بازگشت

تصريح به امامت او


شيخ صدوق به سند خود از موسي بن جعفر بن وهب بغدادي روايت كرده كه گفت: از ابومحمد حسن بن علي عسكري عليهماالسلام شنيدم كه مي فرمود: گويي شما را مي بينم كه پس از من درباره ي جانشينم با يكديگر به اختلاف خواهيد پرداخت. بدانيد، آن كس كه به امامان پس از رسول خدا صلي الله عليه و آله اقرار داشته باشد، ولي منكر فرزند من باشد، همچون كسي است كه به همه ي پيامبران و فرستادگان خدا اعتقاد داشته باشد، ولي نبوت و پيامبري رسول خدا صلي الله عليه و آله را انكار نمايد. و كسي كه رسول خدا صلي الله عليه و آله را انكار كند، به سان كسي است كه منكر تمام پيامبران خدا باشد، چرا كه اطاعت از اولين فرد ما، همچون اطاعت از آخرين شخص ما است. و آن كس كه آخرين فرد ما را انكار نمايد، گويي منكر نخستين فرد ما است. و اما فرزندم داراي غيبتي است كه مردم در آن دچار شك و ترديد مي شوند، مگر كساني كه خداي - عز و جل - آنان را مصون نگاه دارد» [1] .

و نيز او به سند خود از ابوعلي بن همام روايت كرده كه گفت: «از محمد بن عثمان عمري - قدس الله روحه - شنيدم كه مي گفت: من در محضر ابومحمد حسن بن علي عليه السلام بودم. درباره ي معناي روايتي كه از پدرانش عليهم السلام نقل شده است از آن بزرگوار سؤال شد؛ روايتي كه آنها فرموده اند چنين است: زمين تا روز قيامت از حجت خدا بر آفريدگانش خالي نخواهد ماند و كسي كه از دنيا برود و امام زمان خويش را نشناخته باشد به مرگ (آيين) جاهليت مرده است.

حضرت فرمود: حقانيت اين مطلب چون روز روشن است.

عرض شد: اي فرزند رسول خدا صلي الله عليه و آله، حجت و امام پس از شما كيست؟

فرمود: فرزندم محمد، امام و حجت بعد از من خواهد بود. كسي كه از دنيا برود و او را نشناخته باشد، به مرگ جاهليت مرده است. اما او داراي غيبتي است كه افراد نادان در آن حيران و سرگردان و ياوه گويان تباه مي شوند. آنان كه زماني را براي ظهور تعيين مي كنند، دروغ مي گويند. سپس او ظهور مي كند. و گويي درفش هاي سفيدي را مي بينم كه در نجف كوفه بالاي سرش در اهتزاز است» [2] .



[ صفحه 292]




پاورقي

[1] كمال الدين، ج 2، ص 409. و ر. ك: معجم احاديث مهدي عليه السلام.

[2] كمال الدين، ج 2، ص 409.