بازگشت

ضعف راوي، استرآبادي


«ابن غضائري گفته است: محمد بن قاسم مفسر استرآبادي كه صدوق از او اين روايت را نقل كرده، شخصي ضعيف و دروغگو است» [1] .

نگارنده: در جاي خودش ثابت شده كه تضعيفات ابن عضائري بي پايه و اساس است و



[ صفحه 189]



محدث فرزانه، ميرزاي نوري، به اين اشكال پاسخ داده و گفته است: «صدوق در بيشتر كتب خويش از جمله من لا يحضره الفقيه از محمد بن قاسم روايات بسياري نقل كرده و هر گاه از او ياد مي كند «رضي الله عنه» يا «رحمه الله» گفته و او را با كنيه مي خواند. بنابراين چگونه صدوق به ضعف و دروغگويي او پي نبرده، ولي ابن غضائري كه چند قرن بعد او را شناخته درباره اش چنين سخن گفته است» [2] .

ديگر اين كه چگونه صدوق در بيشتر كتب خويش از جمله من لا يحضره الفقيه [3] روايات بسياري را از اين شخص دروغگو و ضعيف نقل مي كند و سپس در آغاز كتاب فقيه صريحاً مي گويد:

«من در اين كتاب، مانند ساير مؤلفان قصد آن را نداشته ام تا تمام رواياتي كه نقل كرده اند، عنوان كنم، بلكه برآنم رواياتي را نقل كنم كه بدان فتوا داده و حكم به صحت آن نمايم و ميان خود و پروردگارم به حجت بودن آن روايت، اعتقاد داشته باشم و همه ي رواياتي كه در اين كتاب نقل شده از كتب مشهور و مورد اعتماد و مرجع باشد» [4] .


پاورقي

[1] ر. ك: علامه ي حلي، رجال، ص 256 و مستدرك الوسائل، ج 3، ص 662 و مجمع الرجال، ج 6، ص 25.

[2] مستدرك الوسائل، ج 3، ص 663.

[3] من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 327، ح 2586.

[4] من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 3.