بازگشت

ياران و راويان حضرت


عده ي زيادي از شيعيان و پيروان امام عسكري عليه السلام با وي مصاحبت داشته و روايات بسياري در علوم و مسائل مختلف از آن حضرت روايت كرده اند. آنچه در باب روايت از پدران بزرگوارش ذكر شد، اهتمام زايدالوصف شيعيان را به روايت از امام عسكري عليه السلام نشان مي دهد و مي بينيم كه برخي از راويان، مانند: بلاذري و ابن شيرويه، بي واسطه و يا با واسطه، از او روايت مي كنند و روايات خود را به طور معنعن به رسول خدا و سپس به جبرئيل و آن گاه به ذات اقدس خداوندي نسبت مي دهند و خدا را بر صحت حديث گواه مي گيرند.

برخي نيز همچون هارون بن موسي، پسرش محمد را از بغداد به سامرا مي فرستد تا با كسي كه با امام عسكري عليه السلام داستان (و گفت و گو و ماجرايي) داشته، ديدار كند تا بتواند آنچه را ميان او و امام عسكري عليه السلام [حتي] در بين راه اتفاق افتاده، روايت كند و اين كار نشانه ي توجه فوق العاده به حديث و روايت از آن بزرگوار است.

در اين جا افزون بر آنچه شيخ طوسي به عنوان ياران امام خوانده، كساني را كه اندك معاشرتي با امام عليه السلام داشته اند و از او سخن يا كاري را نقل كرده اند، همچنين كساني كه با حضرت مكاتبه و برخي مسائل را از طريق نامه نگاري روايت كرده اند اگر چه حضرت را نديده و با او ديدار نداشته اند، بالغ بر دويست تن، بر شمرده ايم كه جهت اختصار تنها به نام چند تن از آنان بسنده مي كنيم: