بازگشت

بعضي از اخبار وارده از آن حضرت


1- امام حسن عسكري عليه السلام از آباء خود از امام موسي كاظم عليه السلام روايت كرده است كه فرمود از حضرت صادق عليه السلام پرسيدند زاهد در دنيا چه كسي است؟ فرمود: الذي يترك حلالها مخافة حسابه و يترك حرامها مخافة عذابه.

زاهد كسي است كه حلال دنيا را از ترس حسابش و حرام آن را از ترس عذابش ترك كند. [1] .

2- حضرت ابومحمد عسكري عليه السلام از طريق آباء خود از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم روايت كرده است كه فرمود جبرئيل مرا حديث گفت كه خداوند عزوجل فرمايد:

اني انا الله لا اله الا انا فمن اقرلي بالتوحيد دخل حصني و من دخل حصني امن من عذابي.

يقينا منم خدا غير از من خدائي نيست پس هر كه به يگانگي من اقرار كند داخل قلعه من شود و هر كه داخل قلعه من شود از عذاب من ايمن گردد. [2] .

3- امام يازدهم از طريق آباء خود از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم روايت كرده است كه آن حضرت روزي به يكي از اصحاب خود فرمود: اي بنده خدا دوستي كن



[ صفحه 220]



در راه خدا و دشمني كن در راه خدا، مهرورز در راه خدا و خصومت كن در راه خدا كه جز بدين وسيله به ولايت خدا نرسي و كسي تا چنين نباشد مزه ايمان را نيابد اگر چه نماز و روزه اش زياد باشد، در اين روزگار برادري مردم با همديگر بيشتر از جهت امور دنيا است كه بر سر آن با هم دوستي و دشمني كنند و اين عمل آنها در نزد خدا هيچ سودي به حال آنها نبخشد.

آن مرد عرض كرد من چگونه بدانم كه دوستي و دشمني من در راه خداي عزوجل است؟ دوست خدا كيست كه من با او دوستي كنم و دشمنش كيست تا او را دشمن دارم؟

رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم ضمن اشاره به علي عليه السلام به آن مرد فرمود: اين شخص را مي بيني؟ عرض كرد بلي، آنگاه فرمود: ولي الله فواله و عدو هذا عدو الله فعاده، وال ولي هذا و لو انه قاتل ابيك و ولدك و عاد عدو هذا و لو انه ابوك و ولدك.

دوست اين شخص دوست خدا است پس او را دوست بدار و دشمن اين دشمن خدا است او را دشمن بدار، دوست اين را دوست بدار اگر چه او كشنده پدر و فرزندت باشد و با دشمن اين دشمني كن اگر چه او پدر و فرزندت باشد. [3] .

4- حضرت حسن بن علي توسط آباء گرامي خود از حضرت امير عليه السلام روايت كرده است كه آن حضرت فرمود موقعي كه جعفر بن ابيطالب از حبشه آمد و خدمت رسول خدا رسيد (روز فتح خيبر بود) آن حضرت برخاست.

و دوازده قدم او را استقبال كرد و با وي معافقه نمود و ميان دو چشم او را بوسيد (و از شادي) گريه كرد و فرمود: اي جعفر نمي دانم شادي من به كداميك از اين دو كار بيشتر است به آمدن تو از سفر يا به گشودن خدا قلعه هاي خيبر را



[ صفحه 221]



به دست برادرت؟ و به ديدن جعفر از روي فرح و شادي گريه نمود. فما ادري بايهما انا اشد سرودا؟ بقدومك يا جعفر ام بفتح الله علي يد اخيك خيبر؟ و بكي فرحا برؤيته. [4] .

5- ابومحمد عسكري عليه السلام به توسط آباء خود از امام موسي كاظم عليه السلام روايت كرده است كه فرمود به حضرت صادق عليه السلام عرض كردند مرگ را براي ما توصيف كن! فرمود: مرگ براي مؤمن مانند بوي خوشي است كه با بوئيدن آن او را خواب ربايد و هر گونه رنج و دردي از وي منقطع گردد و براي كافر مانند گزيدن مارها و نيش زدن عقرب ها و بلكه سخت تر از آنها است. عرض كردند گروهي مي گويند كه مرگ سخت تر از بريدن با اره ها و مقراض كردن با قيچي ها و شكستن اعضاء با سنگ ها و گرداندن سنگ آسيا در حدقه چشمها است! فرمود بلي براي بعضي از كافران و بدكاران چنين است آيا نمي بينيد بعضي از آنها را كه اين شدايد و سختي ها را به چشم مي بينند و در موقع مرگ در اين گونه گرفتاريها و بليات مي افتند؟ و اين حالت از هر چيزي سخت تر است مگر از عذاب آخرت كه آن از عذاب دنيا شديدتر است.

عرض كردن پس چرا ما كافري را مشاده مي كنيم كه حالت نزع براي او آسان بوده و به راحتي جان مي دهد و در آن حال سخن مي گويد و مي خندد و در مؤمن نيز اين حالت را مشاهده مي كنيم و پاره اي اوقات بر عكس اين حالت مؤمنان و كافران هنگام سكرات موت بسيار رنج مي برند و به سختي جان مي دهند؟

حضرت صادق عليه السلام فرمود چون مؤمن به آساني جان دهد خداوند در ثواب او تعجيل فرمايد و اگر به سختي بميرد خداي تعالي مي خواهد او را از گناهانش پاك كند تا وي را پاك و پاكيزه و بدون گناه وارد سراي آخرت گرداند كه استحقاق ثواب ابدي را داشته باشد و هيچگونه مانعي براي او باقي نماند و



[ صفحه 222]



چون كافر به آساني جان دهد خداوند مي خواهد پاداش اعمال نيك او را كه در دنيا از وي سر زده بدهد تا وقتي وارد سراي آخرت مي شود چيزي براي او نماند جز آنچه موجب عذاب وي گردد و موقعي كه به سختي جان دهد آن هنگام ابتداي عذاب او باشد و خداوند عادل است و با احدي ستم نكند. [5] .

6- امام حسن عسكري عليه السلام از طريق پدرانش از اميرالمؤمنين عليه السلام روايت مي كند كه آن حضرت فرمود: كم من غافل ينسج ثوبا ليلبسه و انما هو كفنه و يبني بيتا ليسكنه و انما هو موضع قبره. يعني چه بسا غافلي كه جامه اي را براي پوشيدنش ببافد و آن جامه كفن او شود و (همچنين) خانه اي را براي سكونت در آن بنا كند و آن خانه مقبره او شود.

و از آن حضرت پرسيدند:

ما الاستعداد للموت؟ قال اداء الفرائض و اجتناب المحارم و الاشتمال علي المكارم ثم لا يبالي ان وقع علي الموت او الموت وقع عليه، و الله لا يبالي ابن ابيطالب ان وقع علي الموت او الموت وقع عليه.

يعني: آماده شدن از براي مرگ چيست؟ فرمود واجبات را اداء كردن و از محرمات دوري گزيدن و به مكارم اخلاقي آراسته شدن و پس از آن باكي نداشته باشد از اينكه او به سوي مرگ رود و يا مرگ به سوي او آيد، به خدا سوگند پسر ابيطالب باك ندارد كه به سوي مرگ رود و يا مرگ به سوي او آيد. همچنين آن حضرت در بعضي از خطبه هاي خود فرمود: ايها الناس الا ان الدنيا و ارفناء و الآخرة دار بقاء.

اي مردم بدانيد كه دنيا خانه فاني شدني است و آخرت سراي جاوداني است بنابراين از گذرگاه خود براي محل استقرارتان توشه برگيريد و پرده هاي خود را نزد كسي كه اسرار شما بر او پوشيده نيست پاره نكنيد و از دنيا دل



[ صفحه 223]



بركنيد پيش از آنكه بدنهاي شما از دنيا بيرون رود، شما در دنيا زندگي مي كنيد در صورتي كه براي آخرت خلق شده ايد و جز اين نيست كه دنيا مانند زهر است و كسي آن را مي خورد كه نشناسدش، بنده هر گاه بميرد فرشتگان گويند (از اعمال صالحه) چه فرستاده است و مردم گويند (از مال دنيا) چه گذاشته است پس هر گونه فضيلتي را پيش از خود به آخرت بفرستيد كه به نفع شما باشد و آن را به تأخير نياندازيد كه موجب حسرت شما شود زيرا محروم كسي است كه از خير عاقبت محروم باشد و بهره مند كسي است كه به وسيله صدقات و خيرات ميزان هاي خود را سنگين كرده و بدان سبب جاي خود را در بهشت نيكو گرداند و راه خود را در صراط پاكيزه نمايد. [6] .

7- امام يازدهم به توسط آباء گراميش از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم روايت كرده است كه فرمود: خداي تبارك و تعالي فرمايد فاتحه الكتاب را ميان خود و بنده ام قسمت كردم نيم آن براي من و نيم ديگرش از آن بنده ام و براي بنده من است آنچه سؤال كند، موقعي كه بنده گويد: بسم الله الرحمن الرحيم خداوند جل جلاله (به فرشتگان) فرمايد بنده ام به نام من شروع كرد و بر من حق است كه امورش را تمام كنم و احوالش را به او مبارك گردانم، و چون گويد: الحمد لله رب العالمين؛ خداوند جل جلاله فرمايد: بنده ام مرا حمد و ستايش نمود و دانست كه هر نعمتي كه او دارد از جانب من است و گرفتاريها و بلايائي كه از او دفع شده به فضل من برطرف گرديده است شما را گواه مي گيرم كه نعمتهاي اخروي را به نعمتهاي دنيايش اضافه كنم و بلاهاي آخرت را از او برطرف نمايم چنانكه بلاهاي دنيا را از او دفع كردم و چون گويد الرحمن الرحيم خداوند جل جلاله فرمايد: بنده ام شهادت داد كه من بخشنده مهربانم شما را گواه مي گيرم كه من از رحمت خود بهره وافري به او عطاء كنم و از بخشش خود عطاي شاياني نصيبش



[ صفحه 224]



گردانم و موقعي كه گويد: مالك يوم الدين؛ خداي عزوجل فرمايد شما را گواه مي گيرم همچنانكه او اعتراف نمود كه من مالك روز جزا هستم من نيز روز حساب آسان كنم حساب او را و حسناتش را مي پذيرم و از كردار بد او درگذرم و چون گويد اياك نعبد خداوند عزوجل فرمايد بنده ام راست گفت: تنها مرا مي پرستد گواه باشيد كه به او در برابر عبادتش چنان پاداشي دهم كه تمام كساني كه او را در مورد عبادتي كه براي من مي كند مخالفت كردند بر وي غبطه و حسد برند و چون گويد: اياك نستعين خداي عزوجل فرمايد از من كمك خواست و به من پناه آورد گواه باشيد كه او را در كارش كمك كنم و در شدايد و سختيها به فريادش رسم و در روز گرفتاريش دستش را بگيرم و موقعي كه گويد: اهدنا الصراط المستقيم؛ تا آخر سوره...

خداوند جل جلاله فرمايد: اين راه راست براي بنده من است و بنده ام هر چه خواست برايش استجابت كردم و آنچه آرزو داشت عطاء نمودم و از آنچه مي ترسيد ايمنش گردانيدم. [7] .

8- امام حسن عسكري عليه السلام از طريق پدران گراميش از موسي بن جعفر عليهماالسلام روايت كرده است كه فرمود زماني كه خبر مرگ اسماعيل بن جعفر فرزند بزرگ حضرت صادق عليه السلام را به وي دادند موقعي بود كه آن حضرت مي خواست غذا ميل كند و نديمانش نيز در نزد او جمع شده بودند حضرت تبسم نمود و دستور داد طعام را حاضر كردند و با نديمان نشست و آن روز بهتر از روزهاي ديگر غذا خورد و نديمان را نيز براي صرف غذا ترغيب مي نمود و طعام را جلو آنها مي گذاشت و آنها تعجب مي كردند كه اثر حزن و اندوه در چهره آن حضرت آشكار نبود!

چون از صرف غذا فارغ شدند عرض كردند: يابن رسول الله ما امر



[ صفحه 225]



عجيبي مشاهده كرديم به شما چنين مصيبتي از پسرتان رسيده و ما شما را بدين گونه مي بينيم!

فرمود: چرا چنين نباشم كه مي بينيد؟ در حالي كه خبر راستگوترين راستگويان به من رسيده است كه من و شما مي ميريم از اين رو، گروهي مرگ را شناختند و آن را نصب العين خود قرار دادند و منكر اين مطلب نشدند كه مرگ غفلة آنها را مي ربايد و تسليم امر خالق خود شدند.

همچنين امام موسي كاظم عليه السلام فرمود: مردي خدمت حضرت صادق عليه السلام آمد و عرض كرد از دنيا ملول شده ام و از خدا آرزوي مرگ مي كنم فرمود زندگي را آرزو كن كه اطاعت خدا كني نه معصيت و نافرماني او را زيرا اگر زنده باشي و اطاعت كني براي تو بهتر از آن است كه بميري و نه اطاعت كني و نه معصيت.

و باز از موسي بن جعفر عليهماالسلام روايت است كه حضرت صادق عليه السلام فرمود گاهي فاصله شخص تا بهشت در اثر كثرت گناهان بيشتر از فاصله زمين تا عرش برين مي شود، مرگ اينكه پشيمان شود و از خوف خدا گريه كند، آنگاه فاصله او تا بهشت كمتر از فاصله پلك چشم تا سياهي و سفيدي آن گردد.

حضرت صادق عليه السلام به بعضي از مردم نوشت كه اگر تو مي خواهي عاقبت امر تو به بهترين عمل تو ختم شود و در حال مرگ افضل اعمال را داشته باشي حق خداوند را بزرگ شمار و نعمتهاي او را در راه معاصي صرف مكن و به حلمش مغرور مباش و به كسي كه ما را به نيكي ياد مي كند و يا دوستي ما را به خود بسته است اكرام كن و بر تو لازم نيست كه در صدد تحقيق صدق و كذب او باشي نيت تو به تو سود رساند و دروغ او به زيانش باشد. [8] .

9- همچنين امام يازدهم از طريق پدرانش از موسي بن جعفر عليهماالسلام روايت كرده است كه فرمود حضرت صادق عليه السلام در راهي مي رفت و گروهي هم كه



[ صفحه 226]



اموال بسياري داشتند در خدمتش بودند و چون شنيدند كه راهزنان و دزدان در بين راه هستند بسيار ترسيدند امام صادق به آنها فرمود شما را چه مي شود؟ عرض كردند همراه ما اموال زيادي است و مي ترسيم كه دزدان آنها را از ما بگيرند آيا ممكن است اين اموال را به شما بسپاريم كه شايد دزدان به خاطر شما آنها را نبرند؟ فرمود شما چه مي دانيد شايد آنها غير از من كسي را قصد نكنند و شايد شما با اين عمل مرا در معرض تلف آورديد؟

عرض كردند: پس چكار كنيم آيا آنها را در زير خاك مخفي كنيم؟ فرمود اين بدتر است شايد عارضه اي روي دهد و آنها بفهمند و اموال را ببرند و يا شما پس از دفن اموال جاي آنها را ندانيد و پيدا نكنيد؟ عرض كردند پس چه بكنيم شما راهنمائي كنيد! فرمود آنها را نزد كسي به امانت گذاريد كه آنها را نگهداري كند و شر دزدان را دفع نمايد و براي هر جزئي از اين اموال زيادتر از دنيا و آنچه در دنيا است مي دهد و در روزي كه بيش از همه وقت بدانها احتياج داريد به شما برمي گرداند!

عرض كردند اين شخص كيست؟ فرمود پروردگار عالميان است، عرض كردند چگونه در نزد او به امانت گذاريم؟ فرمود بر ضعيفان و مستمندان مسلمين صدقه دهيد، عرض كردند در اين بيابان درويش و نيازمند را از كجا پيدا كنيم؟ فرمود قصد كنيد ثلث آنها را صدقه دهيد تا خداوند بقيه اموال را از شر كساني كه از آنها مي ترسيد حفظ كند، عرض كردند قصد كرديم، فرمود به راه افتيد كه در امان خدا هستيد. چون به راه افتادند دزدان و راهزنان پيدا شدند و آنها ترسيدند حضرت صادق عليه السلام فرمود شما چگونه مي ترسيد در حالي كه در امان خداي عزوجل هستيد؟ در اين حال راهزنان پيش آمدند و از مركبهاي خود پياده شدند و دست حضرت صادق عليه السلام را بوسيدند و عرض كردند ما شب گذشته در خواب رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم را ديديم كه به ما دستور داد تا خود را خدمت



[ صفحه 227]



شما برسانيم و ما اكنون در حضورتان در مصاحبت شما و اين قوم هستيم كه دشمنان و دزدان را دفع كنيم!

حضرت صادق عليه السلام فرمود ما را به شما نيازي نيست آن كسي كه شر شما را از ما دفع كرد شر ديگران را نيز از ما دفع مي كند.

پس به سلامت به راه افتادند و ثلث اموال را صدقه دادند و تجارت آنها بر ايشان پر بركت شد و به هر درهمي ده درهم سود بردند و گفتند چه بزرگ بود بركت صادق عليه السلام آن حضرت فرمود دانستيد كه معامله با خداي عزوجل چه بركت دارد پس بدان مداومت كنيد. [9] .

10- امام حسن عسكري عليه السلام به توسط آباء خود از اميرالمؤمنين عليه السلام روايت كرده است كه فرمود عليهم السلام بسم الله الرحمن الرحيم يك آيه از سوره حمد است و اين سوره هفت آيه است كه بسم الله الرحمن الرحيم متمم آن است و از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم شنيدم كه مي فرمود خداوند عزوجل به من فرمود: اي محمد به تو سبع مثاني و قرآن بزرگ را داديم و فاتحة الكتاب را جداگانه به من منت نهاد و آن را در برابر همه قرآن قرار داد و آن شريف ترين چيزي است كه در گنجهاي عرش بوده و خداوند عزوجل محمد صلي الله عليه و آله و سلم را بدان مخصوص كرده و شرافت داده است و احدي از پيغمبرانش را با او شريك نكرده مگر سليمان را كه از آن فقط بسم الله الرحمن الرحيم را به او داده است نمي بيني كه در داستان بلقيس آورده است كه گويد: اني القي الي كتاب كريم انه من سليمان و انه بسم الله الرحمن الرحيم. [10] .

يعني به سوي من نامه گرامي افكنده اند كه از جانب سليمان است و در آن است بسم الله الرحمن الرحيم.

پس بدانيد هر كس آن را با اعتقاد به دوستي محمد و اولاد طاهرينش



[ صفحه 228]



بخواند و مطيع اوامرشان گردد و به ظاهر و باطن آنها مؤمن باشد خداوند عزوجل به هر حرف آن حسنه اي به او عطاء فرمايد كه بهتر از دنيا و مافيها است از انواع اموال و خيرات آن و هر كه به كسي آن را مي خواند گوش كند.

ثلث ثوابي كه به قاري آن خواهد رسيد، نصيب مستمع خواهد بود بنابراين بايد هر يك از شما از اين خيري كه در دسترس شما است بيشتر بهره مند شويد كه آن غنيمت است و مبادا كه وقتش بگذرد و حسرتش در دل شما بماند. [11] .

11- ابومحمد عسكري عليه السلام از طريق پدرانش از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم روايت كرده است كه فرمود در شبي كه پروردگارم مرا سير مي داد (در شب معراج) در داخل عرش فرشته اي را ديدم كه در دستش شمشيري از نور بود و با آن بازي مي كرد، همچنانكه علي بن ابيطالب با ذوالفقار بازي مي كرد و فرشتگان چون اشتياق ديدن صورت علي بن ابيطالب مي كردند به صورت اين فرشته نگاه مي كردند! عرض كردم پروردگارا اين برادر و پسرعم من علي بن ابيطالب است! فرمود اي محمد اين فرشته اي است كه به صورت علي آفريده ام و مرا در داخل عرش عبادت مي كند و حسنات و تسبيح و تقديس او تا روز قيامت براي علي بن ابيطالب نوشته مي شود. [12] .

12- امام حسن عسكري عليه السلام به توسط آباء خود از حضرت صادق عليه السلام كرده است كه فرمود چه بسيار كساني در دنيا مشغول لهو و لعب بوده مي خندند ولي در روز قيامت براي گناهان زياد خود بسيار گريه مي كند.

و چه بسيار كساني كه در دنيا خوف و وحشت آنها زياد باشد و براي گناهانشان بسيار گريه مي كنند اما در روز قيامت سرور و خنده آنها زياد باشد. [13] .



[ صفحه 229]




پاورقي

[1] عيون اخبار الرضا جلد 2 ص 52.

[2] عيون اخبار الرضا جلد 2 ص 135.

[3] امالي صدوق مجلس 3 حديث 7.

[4] عيون اخبار الرضا جلد 1 ص 254.

[5] عيون اخبار الرضا جلد 1 ص 274 - 275.

[6] عيون اخبار الرضا جلد 1 ص 297 - 298.

[7] امالي صدوق مجلس 33 حديث 1.

[8] عيون اخبار الرضا باب 30 حديث 1 و 3 و 4 و 8.

[9] عيون اخبار الرضا جلد 2 ص 4 - 5.

[10] سوره نمل آيه 29 و 30.

[11] امالي صدوق مجلس 33 حديث 2.

[12] عيون اخبار الرضا جلد 2 ص 131.

[13] عيون اخبار الرضا باب 30 حديث 6.