بازگشت

امامان معصوم، حقيقت و نور واحد


بي گمان زندگي امامان معصوم (ع) كه به گواه خود آنان در حكم يك زندگي است و هر سخن و رفتار ايشان هم چون نور واحدي سرتاسر سه سده نخست هجري را روشن كرده است و بازتاب آن از باب «من بلغ» هنوز دل هاي بسياري را روشن مي سازد، سرشار از آموزه ها و درس هايي است كه براي هر انساني در هر زماني و در هر حالت شخصي و اجتماعي، نه تنها مفيد و سازنده است بلكه راهكاري عيني و تجسمي براي رهايي از مشكلات و دست يابي به كمالات شايسته انساني است و جوامع انساني مي توانند با بهره گيري از مجموعه دانش ها، رفتارها، سياست ها، گفتارها و كنش ها و واكنش هاي ايشان در مسيري قرار گيرند كه آنان را در دنيا و آخرت از سعادت و خوشبختي كه آرامش و آسايش دو گيتي است بهره مند سازد.

بسياري از مردم و حتي مؤمنان شيعي از زندگي امامان (ع) تنها اموري را به ياد دارند كه بيانگر شخصيت فردي و يا اجتماعي آنان و سختي ها و مرارت هايي است كه آنان در سه سده تحمل كرده اند. در حقيقت آن چه را آموخته ايم و يا به ما آموخته اند زندگي شناسنامه اي و بيوگرافي آنان است. هرچند اين بخش خود به سبب عظمت وجودي آنان سرشار از آموزه ها و پندها و عبرت هاست ولي تنها بخشي از حقيقت را مي نماياند و كم ترين تأثير را در روند خودسازي، ديگرسازي و جامعه سازي دارد و نمي تواند به عنوان نمونه هاي برتر و الگوهاي عيني قابل پيروي در همه عرصه ها و حوزه هاي زندگي شخصي و اجتماعي باشد. از اين رو به نظر مي رسد كه سياست حوزه هاي علميه و محققان و پژوهشگران حوزه دين و برنامه ريزي تمدني مي بايست به گونه اي باشد كه زندگي امامان به عنوان الگوهاي برتر و انسان هاي كامل، به طور تحقيقي مورد بررسي و تحليل علمي قرار گيرد و از هر يك از آموزه ها و كنش ها و واكنش هاي آنان در حوزه هاي مختلف بهره گرفته شود تا جامعه و تمدن اسلامي برپايه فرهنگ اصيل و ناب اسلامي بازسازي شود.

اگر در شرايط كنوني كشور رهبر معظم انقلاب اسلامي از نوآوري و شكوفايي در عرصه هاي مختلف براي دست يابي به تمدن جديد و معاصر اسلامي سخن به ميان مي آورد، در حقيقت ضرورت بازخواني زندگي رهبران فكري و فرهنگي را دو چندان مي كند تا با جلوگيري از هرگونه گسست فرهنگي و فكري در مسير تعالي جامعه قرار گيرد و بتواند تمدن اسلامي جديد و معاصر را بر پايه اين اصول و ارزش ها و فرهنگ اصيل و ناب سامان دهي و جهت دهي نمايد.