بازگشت

از كلمات قصار


1- لا تمار فيذهب بهائك و لا تمازح فيجترأ عليك.

ترجمه: مجادله مكن كه احترام و وقار تو مي رود و شوخي مكن كه بر تو دلير شوند.

2- من رضي بدون الشرف من المجلس لم يزل الله و ملائكته يصلون عليه حتي يقوم.

ترجمه: كسي در مجلسي به نشستن در جائي كه دون شأن او است راضي باشد تا موقع برخاستن وي از آن محل خدا و فرشتگانش پيوسته بر او درود مي فرستند.

3- من الذنب التي لا تغفر: ليتني ال اواخذ الا بهذا.

ترجمه: از گناهاني كه آمرزيده نشود اين است كه انسان بگويد اي كاش من مؤاخذه نمي شدم مگر به اين گناه؛

4- الاشراك في الناس اخفي من دبيب النمل علي المسح الاسود في الليلة المطلمة.

شرك در ميان مردم از جنبش مورچه بر روي پارچه سياه در شب تاريك پوشيده تر است.



[ صفحه 212]



5- بسم الله الرحمن الرحيم اقرب الي اسم الله الاعظم من سواد العين الي بياضها.

بسم الله الرحمن الرحيم به اسم اعظم خدا از سياهي چشم به سفيدي آن نزديكتر است.

6- حب الابرار للابرار ثواب للابرار، و حب الفجار للابرار فضيلة للابرار و بغض الفجار للابرار زين للابرار و بغض الابرار للفجار خزي علي الفجار.

ترجمه: دوستي نيكان با نيكان ثواب است براي نيكان و دوستي بدان با نيكان فضيلتي است براي نيكان و دشمني بدان با نيكان زينتي است براي نيكان و دشمني نيكان با بدان موجب رسوائي بذان است.

7- من التواضع السلام علي كل من تمر به و الجلوس دون شرف المجلس.

ترجمه: از علام تواضع و فروتني است كه به هر كس بگذري بر او سلام كني و درمحل پايين مجلس بنشيني.

8- من الجهل الضحك من غير عجب.

ترجمه: خنده بيجا و بدون شگفتي از ناداني است.

9- من الفواقر التي تقصم الظهر جار ان راي حسنة اخفاها و ان راي سيئة افشاها.

ترجمه: از بلاهاي بزرگ كمرشكن همسايه اي است كه اگر نيكي بيند آن را مخفي دارد و اگر بدي بيند آن را فاش سازد.

10- ليست العبادة كثرة الصيام و الصلوة و انما العبادة كثرة التفكر في امرالله.



[ صفحه 213]



ترجمه: عبادت به زيادي روزه و نماز نيست همانا عبادت انديشه كردن زياد در امر خدا است.

11- بئس العبد عبد ذا وجهين و ذالسانين، يطري اخاه شاهدا و يأكله غائبا، ان اعطي حسده و ان ابتلي خانه.

ترجمه: چه بد بنده اي است آن بنده كه دورو و دو زبان باشد برادرش را در حضورش مدح و ثنا گويد و در غيابش از او بدگوئي كند، اگر به او عطا شود حسرتش برد و اگر گرفتار گردد او را وانهد.

12- الغضب مفتاح كل شر.

ترجمه: خشم و غضب كليد هر بدي است.

13- اقل الناس راحة الحقود.

ترجمه: كم آسايش ترين مردم شخص پر كينه است.

14- اورع الناس من وقف عند الشبهة، اعبد الناس من اقام علي الفرائض، ازهد الناس من ترك الحرام، اشد الناس اجتهادا من ترك الذنوب.

ترجمه: پارساترين مردم كسي است كه در موارد شبهه توقف كند، عبادترين مردم كسي است كه واجبات را بجا آورد، زاهدترين مردم كسي است كه حرام را ترك كند، كوشاترين مردم كسي است كه گناهان را ترك نمايد.

15- المؤمن بركة علي المؤمن و حجة علي الكافر.

ترجمه: مؤمن براي مؤمن بركتي است و بر كافر حجت و برهاني است.

16- قلب الاحمق في فمه و فم الحكيم في قلبه.

ترجمه: قلب احمق در دهان او است و دهان حكيم در قلب او است (آدم نادان اول سخن گويد بعد درباره آن انديشه كند و شخص عاقل و دانشمند ابتداء مي انديشد سپس سخن گويد) سعدي در اين باره گويد:



[ صفحه 214]



مزن بي تأمل به گفتار دم

نكو گو اگر دير گويي چه غم



17- لا يشغلك رزق مضمون عن عمل مفروض.

ترجمه: نبايد توجه به روزي ضمانت شده تو را از انجام كار واجب باز دارد.

18- ما ترك الحق عزيز الاذل و لا اخذ به ذليل الا عز.

ترجمه: هيچ عزيزي حق را رها نكرد جز اينكه خوار شد و هيچ ذليلي به حق نگرديد جز اينكه عزيز گرديد.

19- صديق الجاهل تعب.

ترجمه: دوست آدم نادان در رنج است.

20- خصلتان ليس فوقهما شي ء: الايمان بالله و نفع الاخوان.

ترجمه: دو خصلتند كه بالاي آنها چيزي نيست: ايمان به خدا و سود رساندن به برادران.

21- جراة الولد علي والده في صغره تدعو الي العقوق في كبره.

ترجمه: دليري فرزند در خردسالي بر پدرش موجب عقوق و نافرماني او در بزرگي گردد.

22- ليس من الادب اظهار الفرح عند المحزون.

ترجمه: اظهار شاماني كردن در نزد شخص اندوهگين از ادب دور است.

23- خير من الحيوة ما اذا فقدته بغضت الحياة، و شر من الموت ما اذا نزل بك اجببت الموت.

ترجمه: بهتر از زندگي آن چيزي است كه اگر آن را از دست دهي از زندگي بدت آيد و بدتر از مرگ آن چيزي است كه چون بر سرت آيد خواهان مرگ



[ صفحه 215]



باشي.

24- رياضة الجاهل و رد المعتاد عن عادته كالمعجز.

ترجمه: تربيت نادان و برگرداندن معتاد را از عادتش مانند معجزه است.

25- التواضع نعمة لا يحسد عليها.

ترجمه: تواضع و فروتني نعمتي است كه بدان حسد بزند.

26- لا تكرم الرجل بما يشق عليه.

ترجمه: مرد را چنان اكرام مكن كه موجب زحمت او شود.

27- من وعظ اخاه سرا فقد زانه و من وعظه علانية فقد شانه.

ترجمه: كسي كه برادر خود را در نهان پند دهد او را زينت داده و كسي كه او را در حضور ديگران پندش دهد وي را زشت و معيوب جلوه داده است.

28- ما من بلية الا و لله فيها نعمة تحيط بها.

ترجمه: هيچ بلائي نيست جز اينكه در پيرامون آن از جانب خدا نعمتي است.

29- ما اقبح بالمؤمن ان تكون له رغبة تذله. [1] .

ترجمه: چه زشت است براي مؤمن دلبستگي به چيزي كه او را خوار گرداند.

30- ان للسخاء مقدارا فان زاد عليه فهو سرف، و للحرم مقدارا فان زاد عليه فهو جبن، و للاقتصاد مقدارا فان زاد عليه فهو بخل، و للشجاعة مقدارا فان زاد عليه فهو تهور.

ترجمه: سخاوت و بخشش قدر و اندازه اي دارد اگر زياده از آن باشد اسراف است، حزم و احتياط حدي دارد اگر از آن تجاوز كند ترسوئي است،



[ صفحه 216]



ميانه روي در زندگي حدي دارد اگر از آن بگذرد بخل است، براي شجاعت نيز حدي است اگر زياده بر آن باشد تهور و بي باكي است.

31- كفاك ادبا تجنبك ما تكره من غيرك.

ترجمه: براي ادب تو كافي است از آنچه از ديگران زشت شماري دوري گزيني.

32- و لو عقل اهل الدنيا خربت.

ترجمه: اگر مردم دنيا خردمند بودند دنيا خراب مي گشت.

33- خير اخوانك من نسي ذنبك اليه.

ترجمه: بهترين برادران تو كسي است كه گناه تو را در مورد خودش فراموش كند.

34- اضعف الاعداء كيدا من اظهر عداوته.

ترجمه: ناتوان ترين دشمنان از نظر حيله كسي است كه دشمني خود را آشكار سازد.

35- حسن الصورة جمال ظاهر و حسن العقل جمال باطن.

ترجمه: خوبروئي جمال ظاهري و نيك عقلي جمال باطني است.

36- من انس بالله استوحش من الناس.

ترجمه: هر كس به خدا انس بگيرد از مردم وحشت مي كند.

37- جعلت الخبائث في بيت و جعل مفتاحه الكذب.

ترجمه: تمام خبائث در اطاقي قرار گرفته و كليد آن دروغگوئي است!

38- من مدح غير المستحق فقد قام مقام المتهم.

ترجمه: هر كه شخص ناشايسته را مدح كند در مقام متهم است.

39- لا يعرف النعمة الا الشاكر و لا يشكر النعمة الا العارف.



[ صفحه 217]



ترجمه: قدر نعمت را نشناسد مگر شكرگزار آن و شكر نعمت نكند مگر شناساي آن.

40- اولي الناس بالمحبة منهم من املوه.

ترجمه: سزاوارترين مردم براي محبت و دوستي كسي است كه مردم آرزوي او را دارند (به خير او اميدوارند)

41- اذا نشطت القلوب فاودعوها و اذا نفرت فود عوها.

ترجمه: وقتي دلها با نشاطاند آنها را به تفكر و تدبر واداريد و موقعي كه پريشان و منفورند آنها را به حال خود واگذاريد.

42- ان الوصول الي الله عزوجل سفر لا يدرك الا بامتطاء الليل.

ترجمه: وصول به ساحت قرب خداوند عزوجل سفري است كه جز با مركب شب زنده داري نتوان آن را پيمود.

43- من لم يحسن ان يمنع لم يحسن ان يعطي.

ترجمه: هر كه مورد منع را خوب نشناسد مورد بخشش را نيز نشناسد.

44- لم يعرف راحة القلوب من لم يجرعه الحلم غصص الصبر و الغيظ.

ترجمه: كسي كه حلم و بردباري غصه هاي صبر و خشم را به او ننوشاند آسايش خاطر را نشناسد.

45- من ركب ظهر الباطل نزل به دار الندامة.

ترجمه: كسي كه پشت مركب باطل سوار شود با آن در خانه پشيماني فرود آيد.

46- المقادير الغالبة لا تدفع بالمغالبة، و الارزاق المكتوبة لا تنال بالشره و لا تدفع بالامساك عنها.



[ صفحه 218]



ترجمه: مقدرات غالبه با غلبه جوئي دفع نشود و روزي هاي نوشته شده با حرص و آز به دست نيايد و با امساك از آنها نيز دفع نگردد.

47- نائل الكريم يحببك اليه و يقربك منه و نائل اللئيم يباعدك منه و يبغضك اليه.

ترجمه: نيكي و احسان شخص كريم موجب محبت تو به وي بوده و تو را به او نزديك گرداند و نيكي شخص لئيم تو را از او دور گردانيده و موجب بغض تو نسبت به وي مي گردد.

48- من كان الورع سجيته و الكرم طبيعته و الحلم خلته كثر صديقه و الثناء عليه و انتصر من اعدائه بحسن الثناء عليه. [2] .

ترجمه: كسي كه پارسائي خلق او و كرم طبيعت او و حلم خصلت او باشد دوست و ثناگويش زياد شود و در نتيجه نيكنامي داد خود را از دشمنانش مي ستاند.



[ صفحه 219]




پاورقي

[1] از شماره 1 الي 29 از تحف العقول نقل شده است.

[2] از شماره 30 الي 48 از بحارالانوار جلد 78 ص 377 - 380 نقل شده است.