بازگشت

مناقب و مكارم اخلاقي


حضرت ابومحمد عسكري عليه السلام مانند آباء و اجداد خود مناقب و فضائل بي شماري داشته و عاليترين سجاياي اخلاقي را دارا بوده است زيرا از خصوصيات و امتيازات ائمه اطهار عليهم السلام داشتن مكارم اخلاقي و فضائل نفساني است كه اين خود يكي از دلائل امامت آنها است و اين خصوصيات و امتيازات حتي در دوران كودكي از ناحيه آنها هويدا بوده است چنانكه نوشته اند بهلول كه تا زمان امام حسن عسكري عليه السلام در حال حيات بود روزي در سامراء از كوچه اي مي گذشت ديد چند كودك با هم بازي مي كنند و كودكي نيز (ابومحمد عليه السلام) در كناري به حالت تحسر ايستاده است. بهلول نزديك او شد و گفت آيا مي خواهي از اين اسباب بازي كه كودكان دارند براي تو هم بخرم كه با آن بازي كني؟

كودك پاسخ داد: اي كم خرد ما را براي بازي نيافريده اند! بهلول گفت: پس براي چه آفريده اند؟ فرمود براي كسب علم و عبادت!

بهلول پرسيد از كجا مي گوئي؟ كودك فرمود از قول خداوند كه فرمايد: افحسبتم انما خلقناكم عبثا و انكم الينا لا ترجعون؟. [1] .

(آيا گمان مي كنيد كه شما را بيهوده آفريده ايم و شما به سوي ما بازگشت



[ صفحه 164]



نخواهيد نمود؟)

بهلول تقاضا نمود كه او را موعظه كند امام حسن عسكري عليه السلام او را با بياني موعظه و نصيحت فرمود و آنگاه آن حضرت به حال بيهوشي به زمين افتاد و چون به هوش آمد بهلول گفت تو را چه حالتي روي داد تو كوچكي و تو را گناهي نيست فرمود: اي بهلول كنار برو من مادرم را ديدم كه هيزمهاي بزرگ را مي سوزانيد و آنها شعله ور نمي شدند مگر با هيزمهاي كوچك و من مي ترسم كه از هيزمهاي كوچك جهنم باشم! [2] .

آن حضرت در عبادت خدا مانند اجداد طاهرين خود سجده هاي طولاني مي نمود محمد شاكري گويد امام حسن عسكري عليه السلام در محراب عبادت مي نشست و سجده مي كرد و من مي خوابيدم و بيدار مي شدم و او هنوز در حال سجده بود. [3] .

همچنين ابوهاشم جعفري گويد امام حسن عسكري عليه السلام در زندان روزه مي گرفت و موقع افطار غلامش غذاي او را در ظرفي برايش مي آورد. [4] .

معتمد عباسي كه آن حضرت را زنداني كرده بود دائما از مأمور زندان از حال وي جويا مي شد و زندانبان هميشه مي گفت امام حسن عسكري عليه السلام روزها را روزه مي گيرد و شبها را نماز مي خواند. [5] .

حضرت ابومحمد عليه السلام در جود و بخشش نيز معروف و مشهور بود و هيچگاه مسائل را بدون بذل و عطاء برنمي گردانيد. حميري در كتاب دلائل از ابويوسف شاعر روايت مي كند كه مرا پسري ولادت يافت و من از نظر مالي بسيار در مضيقه بودم نامه هائي به اشخاصي نوشتم و از آنها طلب كمك مالي نمودم ولي نااميد برگشتم پيش خود گفتم مي روم در اطراف خانه ابومحمد



[ صفحه 165]



مي گردم شايد خداوند فرجي در كار من دهد پس راه افتادم و تا در خانه آن حضرت رفتم ناگاه ابوحمزه (خادم امام) از خانه خارج شد و با او كيسه سياهي بود كه داخل آن چهارصد درهم بود گفت مولايم به تو مي گويد اين پول را براي آن مولود خرج كن و خدا او را بر تو مبارك گرداند. [6] .

در مورد جود و بخشش امام حسن عسكري عليه السلام روايت زيادي وارد شده و به برخي از آنها در فصل معجزات آن حضرت نيز اشاره خواهد شد حضرت ابومحمد عليه السلام در خوراك و پوشاك نيز مانند آباء طاهرين خود بود شيخ طوسي از كامل بن ابراهيم روايت مي كند كه گفت موقعي كه خدمت امام حسن عسكري عليه السلام رسيدم نگاه كردم به لباس سفيد و نرمي كه آن حضرت پوشيده بود در دل خود گفتم حجت و ولي خدا لباس نرم مي پوشد و ما را به مواسات با برادران دعوت نموده و از پوشيدن چنين لباسي نهي مي كند! ديدم حضرت تبسم فرمود و آستين هايش را بالا زد و ساق دست خود را برهنه نمود و من ديدم زير آن لباسي نرم جامه زبر و خشني پوشيده آنگاه فرمود: اي كامل اين لباس خشن براي خدا است و اين لباس نرم براي شما. [7] .

و آن حضرت با اين همه زهد و تواضع شكوه و هيبتي در دلها داشت كه همه بدان اقرار و اعتراف داشتند چنانكه از محمد بن اسماعيل روايت شده است كه هنگامي كه امام حسن عسكري عليه السلام به دستور معتمد در زندان صالح بن وصيف بود گروهي از عباسيان نزد صالح رفته و گفتند كه با آن حضرت سختگيري كند صالح گفت من با او چه كنم؟ دو نفر از بدترين مردم بر او گماشتم ولي آن دو اكنون عابدترين مردم شده و همواره به عبادت و نماز و روزه اشتغال دارند سپس آن دو نفر را احضار نمود و (در حضور عباسيان) به آنها گفت: واي بر شما كارتان درباره اين مرد چيست؟ گفتند چه بگوئيم درباره مردي كه روزها را



[ صفحه 166]



روزه مي گيرد و شبها را تا صبح به عبادت برمي خيزد و جز به عبادت به چيزي اشتغال ندارد و هر گاه كه به ما نظر مي افكند بدن ما به لرزه مي افتد و چنان بيم و هراسي در دل ما مي افكند كه نمي توانيم خود را نگهداريم:

چون عباسيان اين سخن شنيدند نااميد و مأيوس برگشتند. [8] .

همچنين طبرسي از همين محمد بن اسماعيل روايت مي كند كه گفت حضرت ابومحمد عليه السلام را در نزد علي بن اوتاش زنداني نمودند و اين شخص نسبت به آل محمد عليهم السلام دشمني زيادي داشت و با علويان به درشتي رفتار مي نمود و به او گفته بودند كه بر ابومحمد عسكري عليه السلام سختگيري كند ولي پس از يك روز كه از زنداني آن حضرت گذشت علي بن اوتاش نسبت بدان جناب خاضع و خاشع شد و همواره با ديده احترام و اكرام به امام مي نگريست و پس از آنكه حضرت ابومحمد عسكري عليه السلام از زندان خارج شد اين مرد هم به امامت آن حضرت معتقد شد و بصيرت كاملي پيدا نمود. [9] .

و از اين روايتها چنين برمي آيد كه امام حسن عسكري عليه السلام به دستور معتمد عباسي تحت نظر اشخاص مختلف زنداني شده بود چنانكه روايت ديگري نيز وارد شده است كه حضرت ابومحمد عسكري عليه السلام را به نحرير سپردند كه در منزل خود او را زنداني نمايد و اين مرد خبيث بدان بزرگوار سخت مي گرفت و او را اذيت و آزار مي رسانيد، روزي زوجه اش گفت: اي مرد از خدا بترس آيا مي داني چه كسي را در خانه ات زنداني نموده اي؟ آنگاه صلاح و عبادت حضرت را كه ديده بود براي شوهرش تعريف كرد.

نحرير گفت به خدا سوگند او را ميان درندگان خواهم انداخت و براي اين كار هم از خليفه اجازه گرفت و حضرت را ميان شيران درنده افكند و گمان



[ صفحه 167]



كرد كه شيران درنده آن حضرت را پاره پاره خواهند نمود ولي وقتي آمد و نگاه كرد ديد آن حجت خدا ايستاده و نماز مي خواند و شيران نيز در كمال خضوع در كنار حضرتش ايستاده اند لذا ناچار شد آن بزرگوار را از داخل سباع بيرون آورد و اشاره به همين قضيه است در دعاي توسل بدان حضرت: و بالامام الحسن بن علي عليه السلام الذي طرح للسباع فخلصته من مرابضها. يعني و توسل مي جويم به امام حسن بن علي عليه السلام آنكه انداخته شد براي حيوانات درنده پس تو او را از محل درندگان رهايش بخشيدي. [10] .



[ صفحه 168]




پاورقي

[1] سوره مؤمنون آيه 115.

[2] نور الابصار شبلنجي ص 183 نقل از درر الاصداف.

[3] سفينة البحار جلد 1 ص 260.

[4] فصول المهمه ص 304.

[5] اثبات الوصيه.

[6] اعيان الشيعه جلد 4 - ق 2 ص 185.

[7] بحارالانوار جلد 50 ص 253.

[8] كشف الغمه ص 304 - روضة الواعظين جلد 1 ص 248.

[9] اعلام الوري.

[10] اصول كافي جلد 1 باب مولد ابي محمد عسكري عليه السلام - منتهي الآمال جلد 2 ص 265.