بازگشت

ابوكرم




اي رخ ماهت زنكو منظري

مطلع خورشيد مه و مشتري



اي گل نو رسته بستان حق

مظهر زهد و شرف و سروري



مژده كه با نور هدايت رسيد

راهنمايي ز پي رهبري



پرده بر افكند زوجه حسن

حجت بر حق حسن عسكري



آنكه به صورت چو شه انبياء

آمده با خاتم پيغمبري



آنكه به صولت چو شه لافتي

آمده با كوكبه ي حيدري



گوهر رخشنده ي برج كمال

منبع فيض و كرم و داوري



آنكه جبين سوده به خاك درش

همچو زمين گنبد نيلوفري



ابر كرم چشمه مواج فيض

گنج كمالات و ادب پروري



آنكه ربوده است ز اهل سخن

گوي فصاحت ز سخن گستري



[ صفحه 523]



گوشه اي از سفره ي احسان اوست

چرخ بدين وسعت و پهناوري



چهره بر آن تربت خوشبو بساي

تا شودت جامه همه عنبري



نوگل قائم دمد از گلشنش

با گل نرگس چو كند همسري



ديده كند باز چو نرگس به باغ

آن كه چو نرگس كندش مادري



خامه ي اعجاز در اين شاهكار

داده نشان صنعت صورتگري



گلشن ايام نيارد دگر

غنچه بدين لطف و صفا و طري



صبح هدايت چو برآيد شود

نور حق از ظلمت باطل بري



كفر براندازد و خالص كند

سكه ي دين را چو زر جعفري



آن كه كند معدلتش خاك را

پاك ز جور و ستم و خودسري



چون اسدالله كشد ذوالفقار

تا كند از دين خدا ياوري



عييسي مريم شودش جان نثار

موسي عمران كندش چاكري



طبع رسا بين كه چه درها فشاند

در قدمش با سخنان دري



مرحوم دكتر قاسم رسا