بازگشت

كلام نور


در اين فصل به كلمات قصار امام عسكري عليه السلام مي پردازيم:

1. «سخاوت و بخشش، اندازه دارد. اگر از آن افزون گشت، اسراف است. احتياط و دورانديشي را اندازه اي است و بيش از آن مقدار، ترس و بيم است. قناعت اندازه اي دارد، چون از حد بگذرد بخل است. شجاعت اندازه اي دارد و افراط در آن بي پروايي و بي باكي تلقي مي شود» [1] .

2. «همان گونه كه خداوند برتر از آفريدگان خويش است، سخن او نيز برتر از آنان است و همان طور كه ما اهل بيت برتر از مردم هستيم، سخن ما نيز برتر از سخنان آنان است» [2] .

3. «شرك ورزي ميان مردم، از حركت مورچه بر سنگي صاف در شب تيره و تار، نهان تر است» [3] .

4. «كينه توز، كمترين بهره را از آرامش دارد» [4] .

5. «شما عمري كاهنده و روزهايي بر شمرده و معين داريد و مرگ، ناگهان شما را در مي يابد. هر كه بذر نيكي بكارد، شادماني آن را درو مي كند و هر كسي تخم بدي بكارد، پشيماني مي درود. كشاورز، سرانجام همان مي درود كه كاشته است. آن كه به كندي حركت كند، بهره اش از دست نمي رود و كسي كه حريص و آزمند باشد، جز به روزي و رزق مقدر خود،



[ صفحه 143]



دست نمي يابد. هر كسي به خير دست يابد، خداوند آن را بدو عنايت فرموده و هر كس از گزندي محفوظ ماند، خداوند او را مصون داشته است» [5] .

6. «پارساترين مردم كسي است كه از موارد شبهه بپرهيزد. خداپرست ترين فرد كسي است كه به واجبات پاي بند باشد. زاهدترين مردم كسي است كه حرام را ترك كند. كوشاترين مردم كسي است كه از گناهان دوري جويد» [6] .

7. «اگر آنچه مقدر شده است به اراده ي الهي روي مي دهد، ديگر تضرع و زاري چرا؟» [7] .

8. «از هر انسان هشيار و سر به زير و آرام، بپرهيز» [8] .

9. «ناتوان ترين دشمن، كسي است كه كينه اش را آشكار كند» [9] .

10. «آنگاه كه دل ها شادابند، به آنها (دانش و حكمت) بسپاريد و هر گاه كسل بودند آنها را به حال خويش وا گذاريد» [10] .

11. «رسيدن به مقام قرب خداوند مستلزم سفري است كه جز به شب زنده داري به انجام نرسد» [11] .

12. «سزاوارترين مردم به محبت كردن، كسي است كه مردم به او اميدوارند» [12] .

13. «تا آن جا كه توان داري از درخواست چيزي خود داري نما، چرا كه هر روز را خبر (و حالت) تازه اي است. پافشاري در درخواست ها ارزش تو را از بين مي برد، مگر اين كه دري به روي تو باز شود كه شايسته ي ورود باشد؛ زيرا كه نزديك است دست رد بر سينه ي ستمديده بخورد و چه بسا دگرگوني حالت از آداب خداي - عز و جل - باشد. نصيب و بهره ها مراتبي دارد. بنابراين براي چيدن ميوه اي كه نرسيده، شتاب مكن كه هر ميوه اي در وقت خودش مي رسد. و آن كس كه در پي تدبير امور تو است زمان مناسب را بهتر مي شناسد. پس به آگاهي وي در امور خود اطمينان داشته باش و نيازهاي خود را مقدم مدار كه دلتنگ خواهي شد و نوميدي بر تو چيره مي شود» [13] .



[ صفحه 144]



14. «حسن ظن داشته باش هر چند به قطعه سنگي، باشد كه خداي متعال رازي از خود در آن قرار داده باشد كه نصيب و بهره ي خويش را از آن خواهي گرفت.

عرض كردم: اي فرزند رسول خدا صلي الله عليه و آله هر چند به پاره سنگي؟

فرمود: آري، آيا حجرالاسود را نمي نگري» [14] .

15. «شما را به تقواي الهي و ورع در دين و آيين خود و تلاش و مبارزه در راه خدا و راستگويي و اداي امانت به آن كه به شما اطمينان و اعتماد پيدا كند - خواه مؤمن باشد، خواه فاجر - و طولاني كردن سجده و نيكي در حق همسايگان، سفارش مي كنم، چرا كه حضرت محمد صلي الله عليه و آله نيز براي همين امر مبعوث شد. در نماز جماعت آنان (شيعيان) شركت كنيد، در تشييع جنازه هايشان حاضر شويد، از بيمارانشان عيادت نماييد و حقوق آنها را ادا كنيد؛ زيرا اگر كسي از شما در دين خود پارسا بوده و در گفته هايش راستين باشد و اداي امانت نمايد و با مردم خوشرفتار باشد، مي گويند: شيعه است و چنين امري مرا خشنود مي كند.

از خدا بپرهيزيد و سبب آبرومندي ما باشيد، نه مايه ي ننگ ما. هر دوستي و محبتي را به سوي ما سوق دهيد و هر زشتي و پليدي را از ما دور سازيد؛ زيرا خوبي هايي كه درباره ي ما گفته شده، اهل آن بوده ايم، و آنچه ناروا درباره ي ما عنوان گشته، اهلش نبوده ايم. در كتاب خدا حقي داريم و از نزديكان رسول خدا صلي الله عليه و آله خوانده شده ايم. آيه ي تطهير در شأن ما نازل شده و هر كسي جز ما چنين ادعايي كند، دروغگو است. خدا را بسيار ياد كنيد و مرگ را به ياد آريد و قرآن بخوانيد و بر پيامبر صلوات و درود بفرستيد؛ زيرا صلوات و درود بر رسول خدا صلي الله عليه و آله ده حسنه و پاداش دارد» [15] .

16. «آنگاه كه گناهان اوليا و دوستداران ما فزوني يابد، خداوند آنان را به فقر و تنگدستي مبتلا مي سازد، و گاهي بسياري از آنان را مورد عفو و بخشش قرار مي دهد» [16] .

17. «ميان دو نماز را پيوند زن، به آنچه دوست داري دست خواهي يافت» [17] .

18. «خداوند ستمكار را مهلت مي دهد تا آن جا كه وي مي گويد: خداوند مرا واگذارد، سپس او را سخت به هلاكت مي رساند. به راستي كه خداوند هنگام به هلاكت رساندن ظالم و ستمكار، خويشتن را مدح و ثنا فرموده است آن جا كه مي گويد: كساني كه ستم، پيشه كردند،



[ صفحه 145]



نابود گشتند و حمد و سپاس خدايي را كه پروردگار جهانيان است» [18] .

19. «بدترين بندگان، كسي است كه دو رو و دو زبان باشد. هر گاه در حضور برادر ديني خود باشد او را مي ستايد و در غياب، گوشت او را مي خورد (او را غيبت مي كند). اگر به برادر ديني او نعمتي ارزاني شود، به او حسد مي ورزد و اگر به گرفتاري دچار گردد، بدو خيانت مي كند» [19] .

20. «بسم الله الرحمن الرحيم به اسم اعظم الهي نزديك تر است از سياهي چشم به سفيدي آن» [20] .

21. «تواضع و فروتني، نعمتي است كه حسد كسي را بر نمي انگيزد» [21] .

22. «اگر فرزند، در خردسالي به پدر گستاخي كند، در بزرگي عاق پدر شود» [22] .

23. «همه ي پليدي ها در خانه اي قرار دارد و كليد آن خانه دروغ است» [23] .

24. «ناداني، دشمن است و بردباري، دانش و فرزانگي. كسي كه نتواند خشم خود را فرو برد، آرامش خاطر نخواهد داشت» [24] .

25. «چهره و رخسار زيبا، زيور ظاهر است و خرد نيكو، زيور درون» [25] .

26. «دوستي نيكان به يكديگر، براي نيكان پاداش و كينه و بغض بدكاران به نيكان، زيور و زينت نيكان، و كينه ي نيكان به بدكاران، مايه ي خواري و ذلت بدكاران است» [26] .

27. «دو ويژگي برتر از همه چيز است: ايمان به خدا و بهره رساندن به برادر ديني» [27] .

28. «برتر از زندگي، چيزي است كه اگر آن را از دست بدهي از زندگي بيزار باشي و بدتر از مرگ چيزي است كه چون بر تو فرود آيد، آرزوي مرگ كني» [28] .

29. «بهترين برادران ديني تو كسي است كه خطا و اشتباه تو را در مورد خود فراموش كرده و احسانت را به خود در ياد داشته باشد» [29] .



[ صفحه 146]



30. «تعليم و آموزش نادان و به ترك واداشتن معتاد از عادتش، معجزه را ماند» [30] .

31. «شب زنده داري، خواب را شيرين تر و گرسنگي، غذا را دلپذيرتر مي كند» [31] .

32. «دوست نادان، باعث رنج و زحمت است» [32] .

33. «خشم و غضب، كليد هر شري است» [33] .

34. «با تنگدستي به سر بردن با ما اهل بيت، بهتر از بي نيازي با دشمنان ما است» [34] .

35. «به راستي ما اهل بيت با گام هاي نبوت و ولايت، به قله هاي حقايق صعود كرده ايم و بلنداي هفت آسمان را به انوار جوانمردي خويش روشني بخشيده ايم. ما شيران ميدان نبرديم و باران هاي رحمت. در اين دنيا شمشير و قلم در ما جمع است و در آخرت لواي حمد و پرچم دانش به دست ما است. نوادگان ما خلفاي دين و هم پيمانان يقين و چراغ هاي روشني بخش امت ها و كليدهاي گنجينه هاي كرمند. از آن رو «كريم» رداي برگزيدگي به تن كرد كه با ما پيمان وفاداري بسته است. و روح القدس در بهشت آسمان سوم از بوستان هاي ما ميوه ي نوبر چيده است و شيعيانمان، گروه رستگاران و جمع پاكيزگانند. آنان براي ما پوشش و محافظند و در مقابل ستمگران، ما را ياورند. پس از شعله كشيدن آتش ها (ي گرفتاري هاي چندين ساله) چشمه ساران زندگي، برايشان جاري خواهد شد» [35] .

36. «قلب انسان احمق در زبان او و زبان عاقل در قلب او جاي دارد» [36] .

37. «مرتبه ي ادب و اخلاق تو را همين بس كه آنچه را از ديگران نمي پسندي، از آن پرهيز نمايي» [37] .

38. «عبادت، تنها روزه و نماز بسيار نيست بلكه عبادت، انديشه ي زياد در امر خداوند است» [38] .



[ صفحه 147]



39. «يافتن روزي مقدر شده، شما را از انجام واجبات باز ندارد» [39] .

40. «شادماني در نزد غم زده، نه سزاوار ادب است» [40] .

41. «كسي را آن قدر احترام مكن كه به سختي افتد» [41] .

42. «با كسي جدال مكن؛ زيرا وقارت از بين مي رود و از مزاح و شوخي بپرهيز كه بر تو گستاخ مي شوند» [42] .

43. «اگر همه ي مردم خرد مي ورزيدند، دنيا ويران مي شد» [43] .

44. «پيوستن به كسي كه اميد خير از او داري، بهتر است از همراهي كسي كه از شر او ايمن نيستي» [44] .

45. «كسي كه سپاس نعمت گويد، قدر نعمت را مي شناسد و جز كسي كه قدر نعمت مي شناسد، سپاس نعمت نمي گويد» [45] .

46. «از كسي كه او را دلگير كرده اي، صفا و صميميت مخواه، و از كسي كه به او بدگمان هستي، توقع خيرخواهي نداشته باش؛ زيرا دل ديگران به تو، مانند دل تو به آنها است» [46] .

47. «دل ها را خاطره هايي از هوا و هوس است، ولي عقل ها مانع مي شوند و در كوران تجربه ها، دانش تازه اي به دست مي آيد. پند و عبرت گرفتن، مايه ي هدايت است و از اخلاق و ادب، تو را همين بس كه آنچه را از ديگران دوست نداري، آن را وانهي» [47] .

48. «هر كس به پايين مجلس نشستن، خشنود باشد، پيوسته خدا و فرشتگان بر او رحمت فرستند تا وقتي كه از مجلس برخيزد» [48] .

49. «كسي كه نشانه و دليلي بخواهد و آنچه را خواسته بدو داده شود، سپس از صاحب



[ صفحه 148]



دليل و برهان روي گردان شود، كيفري مضاعف دارد و آن كس كه شكيبايي پيشه كند، از تأييد الهي بهره مند است. مردم عادت دارند نوشته هايي را جعل كرده و آن را رواج دهند. از خدا مي خواهيم ما را استوار و پا بر جا بدارد. [نتيجه ي خواستن برهان] يا تسليم است يا هلاكت و سرانجام كارها با خدا است» [49] .

50. «گفتن " اي كاش بابت غير از اين گناه بازخواست نمي شديم " از گناهان نابخشودني است» [50] .

51. «بيم و اميدي كه صاحبش را از ارتكاب عمل زشتي كه براي او فراهم شده باز ندارد و بر مصيبتي كه بر او وارد شده شكيبايي ندهد، چه سودي دارد؟» [51] .

52. «از فروتني و تواضع اين است كه چون بر كسي بگذري سلام دهي و در پايين ترين مكان مجلس بنشيني» [52] .

53. «خنده ي بي جا از ناداني است» [53] .

54. «از مصيبت هاي كمرشكن، همسايه اي است كه اگر خوبي ببيند آن را كتمان كند و اگر بدي ببيند، افشا نمايد» [54] .

55. «مؤمن براي مؤمن بركت است و براي كافر اتمام حجت» [55] .

56. «كسي كه به كاري بيهوده دست يازد، به پشيماني گرفتار آيد» [56] .

57. «هر كس بيش از حد شرعي در وضو گرفتن آب بريزد مانند كسي است كه وضو نگرفته است» [57] .

58. «كسي كه بيش از اندازه بخوابد، خواب هاي آشفته مي بيند» [58] .



[ صفحه 149]



59. «هيچ عزيزي حق را رها نكرد مگر اين كه خوار و ذليل شد، و هيچ خوار و ذليلي به راه حق نرفت مگر آن كه عزيز شد» [59] .

60. «كسي كه برادر ديني خود را پنهاني موعظه كند او را آراسته است و هر كه آشكارا موعظه كند، از او عيب جويي كرده است» [60] .

61. «هيچ مصيبتي نيست مگر اين كه خداوند در آن نعمتي قرار داده است كه بر آن احاطه دارد» [61] .

62. «چه زشت است كه مؤمن به چيزي دل بربندد كه او را خوار مي كند» [62] .

63. «هر كه با خدا انس گيرد، از مردم وحشت كند» [63] .

64. «هر كه از مهتران و بزرگان نهراسد، از خدا نمي ترسد» [64] .

65. «هر كس پارسايي خصلت وي و احسان و نيكي به ديگران زيور او باشد، با ستايشي كه دشمنان از او مي كنند، بر آنان پيروز خواهد شد و از رسيدن نقص و كاستي به وي، با خوش نامي مصون خواهد ماند» [65] .

66. «هر كه كسي را بستايد كه سزاوار ستايش نيست، خود را در معرض تهمت قرار داده است» [66] .

67. «آن كس كه منع را خوش ندارد، بخشش را نيز خوش ندارد» [67] .

68. «كسي كه ده ماه رمضان پي در پي روزه بگيرد، وارد بهشت مي گردد» [68] .

69. «مقدرات حتمي را با زور و نيرو نتوان رفع كرد و روزي هاي مقدر با حرص و تلاش



[ صفحه 150]



به دست نيايد. تو خود را در برابر مقدرات خوار مي كني. بدان كه با حرص و آز جز به آنچه برايت مقدر است، نخواهي رسيد» [69] .

70. «اگر به شخصي كريم خدمتي كني باعث محبوبيت تو نزد او خواهد شد و اگر به شخصي فرومايه خدمت كني، سبب كوچكي تو نزد وي مي گردد» [70] .

71. «وحشت و فرار از مردم به اندازه ي شناخت ايشان است» [71] .



[ صفحه 151]




پاورقي

[1] من حكم اهل البيت، ص 171.

[2] من حكم اهل البيت، ص 171.

[3] تحف العقول، ص 517.

[4] همان، ص 519.

[5] همان.

[6] همان.

[7] نزهة الناظر في تنبيه الخواطر، ص 73.

[8] حياة الامام الحسن العسكري، ص 98.

[9] همان.

[10] همان، ص 99.

[11] همان.

[12] همان، ص 100؛ بحار، ج 78، ص 379.

[13] نزهة الناظر، ص 72.

[14] بحار، ج 75، ص 197، به نقل از غوالي.

[15] تحف العقول، ص 518.

[16] تحف العقول، ص 299.

[17] كافي، ج 3، ص 287.

[18] اعلام الدين، ص 315.

[19] تحف العقول، ص 518.

[20] همان، ص 517.

[21] حياة الامام الحسن العسكري، ص 98.

[22] تحف العقول، ص 520.

[23] حياة الامام الحسن العسكري، ص 99.

[24] نزهة الناظر، ص 73.

[25] من حكم اهل البيت، ص 171.

[26] تحف العقول، ص 517.

[27] تحف العقول، ص 520.

[28] همان.

[29] حياة الامام الحسن العسكري، ص 98.

[30] تحف العقول، ص 520.

[31] حياة الامام الحسن العسكري، ص 99.

[32] تحف العقول، ص 520.

[33] همان، ص 519.

[34] بحار، ج 50، ص 299.

[35] همان، ج 78، ص 378.

[36] تحف العقول، ص 519.

[37] حياة الامام الحسن العسكري، ص 98.

[38] تحف العقول، ص 518.

[39] همان، ص 519.

[40] همان، ص 520.

[41] همان.

[42] همان، ص 516.

[43] نزهة الناظر، ص 72.

[44] حياة الامام الحسن العسكري، ص 99.

[45] نزهة الناظر، ص 72.

[46] حياة الامام الحسن العسكري، ص 99.

[47] نزهة الناظر، ص 72.

[48] تحف العقول، ص 516.

[49] تحف العقول، ص 517.

[50] همان.

[51] نزهة الناظر، ص 73.

[52] تحف العقول، ص 517.

[53] همان.

[54] همان.

[55] همان، ص 519.

[56] نزهة الناظر، ص 73.

[57] تحف العقول، ص 520.

[58] بحار، ج 61، ص 190.

[59] تحف العقول، ص 520.

[60] همان.

[61] همان.

[62] همان.

[63] حياة الامام الحسن العسكري، ص 99.

[64] نزهة الناظر و تنبيه الخواطر، ص 145.

[65] حياة الامام الحسن العسكري، ص 99. ديلمي در ص 314 گفته است: كسي كه پارسايي خصلت او، و كرم و بخشش سرشت او، و بردباري صفت او باشد دوستانش زياد گشته و مورد ستايش و احترام قرار خواهد گرفت و به سبب مدح و ستايش دشمنانش در مورد او، بر آنان پيروز خواهد شد.

[66] همان.

[67] همان.

[68] خصال، ص 445.

[69] حياة الامام الحسن العسكري، ص 100؛ بحار، ج 78، ص 379.

[70] بحار، ج 78، ص 379.

[71] همان، ج 70، ص 111.