادي عليه السلام را روشن نموده [5] و در پيوندي مبارك زندگي آن حضرت را صفايي ديگر بخشيده است.

هشتم ربيع الثاني سال 232 فرا مي رسد و شهر مدينه به ميلاد نور عسكري عليه السلام روشن مي گردد [6] در اين زمان سليل پس از همسري امام هادي عليه السلام به فضيلتي ديگر دست يافته و آن مادري امام معصوم عليه السلام است.

اين نيز از معجزات تربيتي اديان الهي است كه اين چنين فضا را براي پرواز روح هاي آماده باز مي كند. آن را وسعتي درخور مي بخشد و در اين راه زن و مرد نمي شناسد، بلكه مخاطبش فطرت هاي پاك انسان هاست. بدين جهت است كه تعدادي از زنان به مرحله اي دست يافته اند كه كمتر مرداني غير از معصومين بدان نائل شده اند. ساره، همسر ابراهيم، مخاطب ملائكه قرار مي گيرد و مژدگاني اسحاق و يعقوب عليهما السلام ، دو پيامبر بزرگ الهي، را دريافت مي كند. «فبشرناها باسحق و من وراء اسحق يعقوب» [7] و زماني كه از پيري خويش و كهن سالي همسرش دچار شگفتي مي شود، ملائكه پاسخ مي دهند: ««اَتَعْجبين من امر اللّه رحمت الله و بركاته عليكم اهل البيت»؛ آيا از كار خدا عجب داري اين رحمت و بركات خدا بر شما خانواده است.» [8] مريم قدّيسه كه قرآن درباره اش مي فرمايد: «خداوند او را به نيكويي پذيرفت و به طرز شايسته اي «نهال وجود» او را رويانيد ( و پرورش داد) و كفالت او را به زكريا سپرد» آن چنان در پرواز معنويش اوج مي گيرد كه زكريّاي پيامبر عليه السلام را به اعجاب و شگفتي وا مي دارد. «كلّما دخل عليها زكريّا المحراب وجد عندها رزقا قال يا مريم اَنّي لكِ هذا قالت هو من عنداللّه انّ اللّه يرزق من يشاء بغير حساب هنالك دعا زكريّا ربّه قال ربّ هب لي من لدنك ذريّةً طيّبَة»؛ هرگاه زكريّا وارد محراب او مي شد غذاي مخصوصي نزد او مي ديد. گفت: اي مريم اين غذا را از كجا آورده اي؟ او پاسخ مي دهد كه: «از سوي خداست، خداوند به هركس بخواهد بي حساب روزي مي دهد. در آن جا زكريّا رو به پروردگار خويش مي گويد «خداوندا از طرف خود فرزند پاكيزه اي (نيز) به من عطا فرما.» [9] كدامين واژه مي تواند تفسير حقيقت عروج معنوي مادر موسي را بنمايد كه قرآن درباره اش مي فرمايد: «و لَقَد منَنّا عليك مرّةً اخري اِذْ اوحينا اِلي امِّك ما يُوحي»: ما بار ديگر بر تو منت نهاديم آن زمان كه به مادرت آنچه الهام شده [و لازم بود] الهام كرديم، [10] و سليل مادر امام حسن عسكري عليه السلام در استمرار همين سنّت الهي است.

فضيلت او به همين جا ختم نمي شود. در استمرار اين مادري بعدها به جدّه لقب مي يابد. مادر بزرگ حضرت بقيّة اللّه تا براي هميشه ي تاريخ اين افتخار را با خويش به همراه داشته باشد. بعدها و پس از وفات فرزندش امام عسكري عليه السلام پناهگاه شيعيان مي شود. امام هادي عليه السلام به او اين بشارت را داده بود كه خداوند حجّت خود را به تو عطا خواهد كرد. همان كه زمين را پر از عدل و داد كند همان گونه كه از ستم و بيدادگري پر شده است. [11] مرحوم صدوق از احمد ابن ابراهيم نقل مي كند كه گفت: «سال 262 به خدمت حكيمه عمّه ي امام عسكري عليه السلام وارد شدم. از پشت پرده با او سخن گفتم. از اعتقادات او پرسيدم. پيشوايان معصوم و بحقّ را برايم برشمرد تا به حضرت حجة ابن الحسن عليه السلام رسيد، پرسيدم. در كجا مي توان سراغش را گرفت؟ گفت: در سرا پرده ي غيب است گفتم: پس شيعه به كجا پناه مي برد؟ گفت: به جدّه؛ مادر ابي محمد «عسكري عليه السلام ».

گفتم: به كسي كه وصيّ او از زنان است، اقتدا كنم. پاسخ داد: به امام حسين عليه السلام اقتدا كن كه به ظاهر به خواهرش زينب عليها السلام وصيّت نمود امّا در واقع دانش نزد امام زين العابدين عليه السلام بود كه بر زبان زينب جاري مي گشت و نسبت به زينب داده مي شد تا امام زين العابدين از ديد دشمن محفوظ بماند. [12] و جدّه نيز اين چنين بود و جهت حفظ و نگاهباني از حضرت بقيّة اللّه الاعظم به نام خود ولي در واقع پيام حضرت بقيّة الله را به شيعيان ابلاغ مي نمود.


پاورقي

[1] ديوان حافظ.

[2] الانوار البهيّة، ص 152. سليل است، از هر گونه آفات و پليدي ها و ناپاكي ها پيراسته است.

[3] آل عمران / 37 و 38.

[4] مجمع البيان، مريم / 26.

[5] حياة الامام الحسن العسكري، ص 17.

[6] بحار الانوار، ج 50، ص 36.

[7] هود / 71.

[8] هود / 73.

[9] بحار الانوار، ج 50، ص 326.

[10] طه / 37 و 38.

[11] اثبات الوصيّة، ص 207.

[12] آل عمران / 37.