بازگشت

رهبري مبارزات سري


پيشواي يازدهم عليرغم فشارهاي شديد سياسي و با وجود حضور اجباري در مناطق نظامي و تحت كنترل، با تيزبيني خاصي با دوستان و شيعيان خويش ارتباطي عميق ايجاد كرده بود.

به عنوان نمونه: امام حسن عسكري عليه السلام در يكي از روزها داود بن اسود را فرا خوانده و چوبي گرد و دراز به اندازه ي كف دست در اختيارش گذاشت و دستور داد كه آن را به عثمان بن سعيد عَمْري از افراد مورد اعتماد امام عسكري عليه السلام و اولين نائب خاص حضرت مهدي عليه السلام برساند.

او مي گويد: به قصد اجراي فرمان حضرت عسكري عليه السلام به راه افتادم. در راه با سقايي روبه رو شدم كه استرش راه را سد كرده بود. من آن چوب را به هدف راندن استر بالا برده و به حيوان زدم. ناگهان چوب شكسته و شكاف برداشت، چون چشمم به قسمت شكافته چوب افتاد نامه هايي را ديدم كه در داخل آن جاسازي شده بود. با عجله چوب را در آستينم پنهان كردم. در اين حال مرد سقا شروع كرد به داد و فرياد كردن، به من و سرورم دشنام مي داد. بعد از انجام مأموريت، به خانه ي امام عليه السلام بازگشتم. عيسي از خدمتگزاران آن حضرت به نزدم آمد و گفت: مولاي تو مي گويد: «چرا استر را زدي و چوب را شكستي؟! ديگر كاري نكن كه نيازي به عذرخواهي داشته باشد و از تكرار خطاي خود خودداري نما. اگر شنيدي كسي به ما دشنام مي دهد اعتنا نكن و از معرفي خود پرهيز كن، چون ما در سرزميني بد زندگي مي كنيم. پس راه خود را برو و بدان كه اخبار و احوال تو به ما مي رسد.» [1] .


پاورقي

[1] المناقب، ج4، ص427 و 428؛ مستدرك الوسائل، ج12، ص214.