قم در عصر امام حسن عسكري (ع)


خورشيد سامرّا

بعد از شهادت امام هادي عليه السلام در سال 254 ق. فرزندش امام حسن عسكري عليه السلام به پيشوايي شيعيان اثني عشري منصوب گرديد.(1)

آن حضرت در سال 260 ق. به شهادت رسيد و بدن مطهّرش در كنار قبر شريف پدر بزرگوارش به خاك سپرده شد.(2)

خلفاي معاصر آن حضرت، عبارتند از:

1) المعتزّ بالله (252ـ 255ق.)؛

2) المتهدي بالله (255ـ 256ق.)؛

3) المعتمد بالله (256 ـ 276 ق.).

عصر آن حضرت، عرصه خطر و حذر بود. سخنان پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله و سلم و ائمه عليهم السلام درباره دوازده(3) امام عليهم السلام و حضرت مهدي عليه السلام ، هراس را بر حاكمان عباسي مستولي ساخته بود. هرچه گردونه زمان به جلو مي رفت، اين وحشت بيشتر مي شد. سخت گيري خلفاي عباسي و بيم آنان، از زمان منصور دوانيقي ظاهر بود؛ ولي از عصر امام جواد عليه السلام به بعد، شتاب و شدت بيشتري گرفت و سبب شد حاكمان بغداد و سامرّا بر تلاش خصمانه خود بيفزايند. مجموع عمر شريف امام جواد، امام هادي و امام عسكري عليهم السلام از 65 سال تجاوز نمي كند. زيرا تولد امام جواد عليه السلام در سال 195 ق. و شهادت امام حسن عسكري عليه السلام در سال 260 ق. بوده است.

امام حسن عسكري عليه السلام همواره تحت نظر مأموران و جاسوسان دربار بود. بنا به نقل يكي از خدمتگزاران، آن حضرت مجبور بود هر دوشنبه و پنج شنبه در دارالخلافه حاضر شود و حضور خويش را در سامرّا به اطلاع حكومت بني عباس برساند.(4)

ستم، بيداد مي كرد و شمشير حاكمان سامرّا، بر سر امام و شيعيان عريان بود. نويد اميد بخش ميلاد «قائم»، خواب را از چشم دژخيمان ربوده بود. آنان از راه هاي مختلف، زندگي امام حسن عسكري عليه السلام را نظارت مي كردند و آن حضرت هميشه در حال «تقيّه» به سر مي برد.«علي بن جعفر» از «حلبي» نقل مي كند: در يكي از روزها كه قرار بود امام عليه السلام به دارالخلافه برود، ما در عسكر به انتظار زيارت او جمع شديم. در اين حال، از سوي آن حضرت توقيعي به اين مضمون به ما رسيد: «كسي بر من سلام نكند و با دست به سوي من اشاره نكند؛ زيرا در امان نيستيد.»عثمان بن سعيد عَمْري ـ از صميمي ترين ياران امام ـ زير پوشش روغن فروشي، وجوه و اموال شيعيان را در ظرف ها و مشك هاي روغن قرار مي داد و به حضور امام عسكري عليه السلام مي رساند.(5)

«علي بن جعفر» از «حلبي» نقل مي كند:

در يكي از روزها كه قرار بود امام عليه السلام به دارالخلافه برود، ما در عسكر به انتظار زيارت او جمع شديم. در اين حال، از سوي آن حضرت توقيعي به اين مضمون به ما رسيد:

«كسي بر من سلام نكند و با دست به سوي من اشاره نكند؛ زيرا در امان نيستيد.»(6)

شيعيان براي ديدن امام، با مشكلاتي مواجه مي شدند. لذا سعي مي كردند امام را در مسير حركت، به بهانه هاي گوناگون مانند طلب كمك مالي، ديدار كنند.(7)

هنگامي كه امام، همراه خليفه در مسيري حركت مي كرد، شيعيان در طول مسير، خود را براي ديدن امام آماده مي كردند؛(8) چرا كه امكان ديدار مستقيم با آن بزرگوار در خانه اش نبود.
قم، بر بلنداي شكوه

در اين هنگامه سخت، «قم» پاسدار مكتب امامت بود و جرياني از «نور»، سامرّا و قم را به هم متصل ساخته بود.كاروان هاي قميّون به سوي سامرّا در حركت بود و محدّثان عالي قدر «مكتب حديثي قم» قافله سالار اين كاروان ها بودند.

فرزانگان قم در ميان مجموع شاگردان آن حضرت ـ كه بيش از صد نفر بودند(9)ـ بسان ستارگاني پرفروغ مي درخشيدند؛ چهره هايي مانند:

احمد بن اسحاق اشعري قمي(10) ، عبدالله بن جعفر حِمْيَري(11)، احمد بن محمد بن عيسي اشعري(12)، سعد بن عبدالله (13)، علي بن حسين (بابويه)(14)، محمد بن احمد بن جعفر قمي(15)، محمد بن حسن صفّار(16)، محمد بن ريّان بن صَلْت(17)، علي بن ريّان (18)، حسين بن اشكيب (خادم قبر)(19)، عروهي الوكيل قمي(20)، محمد بن ابي الصهبان(21)، يعقوب بن اسحاق(22)، محمد بن علي بن عيسي اشعري(23)، داود بن عامر اشعري(24)، احمد بن ادريس قمي(25)، سهل بن زياد آدمي(26)، حسين بن حسن بن ابان.(27)
ستارگان تابناك قم

1) «احمد بن اسحاق قمي» در آن دوران، فروزنده ترين آفتاب آن بام بود. «محمد بن جرير طبري» در شأن او چنين مي گويد:

«و كان احمد بن اسحاق القمي الاشعري، شيخ الصدوق وكيل ابي محمد. فلمّا مضي ابومحمد الي كرامهي الله عزّوجل و اقام علي وكالته مع مولانا صاحب الزّمان، تخرج اليه توقيعاته... ؛(28) احمد بن اسحاق، استاد شيخ صدوق و نماينده امام عسكري عليه السلام بود. وقتي آن حضرت رحلت كرد، وكالت حضرت صاحب الزّمان را برعهده گرفت. از طرف آن حضرت، نامه هايي خطاب به او صادر مي شد... .»

دانشمندان علم رجال، او را رابط قميّون و امام و از اصحاب مخصوص امام عسكري عليه السلام شمرده اند.(29)

وي وكيل و نماينده امام عسكري عليه السلام در قم بود. لذا طبق دستور آن حضرت، مسجدي در اين شهر بنا كرد كه هم اكنون پابرجا است.

در «خلاصهي البلدان» آمده است:

«حضرت امام حسن عسكري عليه السلام وكلايي به جهت «اخذ خراج» تعيين فرموده و به ايشان گفته بود كه از وجوه مقاسمه و خراج قم در آن مسجدي بنا نهند و ايشان صفّه اي در مسجد جامع ـ واقع در بيرون قم، به قرب روضه مقدّسه فاطميه، در كنار رودخانه ـ كه مشهور و معروف است به مسجد حضرت امام حسن عسكري عليه السلام به فرموده آن حضرت از وجوه خراج ساختند كه الحال، آن مسجد كثيرالفيض باقي و نمازگاه شيعيان است.»(30)

در «بحارالانوار» روايتي نقل شده كه از آن استفاده مي شود، او نماينده امام عليه السلام در موقوفات قم بوده است.(31) بنابراين، مي توان وي را از جمله متوليان آستانه مقدّسه حضرت فاطمه معصومه عليهاالسلام نام برد.

نشانه هاي آشكاري كه بر وكالت احمد بن اسحاق از ناحيه امام عسكري عليه السلام دلالت مي كنند؛ عبارتند از:

الف) در «كمال الدّين» نام او در فهرست وكلايي كه به مقام تشرّف نايل آمده اند، ذكر شده است: «و مِنْ قم احمد بن اسحاق».(32)

ب) در خبري كه «كليني» نقل مي كند، از قول «حسن بن نصر» مي گويد:

«فجائني بعض الوكلاء بثياب و دنانير و خلفها عندي... ثم جائني احمد بن اسحاق بجميع ما كان معه.»(33)

ج) «طبري» مي گويد:

«و كان احمد بن اسحاق القمي الاشعري، شيخ الصدوق وكيل ابي محمد. فلما مضي ابومحمد الي كرامهي الله عزّوجل و اقام علي وكالته مع مولانا صاحب الزّمان تخرج اليه توقيعاته... .»(34)

د) «مجلسي» به نقل از تاريخ قم مي نگارد:

«احمد بن اسحاق الاشعري و كان وكيلاً في الاوقاف بقم.»(35)

ه) در منابع ديگر نيز آمده است:

«ممّا يؤيّد علي أنّه كان وكيلاً للعسكري بقم ما اشار اليه البحراني في مدينهي المعاجز قال ما رواه الصدوق بسنده المتصل الي سعد بن عبدالله القمي في حديث له مع ابي محمد الحسن بن علي العسكري و احمد بن اسحاق الوكيل.»(36)

از اين شواهد استفاده مي شود كه احمد بن اسحاق، علاوه بر آن كه وكيل امام عسكري عليه السلام بود، به مقام وكالت امام عصر عليه السلام نيز مفتخر گرديد.يكي از جلوه هاي بارز محدّثان قمي «امام شناسي» آنان بود. از اين رو، احمد ـ كه در زمان امام حسن عسكري عليه السلام از بزرگان و مفاخر قم است ـ به حضور امام عليه السلام مي رسد و از آن حضرت مي خواهد تا امام؛ جانشين بعد از خود را معرفي نمايد.

در اين كه احمد، نماينده سفير بوده، هيچ جاي ترديد نيست؛ ولي اين كه مستقلاًّ نماينده امام بوده باشد، محل اختلاف است.(37)

يكي از جلوه هاي بارز محدّثان قمي «امام شناسي» آنان بود. از اين رو، احمد ـ كه در زمان امام حسن عسكري عليه السلام از بزرگان و مفاخر قم است ـ به حضور امام عليه السلام مي رسد و از آن حضرت مي خواهد تا امام؛ جانشين بعد از خود را معرفي نمايد. امام عسكري عليه السلام مي فرمايد:

«اي احمد بن اسحاق! خداوند از آن زمان كه آدم را آفريد تا روز قيامت، هرگز زمين را از حجّت خالي نگذاشته و نمي گذارد. خداوند از بركت وجود امام، زمين را از بلا محفوظ مي دارد و بارانش را نازل مي كند و بركات نهفته در دل زمين را آشكار مي سازد.»

احمد بن اسحاق مي گويد: عرض كردم: پيشوا و امام بعد از شما كيست؟

حضرت به سرعت برخاست و به اتاق ديگر رفت و طولي نكشيد كه بازگشت و پسر بچه اي مانند قرص ماه را كه حدود سه سال داشت به دوش گرفته بود. آن گاه فرمود:

«يا احمد بن اسحاق لولا كرامتك علي الله عزّوجل و علي حججه ما عرضتُ عليك ابني هذا... (38)؛ اي احمد بن اسحاق! اگر نزد خداوند و امامان محترم نبودي، پسرم را به تو نشان نمي دادم. او هم نام و هم كنيه رسول خدا است. زمين را پر از عدل و داد مي كند؛ آن گونه كه از ظلم و ستم پر شده باشد.»

احمد بن اسحاق، دانشمند و محدّثي آگاه و دور انديش است.وي مي گويد:

به حضور امام حسن عسكري عليه السلام رسيدم و از او در خواست كردم چيزي بنويسد تا اگر نامه اي از او رسيد، خط آن حضرت را بشناسم (و دشمن نتواند به نام امام، نامه جعل كند) امام عليه السلام فرمود: «خط من گاهي با قلم باريك و گاهي با قلم درشت است؛ اگر چنين تفاوتي مشاهده كردي، نگران نباش.»(39)

***

1. اصول كافي، ج 1، ص 497/ مروج الذّهب، ج 1، ص 84/ كشف الغمّهي، اربلي، ج 2، ص 384.

2. ارشاد، شيخ مفيد، ص 345.

3. تاريخ سياسي غيبت امام دوازدهم، ص 54.

4. الغيبهي، شيخ طوسي، ص 129.

5. همان، صص 214 و 215.

6. بحارالانوار، مجلسي، ج 50، ص 269، ح 34/ الخرائج والجرائح، ج 1، ص 439/ الصراط المستقيم، ج 1، ص 207.

7. كشف الغمّه، ج 2، ص 413.

8. همان، ص 425/ اصول كافي، ج 1، ص 509/ ارشاد، ص 387/ اعلام الوري، ص 370/ الخرائج والجرائح، ج 1، ص 444/ الصراط المستقيم، ج 2، ص 208.

9. شيخ طوسي تعداد آنان را بيش از صد نفر و بعضي نيز تا 213 نفر معرفي كرده اند.(حياهي الامام العسكري(ع)، محمد جواد طبسي، صص 345 ـ 413).

10. رجال طوسي، صص 427 ـ 437 (ضمن اصحاب امام عسكري عليه السلام)/ رجال برقي، ص 60 (اصحاب ابي محمد العسكري(ع))/ رجال نجاشي، ص 91، ش 225.

11. رجال برقي، ص 60/ رجال طوسي، ص 432.

12. رجال نجاشي، ص 81، ش 198.

13. رجال طوسي، ص 431 (عاصره عليه السلام و لم اعلم انّه روي عنه)/ رجال نجاشي، ص 177، ش 467.

14. رجال نجاشي، ص 261، ش 684/ خلاصهي الاقوال، ص 94، ش 20.

15. رجال طوسي، ص 436، ش 17.

16. همان، ش 16/ رجال نجاشي، ص 354، ش 948.

17. رجال نجاشي، ص 730، ش 1009.

18. رجال طوسي، ص 433، ش 14/ رجال نجاشي، ص 278، ش 731.

19. رجال طوسي، ص 429/ رجال نجاشي، ص 44، ش 88 .

20. رجال طوسي، ص 433، ش 15.

21. رجال برقي، ص61/ رجال طوسي، ص435، ش5.

22. رجال طوسي، ص 437.

23. رجال نجاشي، ص 371، ش 1010/ خلاصهي الاقوال، ص 160، ش 141.

24. رجال برقي، ص 61/ رجال طوسي، ص 431.

25. رجال طوسي، ص 428، ش 16/ رجال نجاشي، ص 92، ش 228.

26. رجال برقي، ص 60/ رجال طوسي، ص 431/ رجال نجاشي، ص 185، ش 490.

27. رجال طوسي، ص 430.

28. دلائل الامامهي، طبري، ص 272/ حياهي الامام العسكري، ص 333.

29. احتجاج، طبرسي، ص 272.

30. خلاصهي البلدان، صفي الدّين محمد بن محمد هاشم حسيني قمي، ص 95.

31. بحارالانوار، ج 50، ص 323، ح 17.

32. كمال الدّين، صدوق، ج 2، ص 442، (باب 43، ح 16).

33. اصول كافي، ج 1، ص 517.

34. دلائل الامامهي، ص 272.

40. همان.

41. رجال نجاشي، ج 1، ص 44، ش 88.

42. حيات فكري و سياسي امامان شيعه، رسول جعفريان، ص 555.

43. سفينهي البحار، ج 1، ص 110.

44. همان؛ بحارالانوار، ج 50، ص 317، ح 14/ روضات الجنّات، ج 4، ص 273، ش 397/ مناقب آل ابيطالب(ع)، ج 4، ص 425.

45. رجال نجاشي، ص 177، ش 467.

46. همان.

47. همان، ص 354، ش 948/ فهرست، شيخ طوسي، ص 170، ش 622.

48. فتوح البلدان، ترجمه آذرنوش، ص 74.

49. نقدالرّجال، ص 331.

50. بحارالانوار، ج 85، ص 229 و 230.

51. همان، ج 50، ص 317، ح 14/ مناقب آل ابيطالب(ع)، ج 4، ص 425/ الكني والالقاب، شيخ عباس قمي، ج 3، ص 71/ معادن الحكمهي في مكاتيب الائمّه، فيض كاشاني، ص 264.