انوار امام حسن عسكري (ع)


جغرافياي اسلام

از روزي كه رسول گرامي اسلام آئين حيات بخش خويش را به جهانيان عرضه نمود، اين دين آسماني و جاويدان به سرعت در حال گسترش بود و در مدت 23 سال رسالت حضرت پيامبراكرم صلي الله عليه و آله و سلم نداي توحيدي اسلام از اقصا نقاط عربستان به خارج از آن كشيده شد. استقبال بي نظير تشنگان عدالت و معنويت در شام، يمن، ايران، روم، مصر و حبشه، آئين محمد صلي الله عليه و آله و سلم را به عنوان يك مكتب جهاني مطرح كرده و در اندك زماني مرزهاي جغرافيايي را در نورديده و به گوش جهانيان رسانيد. سه سال قبل از رحلت آن حضرت سفيران اسلام، جهاني بودن آن را به عالميان عرضه كردند و خداوند متعال به صراحت به پيامبر صلي الله عليه و آله دستور دادند كه به همه اعلان كند كه: «يا اَيُّهَا النّاسُ اِنّي رَسُولُ اللهِ اِلَيْكُمْ جَميعاً»(1)؛ اي مردم! من فرستاده خدا به سوي همه شما هستم .

بعد از رحلت پيامبر صلي الله عليه و آله، جانشينان آن حضرت و پيشوايان معصوم عليهم السلام هر يك در عصر خود در مناطق مهم و حياتي دنياي اسلام همچنان نفوذ داشتند و علي رغم فشارهاي امويان و عباسيان، ارتباط محكم خود را با دوستداران و شيفتگان معارف قرآن و اهل بيت عليهم السلام حفظ مي كردند.

در عصر امام رضا عليه السلام كشورهاي زيادي در قلمرو جهان اسلام قرار داشت. ايران، افغانستان، سند، تركستان، قفقاز، تركيه، عراق، سوريه، فلسطين، عربستان، سودان، الجزائر، تونس، مراكش و اسپانيا(اندلس)، بخشي مهمي از قلمرو جهان اسلام در آن عصر به شمار مي آيد. زماني كه امام رضا عليه السلام با فشار حكومت وقت از مدينه به مرو ـ پايتخت آن روز جهان اسلام ـ وارد شد، ارتباط آن حضرت با بسياري از سران مليت هاي مختلف اسلامي و حتي غير اسلامي افزايش يافت.

خلفاي عباسي براي جلوگيري از نفوذ امامان معصوم عليهم السلام در ميان مسلمانان، از هر فرصت و وسيله اي سود جستند. اِعمال فشار و محدوديت كم سابقه، مهم ترين حربه آنان بود. اين فشارها بعد از شهادت امام رضا عليه السلام در عصر امام جواد، امام هادي و امام عسكري عليهم السلام به اوج خود رسيد. از آنجايي كه شنيده بودند «مهدي موعود عليه السلام » كه طومار حكومت ستمگران را در هم خواهد پيچيد و حكومت عدل جهاني تشكيل خواهد داد، از نسل حضرت عسكري عليه السلام است، آن حضرت را بيشتر در تحت مراقبت و محدوديت قرار داده بودند؛ به طوري كه امام يازدهم در ميان ساير ائمه اطهار عليهم السلام از كوتاه ترين زمان براي امامت و رهبري شيعيان برخوردار بوده است. چرا كه امام علي عليه السلام در حدود 30 سال، امام حسن عليه السلام 10، امام حسين عليه السلام 11، امام سجاد عليه السلام 35، امام باقر عليه السلام 19، امام صادق عليه السلام 34، امام كاظم عليه السلام 35، امام رضا عليه السلام 20، امام جواد عليه السلام ـ با اين كه كوتاه ترين عمر را داشت ـ 17، امام هادي عليه السلام 33 و امام عسكري عليه السلام فقط 6 سال (254 تا 260 ق.) امامت امت را عهده دار گرديدند.

با اين اوصاف، امام عسكري عليه السلام در اين مدت كوتاه براي نفوذ در افكار و انديشه هاي مسلمانان و انسان هاي تشنه معارف و معنويت از هيچ كوششي فروگذار نبودند و با مناطق مختلف جهان اسلام ارتباط برقرار كرده و مردم مشتاق را راهنمايي مي نمودند.

در عصر حضرت عسكري عليه السلام شهرها و مناطقي چون: بغداد، نيشابور، قم، ري، بلخ و سمرقند از رهبري هاي آن برگزيده الهي برخوردار بودند.در اين نوشتار، افق رهبري و امامت آن حضرت را در شهرهاي جهان اسلام، به نظاره مي نشينيم .
غرب ايران

نگاهي به زندگاني حضرت عسكري عليه السلام نشان مي دهد كه آن حضرت در نقاط مختلفي از جهان اسلام نفوذ داشته و شيعيان و دوستداران حضرتش با تلاش هاي فراوان و اهتمام، به حضورش رسيده و يا به وسيله نامه و پيك با آن بزرگوار به گفت وگو مي پرداختند. گزارش زير، يكي از اين موارد را نشان مي دهد:

مردي از علويان در زمان امام عسكري عليه السلام براي كار و امرار معاش به سوي غرب ايران و بخش هاي كوهستاني (جبل) سفر كرد. در آنجا شخصي از اهالي سرپل ذهاب (حلوان) از دوستداران امام عسكري عليه السلام با وي ملاقات نموده و از مرد علوي پرسيد:

از كجا آمده اي؟!

از سامرا.

آيا در سامرا فلان محله و فلان كوچه را مي شناسي؟

آري.

از حسن بن علي عليهما السلام خبر داري؟

نه.

براي چه به اينجا آمده اي؟

براي كسب درآمد و امرار معاش.

من پنجاه دينار به تو مي دهم، آن را بگير و مرا در سامرّا به خانه حسن بن علي عليهما السلام برسان.

مرد علوي پيشنهادش را پذيرفته و او را در سامرّا به محضر امام حسن عسكري عليه السلام آورد. امام در صحن منزل خود نشسته بود كه آن مرد به همراه مرد علوي وارد شد. امام به وي نگاهي كرده، فرمود:

آيا تو فلاني هستي؟

بله.

پدرت براي تو در مورد ما وصيتي كرده و تو آمده اي آن را ادا كني! چهار هزار دينار به همراه توست، آن را بياور!

آري، چنين است.

و آنگاه اموال را به امام پرداخت و سپس امام رو به مرد علوي كرده، فرمود:

تو به ناحيه جبل در ايران رفته بودي تا درآمدي كسب كني و اين مرد، پنجاه دينار به تو پرداخت تا او را نزد ما آوري و ما نيز به تو پنجاه دينار ديگر مي پردازيم.(2)
خراسان

امام عسكري عليه السلام بيشترين نفوذ را در منطقه خراسان ـ به ويژه شهر نيشابورـ داشته است. فضل بن شاذان، از شخصيت هاي برجسته نيشابوري است كه پيشواي يازدهم تأليفات وي را تأييد نموده و در مورد برخي از احاديث او نوشته است: «صحيح است و شايسته است كه به مطالب آنها عمل شود.» امام عسكري عليه السلام در مورد اين شخصيت خراساني فرمود: «اَغْبِطُ اَهْلَ خُراسانَ لِمَكانِ الْفَضلِ بن شاذان(3)؛ من بر مردم خراسان غبطه مي خورم كه فضل بن شاذان در ميان آنهاست.»ابراهيم بن عبده يكي ديگر از سرشناسان شيعه در نيشابور است كه امام يازدهم وي را به عنوان وكيل خويش برگزيد.

در بخشي از نامه امام عسكري عليه السلام به اهل نيشابور آمده است:

«من ابراهيم بن عبده، را به عنوان نماينده خويش در نيشابور نصب كردم؛ تمام آن مناطق موظفند وجوهات شرعي و حقوق واجب خود را به او بپردازند. و او را امين و مورد اعتماد خويش در ميان شيعيان آنجا قرار دادم.»(4)

داود بن ابي زيد، حمدان بن سليمان، ابراهيم بن محمد، العمركي و محمد بن احمد(5) از ديگر بزرگان و محدثان نيشابور هستند كه در رديف اصحاب امام حسن عسكري عليه السلام به شمار مي آيند.
بلخ

شهر بلخ نيز در عصر امام حسن عسكري عليه السلام مورد توجه آن حضرت بود. در اين باره، ابن بابويه قمي مي نويسد:

شخصي از اهالي بلخ مقداري وجوهات نقد و نامه اي را كه حاوي سؤالات شرعي بود، در سامرّا به محضر امام عسكري عليه السلام ارسال داشت. وي در روي نامه با انگشت خود چيزهاي نامرئي نوشت كه اساساً خطي در آن ديده نمي شد. او به حامل نامه تأكيد كرد كه: اين مال را به سامرّا ببر و هر كس از قصه آن گزارش داد و وجوهات نامه را مشخص كرد، به او تحويل بده.

پيك مرد بلخي به سامرّا آمد و نزد جعفر برادر امام عسكري عليه السلام رفت و ماجرا را بيان كرد. جعفر از وي پرسيد: آيا تو «بداء» را قبول داري؟ حامل نامه گفت: بلي. جعفر گفت: براي فرستنده اين اموال، بداء حاصل شده و به تو دستور داده كه اموال را به من بدهي. اين جواب، حامل نامه را قانع نكرد. لذا از نزد جعفر رفت و به دنبال اصحاب امام عسكري عليه السلام مي گشت تا اين كه رقعه اي از سوي حضرت صاحب عليه السلام بيرون آمد و قصّه اموال و مطالب نامه را بيان كرد و او را راهنمايي نمود.(6)عبدالعزيز بلخي نيز از شيعيان برجسته آن سامان است كه در سامرّا به حضور امام عسكري عليه السلام رسيده و با حضرت از نزديك گفت و گو نموده است.(7)

***

1. اعراف / 158.

2. كشف الغمّه، ج 3، ص 307.

3. وسائل الشيعه، ج 27، ص 101.

4. رجال كشّي، ج 2، ص 797.

5. رجال شيخ طوسي، ص 402.

6. الامامهي والتبصرهي، ص 141.

7. سيره پيشوايان، ص 625.

8. بحارالانوار، ج50، ص 264.

9. رجال شيخ طوسي، ص 398.

10.كشف الغمّه، ج 3، ص 295/ بحارالانوار، ج 50، ص 301.

11. الغيبهي، شيخ طوسي، ص 356.

12. ر.ك: الارشاد، ج 2، ص 356/ معجم رجال الحديث، ذيل ابراهيم بن مهزيار.

13. معجم رجال الحديث، ج 3، ص 124.

14. الغيبهي، ص 310.

15. رجال كشّي، ج 2، ص 816.

16. بحارالانوار، ج 52، ص 23.

17. ر.ك: رجال شيخ طوسي، شرح حال ياران امام يازدهم(ع).

18. معجم رجال الحديث، ج 5، ص 359.

19. رجال شيخ طوسي، ص 400.

20. دائرهي المعارف بزرگ اسلامي، ج5، ص583ـ 579.