بازگشت

ديدار چهل تن از ياران


شيخ طوسي در كتاب غيبت از جعفر بن محمد بن مالك خزاري بزاز از گروهي از شيعيان از جمله: علي بن بلال، احمد بن هلال، محمد بن معاوية بن حكيم و حسن بن ايوب بن نوح روايت كرده كه (در خبري طولاني) همگي گفته اند: «خدمت ابومحمد حسن بن علي عليهماالسلام رسيديم تا درباره ي حجت و امام پس از او پرسش نماييم. در مجلس حضرت، چهل تن از ياران وي حضور داشتند. عثمان بن سعيد بن عمرو عمري به پا خاست و عرض كرد: اي فرزند



[ صفحه 290]



رسول خدا، مي خواهم مطلبي را از شما بپرسم كه شما بدان آگاه تر از من هستي.

حضرت فرمود: اي عثمان، بنشين.

وي ناراحت شد و خواست بيرون رود، حضرت فرمود: كسي حق ندارد بيرون رود. كسي بيرون نرفت. پس از گذشت زماني امام عليه السلام عثمان را صدا زد و او به پا خاست.

- آيا به شما خبر دهم كه براي چه به اين جا آمده ايد؟

- آري، اي فرزند رسول خدا.

- آمده ايد تا از من درباره ي حجت پس از خودم سؤال كنيد.

- آري.

ناگاه نوجواني چون پاره ي ماه ديديم كه شبيه ترين فرد به ابومحمد عليه السلام بود.

حضرت فرمود: اين (جوان) پس از من پيشوا و جانشينم بر شما است. از او اطاعت كنيد و بعد از من پراكنده و متفرق نشويد، چرا كه در اين صورت دين خود را تباه خواهيد كرد. بدانيد از امروز به بعد او را نخواهيد ديد تا روزگاري بگذرد. هر چه عثمان مي گويد بپذيريد و فرمانش را گردن نهيد؛ زيرا او نماينده ي امام شما است و انجام امور، بدو سپرده شده است...» [1] .


پاورقي

[1] الغيبه، ص 217؛ اثبات الهداة، ج 3، ص 415؛ ينابيع الموده، ص 460.