بازگشت

وصيت


1. جمعي از اصحاب و ياران ما از سهل بن زياد روايت كرده اند كه: «گفت: به ابومحمد امام عسكري عليه السلام نوشتم: مردي دو پسر داشت. يكي از آنها از دنيا رفت كه داراي فرزندان پسر



[ صفحه 176]



و دختري بود. جدشان وصيت كرد سهم پدرشان را به آنها بدهند، آيا در اين سهم، پسر و دختر يكسانند و يا پسر دو برابر دختر مي برد؟

امام مرقوم فرمود: وصيت جدشان را همان طور كه دستور داده عملي سازند، ان شاء الله» [1] .

2. محمد بن حسن صفار رضي الله عنه به ابومحمد حسن بن علي عليه السلام نوشت: «مردي، وصي شخصي بود و از دنيا رفت. او قبل از مرگ خود، شخص ديگري را وصي قرار داد. آيا اين وصي بايد وصيت مردي را كه خود وصي او است، بر عهده گيرد؟

امام عليه السلام مرقوم نمود: اگر قبلاً چنين حق انتقالي را داشته، مي تواند وظايف خود را عهده دار شود، ان شاء الله» [2] .

3. محمد بن حسن صفار رضي الله عنه به ابومحمد حسن بن علي عسكري عليهماالسلام نوشت: «مردي وصيت كرده كه يك سوم دارايي وي را به بردگانش بدهند. آيا زن و مرد در آن مساوي اند و يا مرد دو برابر زن سهم مي برد؟

حضرت مرقوم فرمود: آنچه را ميت در يك سوم مال خود وصيت كرده است نافذ و قابل اجرا است، ان شاء الله» [3] .

4. محمد بن احمد بن يحيي از محمد بن عبدالجبار نقل كرده كه: «گفت: به امام عسكري عليه السلام نوشتم: زني به شخصي وصيت كرده و نزد وصي اقرار كرده كه هشت هزار درهم بدهي دارد. همچنين اقرار نموده كه تمام كالاها و اثاثيه ي خانه، مانند پشم و كرك و مو و ظروف برنجي و مسي و همه ي دارايي خود را به ورثه بدهد و بر وصيت خود گواه گرفته است. او همچنين وصيت كرده كه از اين اموال، دو حج برايش انجام داده و به كنيزكش چهارصد درهم بدهد. سپس آن زن از دنيا رفت و شوهرش زنده است. نمي دانيم چگونه عمل نماييم و امر بر ما مشتبه شده است.

از سويي كاتبي هم اظهار داشته كه: آن زن با او مذاكره نموده و از وي خواسته است كه وصيتش را به نحو صحيح براي اين وصي (كه همان مدعي است) بنگارد. كاتب به آن زن گفته است: تا زماني كه اقرار خود را با شهادت شهود به بدهي همراه نكني، تصرف در اموالت صحيح نيست و پس از آن مي تواني به او (وصي) دستور دهي هر چه را كه بدو وصيت مي كني



[ صفحه 177]



انجام دهد. لذا كاتب وصيت زن را براي وصي به همين نحو تحرير نموده و زن در حضور وصي به اين بدهي، اقرار كرده است. خداوند شما را سربلند و با عظمت بدارد، اكنون نظر خود را در مسأله اي كه از [امامان] قبل از شما سؤال شده، ارائه فرموده و ما را راهنمايي كنيد تا بدان عمل كنيم، ان شاء الله؟

امام به خط خود مرقوم فرمود: اگر بدهي صحيح و مشخص است، آن را از اصل سرمايه جدا مي كنند، ان شاء الله و اگر صحيح نيست، هر چه را كه از ثلثش به او وصيت كرده اجرا نمايد، چه كفايت بكند و چه نكند» [4] .

5. محمد بن حسن صفار رضي الله عنه به ابومحمد حسن بن علي عليهماالسلام نوشت: «مردي اموال خود را با وصيت، به دو نفر سپرد. آيا هر يك از آن دو مي تواند نيمي از آن را بر گيرد؟

امام عليه السلام مرقوم فرمود: سزاوار نيست آن دو با نظر ميت مخالفت نمايند و بايد طبق گفته ي او عمل كنند، ان شاء الله. (شيخ طوسي مي گويد: اين توقيع با دستخط امام عليه السلام نزد من است) [5] .

6. سهل بن زياد آدمي به ابومحمد عليه السلام نوشت: «مردي فرزند پسر و دختر دارد، و اقرار نموده كه زمين از آن فرزندان او است، ولي يادآور نشده كه آن زمين ميان آنان طبق مقررات الهي و سهمي كه خدا تعيين كرده، تقسيم شود. آيا سهم پسر و دختر مساوي است؟

حضرت مرقوم فرمود: وصيت پدرشان را همان گونه كه خودش گفته، عملي كنند و اگر چيزي را مشخص نكرده آن را بر كتاب خداي - عز و جل - عرضه كنند، ان شاء الله» [6] .

7. محمد گفت: «محمد بن حسن به ابومحمد عسكري عليه السلام نوشت: مردي فرزندانش را - كه برخي بزرگسال و بالغند و برخي كوچك - وصي خود كرده است. آيا بزرگسالان مي توانند قبل از آن كه اوصياي كوچك او بالغ شوند، وصيت او را انجام دهند و بدهي او را به كسي كه به وسيله ي شاهدان عادل ثابت شد، بپردازند؟

امام عليه السلام مرقوم فرمود: آري، فرزندان بزرگسال مي توانند بدهي پدرشان را بپردازند و براي بالغ شدن كوچك ترها بدهي او را به تأخير نيندازند» [7] .



[ صفحه 178]



8. علي بن حسن بن فضال از محمد بن عبدوس نقل كرده كه: «گفت: مردي به من وصيت كرده كه اموال و دارايي او را به ابومحمد عليه السلام تقديم كنم، لذا خدمت آن بزرگوار نوشتم: فدايت شوم، مردي به من وصيت كرده همه ي اموال و دارايي اش را به شما تقديم كنم و دو دختر خواهر از او باقي مانده است. نظر مباركتان در اين زمينه چيست؟

حضرت به من مرقوم فرمود: تركه ي او را بفروش و نزد من بفرست.

من آن را نزد حضرت فرستادم، سپس برايم مرقوم نمود كه رسيده است» [8] .

9. محمد بن عيسي عبيدي از حسن بن راشد روايت كرده كه گفت: «از امام عسكري عليه السلام پرسيدم: مردي وصيت كرده كه پس از مرگ وي ثلث مالش را به مصرف او برسانند و گفته: پس از مرگ من، ثلث دارايي ام ميان كنيزان و غلامان خود، و غلامان و كنيزان پدرم تقسيم شود و اكنون پدرش كنيز و غلاماني دارد. آيا اينها صرف اين كه بردگان پدرش ناميده مي شوند، در زمره ي كنيز و غلامان پدرش كه او در وصيت نام برده، داخلند يا خير؟

حضرت مرقوم فرمود: داخل نيستند» [9] .

10. كليني از محمد بن يحيي از محمد بن احمد از حسين بن مالك روايت كرده كه: «گفت: به آن حضرت (امام عسكري) عليه السلام نوشتم: مردي از دنيا رفته و آنچه را در زندگي داشته براي شما قرار داده است. او فرزندي نداشته است، ولي پس از نوشتن وصيت داراي فرزندي شده و مبلغ دارايي او سه هزار درهم بوده است كه هزار درهم آن را خدمت شما فرستادم، خدواند مرا فدايت سازد، اگر مصلحت مي دانيد نظر مبارك خويش را در اين زمينه بفرماييد تا طبق آن عمل نمايم؟

حضرت مرقوم فرمود: بقيه را براي آنها بگذار» [10] .

11. كليني از محمد بن يحيي از احمد بن محمد از حسن بن محمد همداني روايت كرده است كه: «گفت: محمد بن يحيي بن حضرت نوشت: آيا وصي مي تواند از مال ميت در صورتي كه به بهاي زيادتري فروخته شود، چيزي را اضافه بخرد و براي خود بردارد؟

فرمود: اگر معامله صحيح باشد، اشكالي ندارد» [11] .



[ صفحه 179]




پاورقي

[1] همان، ص 45، ح 1.

[2] من لا يحضره الفقيه، ج 4، باب 121، ص 168، ح 1.

[3] همان، باب 103، ص 155، ح 3؛ كافي، ج 7، ص 45، ح 2.

[4] استبصار، ج 4، باب 68، ص 113، ح 9.

[5] من لا يحضره الفقيه، ج 4، باب 99، ص 151، ح 1؛ كافي، ج 7، ص 46، ح 1، (با اندكي تفاوت و در آن آمده است: مردي از دنيا رفته و وصيت كرده است)؛ استبصار، ج 4، باب 73، ص 118، ح 1.

[6] من لا يحضره الفقيه، ج 4، باب 103، ص 155، ح 2؛ كافي، ج 7، ص 45، ح 1.

[7] كافي، ج 7، ص 46، ح 2.

[8] استبصار، ج 4، باب 74، ص 123، ح 18.

[9] من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 173، ح 9.

[10] كافي، ج 7، ص 59.

[11] همان.