بازگشت

ويژگي هاي اخلاقي امام حسن عسكري


امام حسن عسكري (ع) مردي با وقار و مفسري بي مانند، براي قرآن بود و پيوسته بيش از صد نفر از دانشمندان معروف در مجلسش حضور داشتند. در مدت شانزده سال كه حضرت در عراق اقامت داشت و از شام تا مدينه بويژه ايران در نفوذ او بود. نفوذ علمي و معنوي امام، آن قدر پيش رفت كه دربار معتز خليفه عباسي را فرا گرفت و همه دانشمنداني كه در دستگاه او به كار اشتغال داشتند شيفته ي امام گشته بودند. وقتي امام سفري به ايران كرد و از قم و ري عبور نمود و به لواسان وارد شد، شيفتگان مكتب اهل بيت، اطرافش را گرفتند و برايش ابراز احساسات كردند. حضرت در لواسان براي مردم سخن گفت و دستور داد كه مسجد بسازند و آنجا را پايگاه خود قرار دهند. اين دستور امام، آنچنان اثر بخشيد كه مردم مشغول ساختن چند مسجد شدند.

يكي از درباريان دستگاه عباسي به نام احمد بن خاقان كه از دشمنان خاندان پيغمبر بود روزي گفت من در سامرا كسي را از خاندان بني هاشم مانند امام حسن عسكري در نجابت و بزرگي و فضيلت نديده ام اگر خلافت از خاندان عباسي بيرون رود هيچ كس جز حسن عسكري لايق و سزاوار آن نخواهد بود. آن گاه گفت: من روزي خدمت پدرم بود با اينكه او از دشمنان خاندان پيغمبر بود وقتي حسن عسكري بر او وارد شد از جا برخاست دستش را بوسيد و او را بر جاي خود نشانيد و مانند يك شاگرد در برابر استاد نشست و به سخنانش گوش داد.

ابويوسف درباره ي سخاوت و بخشش امام مي گويد: "من از نظر زندگي گرفتار شدم و نمي توانستم به فرزندان خود برسم، همه گرسنه بوديم و افسرده، بارها به دربار عباسيان رفتم تا از آنها كه با من خويشي داشتند كمكي بگيرم ولي آنان آن قدر مست زندگي بودند كه به دردهاي دلم گوش نمي دادند. روزي به خدمت امام حسن عسكري رفتم و گرفتاريم را برايش گفتم حضرت چهارصد دينار داشت و همه را به من داد و فرمود: برو و خانواده ات را از پريشاني نجات بخش. "

روزي حضرت دويست هزار دينار براي علي بن جعفر فرستاد تا بين ياران مستمند و فقيرش تقسيم كند حضرت از شش سال امامتش سه سال در زندان بود ولي با همه مشكلات و ناراحتي ها با خوشرويي با مردم برخورد مي كرد. با اينكه كثيف ترين و ناپاكترين مأموران را در زندان بر او گماشته بودند تا آ زارش دهند ولي آنها آن چنان شيفته ي زهد و عبادتش شدند كه وقتي سرپرست زندان از ايشان ايراد گرفت كه شنيده ام با امام خوشرفتاري مي كنيد گفتند: "او يك انسان است، انساني كه هميشه با خداي خود راز و نياز دارد، روزها روزه دار و شب ها به عبادت مشغول است هروقت به ما نگاه مي كند بدنمان مي لرزد چگونه مي خواهيد به چنين كسي آزار برسانيم؟"

عبدالله خاقان وزير متوكل با اينكه خيلي متكبر و بي اعتنا بود ولي هر وقت امام را مي ديد از جايش برمي خاست و اگر سواره بود پياده مي شد وي درباه ي امام گفت: "حسن عسكري (ع) مردي بود كه شبها به دعا و مناجات مشغول بود و روزها روزه داري مي كرد آن چنان مهربان بود كه هيچ كس را از دعا فراموش نمي كرد هرگاه بينوا و گرفتاري جلوي او را مي گرفت هرچه داشت به او مي داد. "

روزي خليفه او را به مردي ناپاك به نام "نحرير" سپرد تا بر او سخت بگيرد و آزارش دهد وقتي به دستور خليفه او را به پيش درندگان افكندند تا او را پاره كنند و بخورند همه آنها به دور حضرت جمع شدند و خود را به او مي ماليدند وقتي خليفه اين صحنه را ديد او را آزاد كرد و در احترامش كوشيد.

در سامرا صومعه اي بود كه رئيس آن از بزرگان مسيحي به شمار مي رفت و مورد احترام آنان بود. روزي به خدمت امام آمد و مسلمان شد وقتي از او پرسيدند چرا مسلمان شدي؟ گفت: "من در اين مرد نشانه هايي ديده ام كه تنها در مسيح بوده است".