بازگشت

امام عسكري و ادريس بن زياد


علامه مجلسي از «ادريس بن زياد كَفَر توثايي» نقل كرده كه وي مي گفت: من از جمله افرادي بودم كه درباره آنها غُلوّ مي كردم. روزي براي ديدار با ابومحمد عسكري عليه السلام روانه سامرا شدم؛ وقتي كه وارد شهر شدم، از فرط خستگي خود را بر پلكان حمامي انداخته و كمي به استراحت پرداختم. در اين بين خواب چشمان مرا ربود؛ پس بيدار نشدم مگر با صداي كوبيدن آرامي كه به وسيله چوب دستي كه در دست امام عسكري عليه السلام بود. پس با همان اشاره از خواب بيدار شده و او را شناختم. فوراً از جاي برخاسته و در حالي كه آن حضرت سوار بر اسب بودند، پا و زانوي مباركش را بوسه زدم، اولين سخني كه امام در اين ملاقات كوتاه به من فرمود، اين بود:

«يا ادريس! «بل عباد مكرمون، لايسبقونه بالقول و هم بأمره يعملون»؛ [1] اي ادريس! بلكه آنان بندگان مقرب خدايند و در گفتار بر او سبقت نمي گيرند و به فرمان وي عمل مي كنند.»

در اين جا حضرت با عنوان كردن اين آيه خواستند به او بفهمانند كه انديشه غُلوّ درباره ما باطل است و ما از خود هيچ اختياري جز آن كه خداوند اراده كند، نداريم؛ چرا كه ما به دنبال امر و اراده خدا بوده و فرمان او را انجام مي دهيم.

ادريس كه از جواب كوتاه امام عسكري عليه السلام كاملاً آگاه شده بود، در پاسخ امام گفت: اي مولاي من! مرا همين كلام بس است؛ زيرا آمده بودم تا اين مسأله را از شما بپرسم. [2] .


پاورقي

[1] انبياء / 26 و 27.

[2] بحارالانوار، ج 50، ص 283.