بازگشت

اسحاق بن اسماعيل نيشابوري


شيخ در رجال، وي را از ياران امام عسكري عليه السلام برشمرده و درباره ي او مي گويد: «وي ثقه و



[ صفحه 313]



مورد اعتماد است» [1] او از جمله افراد مورد اعتمادي بود كه از سوي نواب خاص (صاحب الزمان عليه السلام) توقيعات حضرت، به آنان مي رسيد [2] امام عسكري عليه السلام در نامه اي كه به او نوشت در آن به وكالت ابراهيم بن عبده نيشابوري تصريح نمود. متن نامه از نظرتان مي گذرد: ابوعمرو كشي مي گويد: «يكي از افراد مورد اعتماد در نيشابور نقل كرده كه از ناحيه ي ابومحمد عليه السلام نامه اي به اسحاق بن اسماعيل رسيد كه در آن آمده بود: اي اسحاق بن اسماعيل، خداوند ما و شما را زير پوشش خود دارد و در تمام امور با نيروي صنع خويش پشتيبان و حامي تو باشد. نامه ات را دريافتم (و از مضمون آن آگاه شدم). ما با سپاس و نعمت الهي، خانداني هستيم كه به دوستانمان دلسوزيم و با احسان پي در پي و متوالي خداوند به ايشان و لطف او بر آنان، مسرور و شادمانيم، و هر نعمتي را كه خداي - تبارك و تعالي - برايشان ارزاني دارد كافي مي دانيم.

اي اسحاق، خداوند نعمتش را بر تو و امثال تو كامل ساخته و همه ي كساني كه مورد لطف خدا قرار گرفته اند به لطف خود، آنان را مانند تو بصيرت عنايت كرده و نعمتش را با رفتن تو به بهشت، كمال بخشيده است و هر نعمتي هر چه با ارزش و مهم باشد چيزي نيست جز آن كه با حمد و سپاس خدايي كه نام هايش گرامي است، تو را بر شكر آن نعمت ها موفق گرداند.

و من مي گويم: سپاس خدا را به بهترين سپاسي كه بنده ي سپاس گزار تا هميشه ي روزگار به جاي آورد، در برابر منتي كه خدا از رحمت خود بر تو نهاده و از هلاكت نجات داده و گذرگاه تو را از آن گردنه هموار كرده است. به خدا سوگند، كه آن گردنه اي است بس پر رنج و دشوار و عبور از آن سخت و گرفتاري اش شديد و در كتاب هاي پيامبران پيشين نيز از آن گردنه ياد شده است. بعضي از شما در دوران امام قبلي عليه السلام تا زماني كه بدرود حيات گفت و در اين مدت از دوران امامت من، كارهايي داشتيد كه از ديدگاه من آن امور، پسنديده و قرين موفقيت و استواري نبود.

اي اسحاق، به يقين بدان هر كس از اين دنيا كور بيرون رود، در آخرت نيز كور خواهد بود و سخت گمراه. اي اسحاق، مقصود من كوري چشم نيست بلكه نابينايي دل هاي درون سينه ها است و اين است معناي گفته ي خداي متعال كه در كتاب استوار خود از قول ستمگران مي فرمايد: (رب لم حشرتني أعمي و قد كنت بصيراً)؛ پروردگارا، با اين كه در دنيا بينا بودم



[ صفحه 314]



چرا كور محشورم كردي؟ خداوند در پاسخ فرمايد: (لذلك اتتك آياتنا و كذلك اليوم تنسي)؛ اين چنين آيات ما به تو رسيد و تو فراموششان كردي، امروز هم تو فراموش شده اي.

پس از گذشت نياكان نخستين او؛ يعني پيامبران و پدران ديگرش كه اوصيايند و درود و رحمت و بركات خدا بر همه ي آنان باد، كدام آيت و نشانه ي الهي بزرگ تر از حجت خدا بر خلق و امين او در بلادش و گواه و شاهد او بر بندگان او است؟ به كدام وادي سرگرداني روي مي نهيد كه چون چهارپايان از حق روگردان شديد و به كجا مي رويد؟ به باطل مي گراييد و به نعمت خدا ناسپاسي و كفران مي ورزيد و يا در شمار آن دسته در مي آييد كه به بخشي از كتاب خدا ايمان آورده و به بعضي كافرند؟ پاداش هر يك از شما و يا ديگران كه چنين كنند جز رسوايي در دنيا و عذاب طولاني آخرت، نخواهد بود. و به خدا سوگند، كه اين رسوايي بزرگي است!

به راستي كه خدا از منت و رحمتش، واجباتي را بر شما مقرر فرموده نه به سبب نيازي كه به آنها داشته بلكه به جهت محبت به شما - كه جز او شايسته ي پرستش نيست - تا بد را از خوب جدا كند و آنچه را در دل داريد بيازمايد و براي رسيدن به رحمت خدا بر همه سبقت گيريد و مايه ي تفاضل مقام هاي بهشتي شما شود، لذا حج و عمره و اقامه ي نماز و پرداخت زكات و انجام روزه و پاي بندي به ولايت را بر شما مقرر داشته است.

براي فهميدن فرايض دري را به روي شما گشوده و كليدي براي رسيدن به آنها قرار داده است. اگر محمد صلي الله عليه و آله و اوصياي از فرزندانش نبودند، شما سرگردان مي شديد و همچون چهارپايان، هيچ يك از واجبات را نمي دانستيد.

آيا براي ورود به شهر، راهي جز دروازه وجود دارد؟ پس وقتي خداوند بر شما با نصب امامان - پس از پيامبر - منت نهاد و در كتاب بزرگ خود فرموده است: (اليوم أكملت لكم دينكم و أتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام ديناً) [3] امروز دين شما را كامل كردم و نعمتم را برشما تمام و اسلام را دين شما پسنديدم. او همچنين براي اولياي خود، بر شماحقوقي مقرر داشته كه شما را مأمور به اداي آن فرموده است تا آنچه از همسر و اموال و خوردني و آشاميدني داريد بر شما حلال باشد. خداوند فرمود است: (قل لا اسألكم عليه أجراً الا المودة في القربي) [4] ؛ بگو اي پيامبر، من از شما مزدي براي آن نخواستم جز محبت



[ صفحه 315]



با خويشانم.

و بدانيد هر كه بخل ورزد، به خود بخل ورزيده است و خدا بي نياز است و شما نيازمند و كسي جز او شايسته ي پرستش نيست. البته سخن ميان ما و شما درباره ي سود و زيان به درازا كشيد.

اگر خداوند دوست نداشت كه نعمت خود را بر شما تمام گرداند، از جانب من نه دستخطي به رؤيت شما مي رسيد و نه سخني مي شنيديد. پس از درگذشت امام پيشين عليه السلام و بعد از فرستاده ي دوم من و آنچه از شما بدو رسيد و خداوند به سبب آمدنش نزد شما، وي را كرامت و عزت عطا كرد و پس از آن كه ابراهيم بن عبده را بر شما گماردم و نامه اي هم به وسيله ي محمد بن موسي نيشابوري براي شما نوشتم، شما راه غفلت پيموديد. در هر حال بايد از خداوند كمك خواست. مبادا درباره ي خدا كوتاهي كنيد و از زيانكاران باشيد. از رحمت خدا دور باد كسي كه از اطاعت خدا رو گرداند و پندها و موعظه هاي اولياي خدا را نپذيرد.به راستي خداوند شما را به طاعت خود و طاعت پيامبر خود و اطاعت اولوالامر فرمان داده است. خدا بر ناتواني و غفلت شما رحم كند و شما را بر عقيده ي خود شكيبا سازد. چقدر انسان به پروردگار كريمش مغرور است!

خداوند دعاي مرا در حقتان مستجاب گردانيد و امور شما را به دست من سامان بخشيد. خداي - عزوجل - فرمود: (يوم ندعو كل اناس بامامهم) [5] ؛ آن روز كه همه ي مردم را به [نام] پيشوايشان فرا مي خوانيم. و نيز فرمود: (و كذلك جعلناكم أمة وسطاً لتكونوا شهداء علي الناس و يكون الرسول عليكم شهيداً) [6] ؛ و اين گونه شما را امتي معتدل قرار داديم تا گواه مردم باشيد و رسول ما شاهد بر شما باشد. و فرمود: (كنتم خير أمة اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر) [7] ؛ شما بهترين امتي بوديد كه ميان مردم پديدار شد: امر به معروف و نهي از منكر انجام مي دهيد.

اي اسحاق، خداوند تو و خاندانت را مشمول رحمت خويش گرداند. آنچه را بايد،به گونه اي بيان كردم كه گويي هرگز از اين امر اطلاعي نداشته و يك چشم به هم زدن در آن وارد نشده است و اگر سنگ هاي سخت و استوار، برخي از محتواي اين نامه را مي فهميدند، از ترس و بيم خداوند متلاشي مي شدند و به طاعت خدا بر مي گشتند. هر چه مي خواهيد بكنيد،



[ صفحه 316]



به زودي خدا و پيامبر و مؤمنان عمل شما را خواهند ديد، آنگاه سر و كار شما با خداي داناي نهان و آشكار است تا شما را به آنچه انجام مي داديد، آگاه سازد. فرجام نيك، از آن پرهيزكاران است و حمد و سپاس فراوان خدايي را كه پروردگار جهانيان است.

اي اسحاق، تو فرستاده ي من به نزد ابراهيم بن عبده هستي. خداوند او را موفق بدارد تا به نامه اي كه همراه محمد بن موسي نيشابوري فرستاده ام، عمل كند، ان شاء الله. همچنين تو فرستاده ام به سوي خود و همه ي همشهريانت هستي كه با محمد بن موسي به آنچه در نامه ام برايتان نوشته ام - ان شاء الله - عمل نماييد. ابراهيم بن عبده اين نامه ام را براي همشهريانش بخواند تا ديگر از من سؤال نكنند و به ريسمان [ريسمان] اطاعت و فرمانبرداري از خداوند چنگ اندازند، و به ياري او، شيطان را از خود برانند و از او فرمان نبرند. درود و رحمت خداوند بر ابراهيم بن عبده و بر تو و همه ي دوستداران ما اي اسحاق. خداوند با توفيق خويش همگي شما را موفق بدارد و دوستداران ما كه در ناحيه ي شما هستند و از انحراف دست برداشته اند، بايد حقوق ما را به ابراهيم بن عبده بسپارند و ابراهيم، آنها را به رازي رضي الله عنه و يا كسي كه رازي او را معرفي كند، تحويل دهند؛ زيرا اين كار به فرمان و نظر من بوده است، ان شاء الله.

اي اسحاق، اين نامه ي ما را براي بلالي رضي الله عنه بخوان، چرا كه او مورد اعتماد و امين است و به اموري كه بايد انجام دهد، آشنا است و آن را براي محمودي نيز قرائت كن - خداوند او را بهبودي عنايت كند - او با بندگي خالصانه اش چه بسيار ستايش ما را برانگيخت. و آنگاه كه وارد بغداد شدي، نامه را براي دهقان وكيل و فرد مورد اعتمادمان بخوان؛ همو كه حقوق ما را از دوستدارانمان دريافت مي كند. براي هر يك از دوستداران ما كه برايت امكان پذير بود،نامه را بخوان و هر كس از آنان كه خواست، مي تواند از آن نسخه برداري كند، ان شاء الله تعالي. موضوع اين نامه - ان شاء الله - از هيچ يك از دوستداران ما كه آن را ديده، پوشيده نماند، مگر از شيطان صفتاني كه با شما سر مخالفت دارند. گوهر را زير سم خوكان نپرا كنيد كه ارزشي براي آن قائل نيستند. و نوشتيم كه نامه ات رسيد و براي تو و هر كسي كه تو خواسته اي دعا مي كنيم، الحمدلله.

مسائل شيعيانمان را پاسخ داديم و غير از راه حق، جز گمراهي چيز ديگري وجود ندارد. تو از شهر بيرون نرو تا با غمري ديدار كني كه خداوند با رضايت من، از او خرسند باشد. بر او سلام كن. او را مي شناسي و او تو را مي شناسد. وي فردي پاك سرشت، امين و پاك دامن و به ما نزديك و از ما است. حقوقي كه از نواحي براي ما مي آورند بايد به دست او برسد تا آنها



[ صفحه 317]



را به ما برساند. سپاس فراوان، خداوند را سزا است. ما و شما را در پناه خود دارد و جميع امور تو را سرپرستي كند. رحمت خدا بر تو و همه ي دوستان و درود بي كران او بر سرور ما محمد و خاندان او باد».


پاورقي

[1] رجال، ص 428.

[2] جامع الرواة، ج 1، ص 80؛ معجم رجال حديث، ج 3، ص 36؛ برقي، رجال، ص 61.

[3] مائده (5) آيه ي 3.

[4] شوري (42) آيه ي 23.

[5] اسراء (17) آيه ي 71.

[6] بقره (2) آيه ي 143.

[7] آل عمران (3) آيه ي 106.