بازگشت

ابن الصباغ المالكي المكي


(855 - 784 ه)

صاحب كتاب «الفصول المهمة» نوشته است:

«أبومحمد الحسن الخالص بن علي العسكري... الإمام القائم بعد أبي الحسن علي بن محمد ابنه أبومحمد الحسن لاجتماع خلل الفضل فيه و تقدمه علي كافة أهل عصره فيما يوجب له الإمامة و يقضي له بالمرتبة من العلم و الورع و النزاهة و كمال العقل و كثرة الأعمال المقربة الي الله تعالي ثم لنص أبيه عليه و اشارته الخلافة اليه» [1] .

«ابومحمد حسن بن علي عسكري امام پس از ابوالحسن علي الهادي فرزندش ابومحمد حسن به علي عليه السلام بود براي اين كه اوصاف و خصال برتري و فضيلت در او گرد آمده بود و در آنچه لازمه ي منصب امامت و مقتضي زمامداري است از علم و زهد كمال عقل و خرد و عصمت و شجاعت، كرم و بزرگواري و بسياري از اعمالي كه انسان را به خدا نزديك مي كند، بر همه پيشي گرفته بود و نيز طبق نص صريح پدر بزرگوارش درباره ي امامت او و شاراتي كه آن حضرت درباره ي خلافت و جانشيني او فرموده بود».

و عن علي بن ابراهيم بن هاشم عن أبيه عن عيسي بن الفتح قال: «لما دخل علينا أبومحمد الحسن السجن قال لي يا عيسي لك من العمر خمس و ستون سنة و شهر و يومان. قال: و كان معي كتاب فيه تاريخ ولادتي فنظرت فيه فكان كما قال، ثم قال لي هل أرزقت ولدا فقلت لا قال اللهم ارزقه ولدا يكون له عضدا فنعم العضد الولد ثم أنشد».



من كان ذا عضد يدرك ظلامته

ان الذليل الذي ليست له عضد



«فقلت له يا سيدي و أنت لك ولد؟ فقال: و الله سيكون لي ولد يملأ الأرض قسطا و عدلا و أما الآن فلا ثم أنشد متمثلا:



لعلك يوما أن تراني كأنما

بني حوالي الأسود اللوايد





[ صفحه 468]





فان تميما قبل أن يلد الحصي

أقام زمانا و هو في الناس واحد [2] .



«علي بن ابراهيم بن هاشم» از پدرش و او از «عيسي بن الفتح» روايت كرده كه گفت: زماني كه ما در زندان بوديم، امام حسن عسكري عليه السلام را نيز به زندان آوردند من او را مي شناختم به من فرمود: تو الان 65 سال و يك ماه و دو روز عمر كرده اي؟ تصادفا همراه من كتاب دعائي بود كه تاريخ تولد من در آن نوشته شده بود به آن مراجعه كردم ديدم چنان بود كه حضرت فرمود. سپس فرمود: فرزندي روزي تو شده؟ گفتم: نه، فرمود: خدايا به او فرزندي روزي كن كه عضد و بازوي او باشد چه اين كه فرزند خوب بازوئي است. سپس به اين شعر متمثل شد:

هر كس صاحب فرزند باشد داد خود را مي گيرد، ذليل كسي است كه بازو ندارد».

راوي مي گويد: من گفتم: تو فرزند داري؟ فرمود: آري به خدا قسم به اين زودي خداوند پسري بر من كرامت فرمايد كه زمين را از عدل و داد پر كند، ولي اكنون فرزند ندارم سپس به اين دو بيت كه در بالا ذكر شد، متمثل گرديد.


پاورقي

[1] الفصول المهمة، ص 284.

[2] الفصول المهمة، ص 288 - نورالأبصار، ص 184 به استثناي دو بيت آخر.