بازگشت

پاسخ به شبهات


وجود پرسش و طرح شبهه مي تواند باعث بالندگي و رشد جامعه شود، به شرطي كه به آن پاسخ صحيح و هدايتگر داده شود. گاه ممكن است در جامعه شبهات ويرانگري به وجود آيد كه اگر درست جواب داده نشود، كل جامعه ي اسلامي را مي تواند با خطر مواجه كند. يكي از مهم ترين فعاليتهاي علمي حضرت عسكري عليه السلام شبهه زدايي بود كه در اين زمينه به برخي نمونه ها اشاره مي شود:

يك. در دوراني كه امام حسن عسكري عليه السلام در زندان بود، يكسال بر اثر خشكسالي قحطي شديدي به وجود آمد. علماي اسلام مردم را جمع كرده، براي نماز استسقاء (طلب باران) به بيابان بردند و نماز خواندند. اين قضيه چندين بار تكرار شد و اثري از باران ديده نشد؛ اما علماي نصارا وقتي با مسيحيان نماز استسقا خواندند، باران آمد و چندين بار اين قضيه تكرار شد.

اين موضوع باعث سرشكستگي و آبروريزي مسلمين شد. يكي از شيعيان به هر نحوي بود، خود را به زندان رساند؛ اما قبل از آنكه جريان را خدمت امام حسن عسكري عليه السلام عرض كند، با تعجب ديد در ميان زندان قبر آماده اي وجود دارد. با چشم گريان عرض كرد: من طاقت ندارم شما را در اين قبر دفن كنند. حضرت فرمود: ناراحت نباش! خداوند نيز چنين مقدر نكرده است. بعد از شنيدن اين سخن، عرض كرد: دو مطلب و پرسش مهم، مرا به اينجا كشانده است:

1. پرسش اول اين است كه در روايات وارده از شما آمده است كه با روزگار دشمني نكنيد (لا تُعادِ الاَْيامَ) منظور از اين روايات چيست؟

حضرت عسكري عليه السلام فرمود: منظور از روزگار، ما اهل بيت هستيم؛ شنبه متعلق به حضرت رسول صلي الله عليه و آله، يكشنبه متعلق به علي عليه السلام [و فاطمه زهرا عليهاالسلام]، دوشنبه متعلق به امام حسن و امام حسين عليهماالسلام، سه شنبه مربوط به امام سجاد و امام باقر و امام كاظم و امام رضا عليهم السلام، چهارشنبه متعلق به امام جواد و پدرم حضرت هادي عليهماالسلام، و پنجشنبه متعلق به من است و جمعه مربوط به فرزندم مهدي عليه السلام مي باشد.

2. پرسش دوم اين است كه علماي اسلام سه روز براي نماز باران به بيابان رفتند و نماز خواندند و باراني نيامد، ولي علماي نصراني هر باري كه نماز خواندند، باران باريد و اگر امروز هم به دعاي آنها باران ببارد، ترس آن است كه مسلمانان و شيعيان در عقيده ي خود متزلزل شوند و به مسيحيت گرايش پيدا كنند.

حضرت فرمود: عالم نصراني تكه اي از استخوان بدن يكي از پيامبران را همراه دارد كه آن را در ميان انگشتان خود گذاشته [و همان را وسيله ي اجابت دعاي خويش قرار داده]؛ لذا باران مي بارد. تو خود را فورا به او برسان و آن را از ميان انگشتان او بيرون آور! اين عمل باعث پراكندگي ابرها و قطع باران مي شود.

آن مرد با سرعت خود را به محل نماز مسيحيان رساند و استخوان را برداشت. اتفاقا ابرها پراكنده شدند و علماي مسيحي هر چه كردند، باران نباريد؛ لذا شرمنده شدند و مسلمانان مخصوصا شيعيان از شك و ترديد بيرون آمدند و بر ايمان و اعتقاد خويش استوار گشتند. [1] .

به نقل ديگر، خليفه ي وقت عباسي امام حسن عسكري عليه السلام را از حبس بيرون آورد و به بيابان برد و جريان را به او عرض كرد. حضرت جريان استخوان را گوشزد نمود و دستور داد يكي از خادمانش استخوان را از دست عالم مسيحي بيرون آورد. او نيز چنين كرد و در نتيجه، باران نيامد. آن گاه خود حضرت دست به دعا برداشت و باران شديدي شروع به باريدن كرد. [2] .

دو. مردي از امام يازدهم سؤال كرد: چرا سهم الارث مردان دو برابر سهم الارث زنان است؟ مگر زنِ بيچاره چه گناهي دارد؟ حضرت عسكري عليه السلام در جواب فرمود: براي اينكه نفقه (و خرج) به عهده ي مرد بيشتر از زن است؛ مرد در جهاد و جبهه شركت مي كند، هزينه ي زندگي خانواده اش را بايد تأمين كند، در قتل و جرح خطايي پرداخت ديه بر «عاقله» يعني مردان فاميل واجب است، ولي زن در تمام اين هزينه ها معاف است....» [3] .


پاورقي

[1] نور الابصار، شبلنجي، ص167؛ مناقب آل ابي طالب، ابن شهر آشوب، قم، كتابفروشي مصطفوي، ج 4، ص 425؛ داستانهاي صاحبدلان، محمدي اشتهاردي، ج 2 ـ 1، صص 119 ـ 120.

[2] بحارالانوار، ج 50، ص 370؛ فصول المهمة، ابن صباغ مالكي، چاپ قديم، صص 304 ـ 305.

[3] مناقب آل ابي طالب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 437؛ اثبات الهداة، حر عاملي، قم، مطبعة العلمية، ج 3، ص 407، شماره 32.