بازگشت

راهكارهاي امام در راستاي حفظ هويت اسلام و اتحاد مسلمانان


امام عسكري (ع) به عنوان وظيفه اصلي رهبري و حفظ اساس اسلام و مسلمانان، بر خود فرض مي ديد تا هم با بيداد دربار مقابله كند و هم امت را از كژي هاي فكري، اخلاقي و فرهنگي در امان نگه دارد. از اين رو در دو جبهه ي همزمان به مبارزه پرداخت.

افزايش شور ش هاي مذهبي عليه دولت مركزي از سوي گروه هاي اجتماعي در اين زمان آن چنان بود كه مردم روي آرامش به خود نديدند. در همين ايام، چندين قيام به نام علويان و از سوي ايشان نه تنها براي احقاق حق بلكه در راستاي امر به معروف و نهي از منكر و مبارزه با ظلم و بيداد عباسيان صورت گرفت و گروه هاي مردم از نژادهاي مختلف در آن مشاركت داشتند هرچند كه سهم نژادهاي غيرعرب در اين قيام ها بيشتر و محسوس تر بود. از جمله مهم ترين قيام هاي علويان كه در عصر امام محمدتقي و فرزندش امام علي بن محمد و حسن بن محمد (ع) رخ داد مي توان از قيام ابن طبا، ابراهيم بن موسي بن جعفر (ع)، محمدبن جعفر (ع)، زيدبن موسي بن جعفر (ع) و فرزندان وي، حسين بن محمد بن حمزه، علي بن زيدبن الحسين عيسي بن جعفر (ع) نام برد كه روي هم سي قيام و شورش را شامل مي شود. اين قيام ها در دو دسته از علويان بيشتر بود: علويان امامي و علويان زيدي.

خلع و نصب ها و قتل ها توسط خلفاي عباسي آن چنان زياد شد كه بر دامنه ي شورش ها و آشوب ها افزود. اين همه موجب مي شد كه امت در خطر فروپاشي قرار گيرد.

فشارهاي بيروني از روم و بيزانس نيز مزيد بر علت بود. تحركات خوارج كه باقيمانده ي ديدگاه كلامي - سياسي جنگ صفين بود با ريشه دار شدن و جذب مخالفان حكومت، موجب مي شد كه مردمان با نام خدا و دين اسلام به جان هم بيافتند و اتحاد و همدلي اسلامي جاي خود را به تفرقه و قتل و غارت به نام دين دهد. برخي از آنان به جهت آن كه بتوانند از موقعيت علويان بهره مند شوند با پنهان كردن ديدگاه هاي مذهبي خود، مردم را به سوي خود جذب مي كردند. صاحب الزنج كه افكار خارجي داشت خود را منتسب به علويان كرد. مسعودي درباره ي وي مي نويسد: از او كارهايي سر زد كه آن چه را به او نسبت داده مي شود، تصديق مي كند. گفته مي شود كه او پيرو فرقه ي ازارقه از خوارج بوده است؛ زيرا كردار او در كشتن زنان و كودكان و غير ايشان از پيران رو به مرگ و غير آنان از كساني كه مستحق قتل نيستند براين مرام او گواهي مي دهد. از او خطبه اي نقل شده كه در آغازش گفته است: الله اكبر... الا لاحكم الا الله (كه شعار خوارج است) او هم چنين همه گناهان را موجب شرك مي دانست و ياران او همگي از زنگيان (غيرعرب) بودند. (مسعودي، تاريخ مسعودي، ج 4 ص 108)

او خود را از علويان و از نوادگان امير مؤمنان معرفي مي كرد. بينش خارجي گري وي، هم در سخنان و هم در اعمال زشت و ناپسند وي نمايان است. گردآمدن زنگيان خود دليل بر اين است كه گرايش شديد خارجي گري موجب شد تا اين افراد دور وي حلقه زنند و با او همكاري كنند. در حقيقت گرايش هاي نژادي و شورش هاي سياسي در قالب دين و مذهب انجام مي گرفت تا هم وجاهت شرعي پيدا كند و هم قتل و غارت ها و قيام ها را توجيه قانوني بخشد.