بازگشت

ابوعلي احمد بن اسحاق


او اهل قم و بزرگ قمي ها بود. مسائل مردم قم را نزد امام عليه السلام مي برد و پاسخ مي گرفت و زمان امام جواد و امام هادي عليه السلام را نيز دريافته و از آن بزرگواران هم روايت كرده است.

ابوعلي احمد بن اسحاق به شرف ملاقات حضرت صاحب الزمان صلوات الله عليه نائل شده و يكبار به جناب حسين بن روح نايب سوم و نايب خاص امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در غيبت صغري نامه نوشت و اجازه خواست به حج برود، اجازه صادر و پارچه اي هم براي او فرستاده شد، احمد گفت به من خبر وفاتم داده شد و در بازگشت از حج در حلوان (پل ذهاب فعلي) درگذشت.

سعد بن عبدالله راوي خبر مي گويد: همينكه از خدمت مولاي خود مراجعت كرديم و به سه فرسخي حلوان (پل ذهاب) رسيديم احمد بن اسحاق تب كرد و سخت ناخوش شد كه ما از او مأيوس شديم چون وارد حلوان شديم در كاروانسرايي منزل كرديم. احمد فرمود مرا امشب تنها گذاريد و به خانه هاي خود برويد. هر كس به منزل خود رفت، نزديك صبح به فكر افتادم، چشم گشود (كافور) خادم مولاي خود امام حسن عسكري عليه السلام را ديدم كه مي گويد:

«احسن الله بالخير عزائكم و جبر بالمحبوب رزيتكم».

خداوند شما را تسليت نيكو دهد و به پاداش پسنديده مصيبتتان را



[ صفحه 43]



جبران فرمايد.

آنگاه گفت: غسل و كفن مصاحب شما احمد انجام شد، برخيزيد و او را دفن كنيد، همانا او به جهت قرب به خداي متعال، نزد مولايتان از همه ي شما گرامي تر است، آنگاه از نظر ما پنهان شد. [1] .


پاورقي

[1] منتهي الآمال، ج 2، ص 473.