بازگشت

شگفت تر از آنچه ديدي


اربلي مي گويد: «ابوهاشم گفت: نزد ابومحمد عليه السلام بودم كه محمد بن صالح ارمني درباره ي معناي آيه ي (و إذ أخذ ربك من بني آدم من ظهور هم ذريتهم و أشهدهم علي أنفسهم ألست بربكم قالوا بلي شهدنا) [1] ؛ و آنگاه كه پروردگارت از نسل فرزندان آدم ذريه ي آنها را برگرفت و آنها را بر (خداوندي) خود گواه ساخت كه آيا من پروردگار شما نيستم، همه گفتند: آري ما به خدايي تو شهادت مي دهيم.

حضرت فرمود: با اين كار، معرفت به پروردگار محقق گشت و آن زمان را به فراموشي



[ صفحه 222]



سپرده اند، ولي آن را به ياد خواهند آورد و اگر اين گونه نبود، كسي نمي دانست آفريدگار و روزي دهنده اش كيست.

ابوهاشم مي گويد: پيش خود از عظمت و علم و دانشي كه خداوند به ولي خود عنايت كرده بود، شگفت زده شدم. ابومحمد عليه السلام رو به من كرد و فرمود: اي ابوهاشم، قضيه شگفت تر و بزرگ تر از آن است كه باعث شگفتي تو شد. چه مي پنداري درباره ي قومي كه هر كس آنها را بشناسد خدا را شناخته و هر كس آنان را منكر شود خدا را انكار كرده است؟ هر فرد، جز با تصديق آنان و شناخت ايشان همراه با يقين، مؤمن نباشد» [2] .


پاورقي

[1] اعراف (7) آيه ي 172.

[2] كشف الغمه، ج 3، ص 209؛ ثاقب المناقب، ص 248.