آسمان عصمت
دارم دلي به سينه ، شهيد جمال تو
در حسرت تنفس بوي وصال تو
[ صفحه 492]
دائم به سينه ياد تو را مي كنم مرور
بيرون نمي رود ز سر من خيال تو
ما را بخوان به باغ تماشاي جلوه ات
تا بشكفيم از نفحات جمال تو
تو آسمان عصمت و عشق و كرامتي
خورشيد و ماه ، آينه دار جلال تو
بنيانگذار سلسله ي لاله ها تويي
بنيانگذار سلسله ي عشق ، آل تو
تفسير نقطه هاي جمال تو مشكل است
من عاجزم ز ترجمه ي خط و خال تو
بالا بلند ! مانده دلم در نشيب هجر
دستم نمي رسد به فراز وصال تو
اي نور عسگري ! به خدا مي خورم قسم
مهدي بود ادامه ي نور كمال تو
مولاي عشق ، چشمه ي رحمت ، بهار حسن
فردا من و شفاعت سبز و زلال تو
رضا اسماعيلي
بر آستان جانان / 126