بازگشت

پندهايي از امام حسن عسكري


در پايان اين بخش به گوشه اي از پندهاي شيوا و رساي امام حسن عسكري عليه السلام اشاره مي نماييم:

1- يكي از شيعيان نامه اي به امام حسن عسكري عليه السلام نوشته و در ضمن آن، اختلاف شيعيان را بازگو نمود.

امام عليه السلام در پاسخ وي نوشت:

انما خاطب الله العاقل، والناس في علي طبقات: المستبصر علي سبيل نجاة، متمسك بالحق، متعلق بفرع الأصل، غير شاك و لامرتاب، لايجد عني ملجأ. و طبقة لم تأخذ الحق من أهله، فهم كراكب البحر يموج عند موجه و يسكن عند سكونه. و طبقة استحوذ عليهم الشيطان، شأنهم الرد علي أهل الحق، و دفع الحق بالباطل حسدا من عند أنفسهم.

فدع من ذهب يمينا و شمالا، فان الراعي اذا أراد أن يجمع غنمه جمعها بأهون سعي، و اياك والاذاعة و طلب الرئاسة، فانهما يدعوان الي الهلكة. [1] .

خداوند تنها مردمان عاقل را مورد خطاب قرار داده است، مردم در مورد من، چند دسته هستند:

الف) كسي كه بر راه نجات و رستگاري بصيرت و بينش دارد، او چنگ به حق و حقيقت زده و شاخه هاي آن را گرفته و دستاويز نموده، هيچ گونه شك و ترديدي نسبت به من نداشته و پناهگاهي غير از من نمي جويد.

ب) گروهي كه حق و حقيقت را از اهلش نگرفته اند، ايشان همانند دريانورداني هستند كه با امواج دريا، نگران و مضطرب مي شوند و با آرامش دريا آرام مي گيرند.

ج) گروهي كه شيطان بر آنان غلبه پيدا كرده، اينان كارشان رد كردن اهل حق است و به خاطر حسادتي كه در دل دارند حق را به وسيله ي باطل دفع مي كنند. بنابراين، كساني را كه به راست و چپ مي روند رها كن، چرا كه چوپان وقتي بخواهد گوسفندان خود را جمع كند با كمترين تلاش و كوشش آنها را جمع مي نمايد.از افشاگري و رياست طلبي بپرهيز كه اين دو انسان را به ورطه ي هلاكت و نابودي مي اندازد.

2- امام حسن عسكري عليه السلام فرمود:

من الفواقر التي تقصم الظهر: جار ان رأي حسنة أخفاها، و ان رأي سيئة أفشاها. [2] .

از مصيبت هايي كه كمر انسان را مي شكند: همسايه اي است كه اگر خوبي ببيند مي پوشاند و اگر بدي ببيند آن را آشكار مي نمايد.

3- امام حسن عسكري عليه السلام در ضمن سخناني به شيعيان خود مي فرمايد:

أوصيكم بتقوي الله، والورع في دينكم، والاجتهاد لله، و صدق الحديث، و أداء الأمانة الي من ائتمنكم من بر أو فاجر، و طول السجود و حسن الجوار، فبهذا جاء محمد صلي الله عليه وآله وسلم.

صلوا في عشائرهم، و أشهدوا جنائزهم، و عودوا مرضاهم، و أدوا حقوقهم، فان الرجل منكم اذا ورع في دينه، و صدق في حديثه، و أدي الأمانة، و حسن خلقه مع الناس قيل: هذا شيعي فيسرني ذلك.

اتقوا الله كونوا زينا و لاتكونوا شينا، جروا الينا كل مودة، و ادفعوا عنا كل قبيح، فانه ما قيل فينا من حسن فنحن أهله، و ما قيل فينا من سوء فما نحن كذلك، لنا حق في كتاب الله، و قرابة من رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم، و تطهير من الله، لايدعيه أحد غيرنا الا كذاب. أكثروا ذكر الله، و ذكر الموت، و تلاوة القرآن، والصلاة علي النبي صلي الله عليه وآله وسلم، فان الصلاة علي رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم عشر حسنات، احفظوا ما وصيتكم به، وا ستودعكم الله و أقرء عليكم السلام. [3] .

شما را به تقواي خدا، پرهيزكاري در دينتان، كوشش براي خدا، راستگويي، اداي امانت - هر كه شما را امين قرار داده چه خوب چه بد - طول سجده و حسن همجواري سفارش مي نمايم؛ چرا كه براي همين دستورات حضرت محمد صلي الله عليه وآله وسلم آمده است.

با (مخالفان) در محله هايشان نماز بخوانيد، در تشييع جنازه ي آنها شركت نماييد، از بيمارانشان عيادت كنيد و حقوق آنها را ادا نماييد، زيرا اگر يكي از شما در دينش پرهيزكار و در سخنش راستگو باشد و امانت را بپردازد و با آنان با خوش اخلاقي برخورد نمايد مي گويند: اين شيعه است، و همين سبب شادي و سرور من مي شود.

تقواي خدا پيشه كنيد و براي ما زينت باشيد، و موجب ننگ و عار ما نشويد، همه مودت ها، محبت ها را به سوي ما بكشانيد و هر ناپسندي را از ما دور كنيد، زيرا كه هر خوبي كه در حق ما گفته شود، ما اهل آن بوده و شايسته ي آن هستيم، و هر بدي كه به ما نسبت دهند، ما چنين نيستيم، براي ما در كتاب خدا حقي است و قرابت و خويشاوندي ما با رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم است و تطهير و پاكي ما ازجانب خداوند متعال است كه هر كس جز از ما چنين ادعايي كند، دروغگو است.

خداوند را زياد ياد كنيد و به ياد مرگ نيز باشيد، قرآن بخوانيد، و بر پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم صلوات و درود بفرستيد، چرا كه صلوات بر رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم ده حسنه دارد. آنچه به شما سفارش كردم، حفظ كنيد. شما را به خدا سپرده و به همه ي شما سلام مي رسانم.

4- امام حسن عسكري عليه السلام مي فرمايد:

ليست العبادة كثرة الصيام والصلاة، و انما العبادة كثرة التفكر في أمر الله. [4] .

عبادت و پرستش خداوند با زيادي نماز و روزه نيست؛ بلكه عبادت همان تفكر زياد در امر خداوند است.

5- و نيز فرموده است:

الغضب، مفتاح كل شر. [5] .

خشم و غضب كليد هر بدي است.

6- و نيز فرموده است:

أقل الناس راحة الحقود. [6] .

كم آسايش ترين مردم كينه؛ ورزان هستند.

7- و نيز فرموده است:

انكم في آجال منقوصة، و أيام معدودة، والموت يأتي بغتة، من يزرع خيرا يحصد غبطة، و من بزرع شرا يحصد ندامة، لكل زارع ما زرع، لايسبق بطي ء بحظه، و لايدرك حريص ما لم يقدر له، من اعطي خيرا فالله أعطاه، و من وقي شرا فالله وقاه. [7] .

زندگي شما مدتي محدود و روزهاي معين است، و مرگ ناگهاني مي رسد. هر كسي كه خيري بكارد محصول آن غبطه ي ديگران است و هر كسي كه شر و بدي بكارد محصول آن ندامت و پشيماني است.

(آري،) هر زارعي، كشت خود را درو مي كند، كسي كه براي روزي كند حركت مي كند، كسي براي گرفتن بهره ي او، از او سبقت نمي گيرد و آن كه براي بدست آوردن آن، حرص مي ورزد آنچه بر او مقدر نشده بدست نمي آورد.

هر كه به او خيري عطا شود در واقع خداوند عطا فرموده، و هر كه از او شر و بدي نگاه داشته شود، در واقع خداوند او را حفظ كرده است.

8- و نيز فرموده است:

ما ترك الحق عزيز الا ذل، و لاأخذ به ذليل الا عز. [8] .

هيچ عزيزي حق را ترك ننمود جز آن كه ذليل و خوار گشت و هيچ ذليلي به حق چنگ نزد جز آن كه عزيز شد.

9- و نيز فرموده است:

خصلتان ليس فوقهما شي ء: الايمان بالله، و نفع الاخوان. [9] .

دو خصلت است كه بالاتر از آن دو، چيزي نيست: ايمان به خدا و نفع رساندن براي برادران.

10- و نيز فرموده است:

التواضع نعمة لاتحسد عليها. [10] .

تواضع و فروتني نعمتي است كه هرگز مورد حسادت واقع نمي شود.

11- و نيز فرموده است:

من وعظ أخاه سرا فقد زانه، و من وعظه علانية فقد شانه. [11] .

هر كه در پنهاني برادر خويش را پند دهد او را آراسته و هر كه در آشكار او را موعظه نمايد در واقع، او را زشت نشان داده است.

12- و نيز فرموده است:

ما من بلية الا و لله فيها نعمة تحبط بها. [12] .

هيچ بلايي نيست جز آن كه خداوند متعال در كنار آن نعمتي قرار داده كه آن را از بين مي برد.

13- و نيز فرموده است:

ما أقبح بالمؤمن أن تكون له رغبة تذله. [13] .

چقدر زشت است كه مؤمن ميل و علاقه به چيزي داشته باشد كه او را ذليل و خوار سازد.


پاورقي

[1] بحارالأنوار: 78 / 371 ح 4.

[2] بحارالأنوار: 78 / 372 ح 11.

[3] بحارالأنوار: 78 / 372 ح 12.

[4] بحارالأنوار: 78 / 373 ح 13.

[5] بحارالأنوار: 78 / 373 ح 15.

[6] بحارالأنوار: 78 / 373 ح 17.

[7] بحارالأنوار: 78 / 373 ح 19.

[8] بحارالأنوار: 78 / 374 ح 24.

[9] بحارالأنوار: 78 / 374 ح 26.

[10] بحارالأنوار: 78 / 374 ح 31.

[11] بحارالأنوار: 78 / 374 ح 33.

[12] بحارالأنوار: 78 / 374 ح 34.

[13] بحارالأنوار: 78 / 374 ح 35.