بازگشت

روايت عبدالله بن عباس


خزاز قمي از طاووس يماني از عبدالله بن عباس روايت كرده است: «خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله رسيدم. حسن بر دوش او و حسين بر زانوي حضرت قرار داشت و پيامبر صلي الله عليه و آله آنها را مي بوسيد و مي فرمود: بار خدايا، دوستداران اين دو را دوست، و دشمنانشان را دشمن دار. سپس فرمود: اي پسر عباس، گويي مي بينم كه محاسن او از خونش رنگين شده، مردم را فرا مي خواند، كسي او را پاسخ نمي دهد و ياري مي طلبد ولي كسي دست ياري به او نمي دهد.

عرض كردم: اي رسول خدا صلي الله عليه و آله چه كسي چنين مي كند؟

فرمود: تبهكاران امتم. آنها را چه مي شود؟ خداوند شفاعتم را نصيبشان نخواهد گرداند. آنگاه فرمود: اي پسر عباس، آن كس كه با شناخت حق او، وي را زيارت كند، ثواب هزار حج و هزار عمره برايش نوشته مي شود. آگاه باشيد آن كس كه او را زيارت نمايد، چنان باشد كه مرا زيارت كرده است و كسي كه مرا زيارت نمايد، گويي خدا را زيارت كرده است، و حق زائر، بر خداوند اين است كه او را در آتش دوزخ عذاب ننمايد. آگاه باشيد كه دعا در حرمش مستجاب است و در تربتش شفا است و پيشوايان دين از فرزندان آن بزرگوار به وجود خواهند آمد.



[ صفحه 42]



عرضه داشتم: اي رسول خدا صلي الله عليه و آله پيشوايان پس از شما چند تنند؟

فرمود: به تعداد حواريون عيسي و اسباط موسي و نقباي بني اسرائيل.

عرض كردم: اي رسول خدا صلي الله عليه و آله [اسباط موسي و نقباي بني اسرائيل] چند تن بودند؟

فرمود: دوازده تن، و پيشوايان پس از من نيز دوازده تنند. نخستين آنها علي بن ابي طالب و پس از او دو سبط من حسن و حسين هستند. اگر حسين رحلت كرد، پسرش علي و آنگاه كه علي از دنيا رفت، پسرش محمد و زماني كه محمد به ملكوت اعلي پيوست، پسرش جعفر و وقتي جعفر از دنيا رخت بر بست فرزندش موسي، و زماني كه موسي به ديدار حق شتافت، پسرش علي و هر گاه علي دنيا را وداع گفت، فرزندش محمد و هر زمان محمد به ابديت پيوست، پسرش حسن و آنگاه كه حسن از دنيا رفت، پسرش، حجت و پيشوا خواهد بود.

عرض كردم: اي رسول خدا صلي الله عليه و آله تا كنون چنين نام هايي را نشنيده بودم!

حضرت فرمود: اي پسر عباس، آنها پيشوايان پس از منند، هر چند از حق خود محروم گردند. آنان افرادي امين، معصوم و نجيب و نيك سرشتند. اي پسر عباس، آن كس كه روز قيامت با شناخت حق [و منزلت] اينان بر من وارد شود، دست او را گرفته و وارد بهشت مي گردانم. اي پسر عباس، مردم به زودي به اين و آن سو كشيده خواهند شد. هر گاه چنين شد، پيرو علي و پيروانش باش، چرا كه علي با حق است و حق با او و از يكديگر جدا نمي شوند تا در كنار حوض بر من وارد گردند. اي پسر عباس، دوستي با آنها دوستي با من و دوستي من دوستي با خدا است و نبرد با آنها نبرد با من و نبرد با من نبرد با خدا است و صلح و آشتي با آنان صلح و آشتي با من و صلح و آشتي با من صلح و آشتي با خدا است، سپس اين آيه را تلاوت كرد: (يريدون أن يطفؤا نور الله بأفواههم و يأبي الله الا أن يتم نوره و لو كره الكافرون)؛ [1] قصد دارند نور خدا را با دهان هاشان خاموش سازند و خداوند راضي نمي شود، مگر اين كه نور خود را كامل گرداند، هر چند خوشايند كافران نباشد». [2] .


پاورقي

[1] توبه (9) آيه ي 32.

[2] كفاية الاثر، ص 16: عوالم العلوم و المعارف، ج 15، بخش 3، ص 140، ح 79؛ بحار، ج 36، ص 285، ح 107.