راهكار امام حسن عسكري(ع) براي ورود شيعه به عصر غيبت


امام حسن عسكري(ع) ويژگي هاي برجسته اي به لحاظ شخصيت داشتند كه از آن جمله مي توان به اخلاق نيكو، مردم داري، بخشش، عبادت بسيار و ... اشاره كرد. اما دوران زندگي آن حضرت بخصوص دوره شش ساله امامت ايشان، دوران مظلومانه زندگي سراسر رنج امام حسن عسكري(ع) با دوران پر اختناق دو تن از خلفاي عباسي، معتضد و معتمد مصادف بود كه محدوديت و فشار بسياري از طرف اين حكام بر ايشان وارد شد.

اما با اين وجود كوشش هاي علمي حضرت به تربيت بيش از يكصد شاگرد عالم و فيلسوف از جمله اسحاق كندري منجر شد. همچنين زمينه هاي امامت حضرت مهدي(عج) و هدايت كشتي اسلام، به همت و وارستگي اين امام معصوم(ع) امكان پذير شد. به بهانه شهادت آن حضرت گفتگويي داشتيم با دكتر ابراهيم شفيعي سروستاني، دبير تحريريه مجله موعود و عضو هيات علمي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي كه از نظر شما مي گذرد.
آقاي دكتر! براي شروع نظري اجمالي داشته باشيد بر سير زندگي امام حسن عسكري(ع) تا همراهان ما در اين گفتگو، به شمايي كلي از شخصيت ايشان دست پيدا كنند.

ـ امام حسن عسكري(ع) يازدهمين پيشواي شيعيان است كه در سال 232 ه.ق چشم به جهان گشود. پدرش حضرت هادي(ع) امام دهم ما شيعيان و مادرش حديثه يا سوسن است.در شخصيت ايشان همين بس كه پس از شهادت ايشان پناهگاه و نقطه اتكاي شيعيان در آن مقطع زماني بسيار بحراني شد. از آنجا كه پيشواي يازدهم در محله عسكر در سامرا تحت نظر بود، به اين نام شهرت پيدا كرد. از مشهورترين القاب ايشان، نقي، زكي و كنيه اش ابومحمد است. حضرت 22 ساله بودند كه پدر ارجمندشان امام هادي(ع) به شهادت رسيدند و مدت امامت ايشان 6 سال بود و در 28 سالگي و در تاريخ 260 هجري قمري به شهادت رسيده و در خانه خود در كنار مرقد پدر به خاك سپرده شدند.
شرايط سياسي امام حسن عسكري(ع) چگونه بود و ايشان امر هدايت مردم را در آن دوران چطور دنبال مي كرد؟

ـ عصر امام حسن عسكري(ع) مصادف بود با دوران 250 ساله امامت شيعي كه با رحلت پيامبر اكرم(ص) شروع شد و با غيبت صغري و قطع رابطه مستقيم امام معصوم با جامعه اسلامي در سال 260به كه مقاطع مختلف با خصوصيات متفاوت و قابل تقسيم است. در اين ميان دوران 40 ساله امامت امام هادي(ع) و امام حسن عسكري(ع) كه از سال 220 ه آغاز و تا سال 260 ه ادامه يافت، به لحاظ واقع شدن در آستانه دوران غيبت صغري جايگاه خاصي داشته است.

يكي از ويژگي هاي اين دوران شدت مراقبت و محدوديتهاي فراواني است كه از سوي حكام جور نسبت به اين دو امام بزرگوار اعمال مي شد. اگر چه حاكمان جور همواره بيشترين سخت گيري ها را به امامان شيعه روا مي داشتند، اما در دوران امامت امام هادي(ع) و امام حسن عسكري(ع) اين سخت گيري ها شدت بيشتري گرفت و اين دو امام ارجمند در تنگناي بيشتري بودند تا اينكه در سال 243 ه به دستور متوكل عباسي امام هادي(ع) از مدينه به سامرا آورده شدند و تا زمان شهادت در اين شهر تحت نظر بودند. امام حسن عسكري(ع) هم بيش از نيمي از ايام عمر شريف خود را در سامرا گذراند و از زمان ورود به اين شهر تا زمان شهادت امكان خروج نداشتند.

اما علت اين همه سخت گيري نسبت به اين دو امام بزرگوار چه بود و چرا دشمنان اهل بيت(ع) تا اين حد اين دو عزيز را در تنگنا قرار دادند؟ امام حسن عسكري(ع) در تحليل علت اين برخوردها مي فرمايند: بني اميه و بني عباس به دو دليل شمشيرهايشان را بر روي ما افراشتند، نخست اينكه مي دانستند هيچ حقي در خلافت ندارند و به همين دليل همواره در هراس بودند كه مبادا ما در پي به دست آوردن خلافت و برگرداندن آن به جايگاه اصلي اش باشيم و دوم اينكه آنها براساس روايات متواتر اين موضوع را مي دانستند كه پادشاهي و گردنكشان و ستمگران به دست قائم ما از بين خواهد رفت. از همين رو براي كشتن خاندان رسول خدا(ص) تلاش مي كردند به اين اميد كه بتوانند جلوي تولد قائم(ع) را بگيرند، اما خداوند از اينكه او خود را بر يكي از آنها آشكار كند، پرهيز داشت. با وجود اين شرايط دشوار، امام حسن عسكري(ع) نقش خودشان را به خوبي ايفا كردند و فعاليتهاي متعددي را به سامان رساندند كه برخي از مورخان عمده اين فعاليتها را در 7 سرفصل بررسي كردند. كه مهمترين سرفصل هاي اين فعاليتها عبارتند از:

كوششهاي علمي در دفاع از آيين اسلام با رفع شبهات مخالفان و تبيين انديشه صحيح اسلامي.

ايجاد شبكه ارتباطي با شيعيان مناطق مختلف از طريق تعيين نمايندگان و ارسال پيام (به هرحال از دوران زندگي امام جواد(ع)، امام هادي(ع) و امام حسن عسكري(ع) يك شبكه اي شكل گرفت به نام شبكه وكلاي ائمه معصومين(ع) كه اين وكلا بين امام و شيعيان در گوشه جهان نقش ارتباطي داشتند.)

فعاليتهاي سري سياسي با وجود تمامي كنترل هاي حكومت عباسي

حمايت مالي از شيعيان، استفاده گسترده از آگاهي هاي غيبي براي جلب منكران امامت و دلگرمي شيعيان، در واقع خود امام حسن عسكري(ع) مي فرمايند (هيچ يك از پدرانم مثل من گرفتار شك و تزلزل شيعيان در امر امامت نشدند.) با توجه به اين شرايط برخي از شيعيان به برادر حضرت محمدبن علي گرايش پيدا مي كردند كه اين مساله شك و ترديد در مورد امامت ايشان را به وجود آورده بود، به همين دليل حضرت متمسك به امور غيبي و معجزه و كرامات شدند كه 81 مورد امور خارق العاده براي ايشان ذكر شده است و آماده سازي شيعيان براي دوران غيبت فرزندشان امام دوازدهم(ع) كه مهمترين نقش ايشان در اين دوران بوده است.
امام حسن عسكري(ع) به فضايل و خصايل نيكويي آراسته بودند، دوست داريم راجع به يكي از برجسته ترين صفات ايشان بيشتر بدانيم.

ـ حضرت در زمان خودشان نقش برجسته اي به لحاظ اخلاقي داشتند كه حتي دشمنان هم مثل دوستان به ايشان علاقه مند مي شدند. از قول يكي از دشمنان اسلام و امامت، به نام احمد بن عبدا... خاقاني كه از رجال مامور حكومت بوده نقل شده كه مي گويد: (من در سامرا كسي از علويان را از نظر روش، وقار، عفت، نجابت، فضيلت و عظمت در ميان خانواده خويش و تمام بني هاشم مثل حسن بن علي بن محمد نديدم.) جديت و شأن امام حسن عسكري(ع) بسيار برجسته بوده كه شخصيت ايشان را نشان مي داد.
علاوه بر مسؤوليتهاي عمومي امامت، امام حسن عسكري(ع) چه تدابيري براي آماده سازي زمينه امامت فرزندشان حضرت حجة بن الحسن(ع) انديشيدند؟

ـ زمينه سازي براي امامت و غيبت امام زمان(ع) از سالها قبل از تولد ايشان آغاز مي شود، يعني از زمان امام جواد(ع) چون تقدير الهي بر اين بود كه امام زمان در خردسالي به امامت برسند. امام جواد(ع) و امام هادي(ع) هر دو در سن كودكي به امامت رسيدند، اين مساله مقدمه چيني براي امامت امام زمان(عج) بود. امام حسن عسكري(ع) با توجه به شرايط دشواري كه در آن به سر مي بردند و كنترل هاي شديد بر ايشان، همه تلاش خودشان را به كار بردند تا موضوع تولد حضرت مهدي(عج) را از دشمنان و دستگاه خلافت مخفي نگه دارند.

اما از طرف ديگر اين مساله مهم بود كه هم بايد به گونه اي عمل مي كردند كه دستگاه خلافت از موضوع تولد امام زمان بي اطلاع بماند و هم براي شيعيان موضوع ولادت آن حضرت مسلم شود كه بعدها دچار مشكل نشوند. و وجود امام زمان را پس از امام حسن عسكري قبول كنند. اما حضرت براي يكسري از شيعيان خاص مثل عموهاي امام زمان، ابوهاشم جعفري، احمدبن اسحاق و ... موضوع ولادت را آشكار كردند.

همه اين تلاشها براي محافظت از امام زمان(ع) بود. در تاريخ داريم كه امام حسن عسكري(ع) فرزندشان را مدتي در سامرا و سپس در مدينه پنهان كردند به سرپرستي مادربزرگ پدري شان و حتي چهل روز پس از تولد حضرت مهدي(ع)، امام حسن عسكري آن حضرت را به مكان نامعلومي فرستادند و پس از چهل روز به مادرشان برگرداند.

اما در اين شرايط دشوار حضرت سعي كردند امام مهدي(ع) را به ياران خودشان معرفي كنند و در روايات آمده كه ايشان خطاب به احمدبن اسحاق مي فرمايند: (براي ما فرزندي متولد شده لازم است خبر تولدش را پنهان بداريم و مردم را آگاه نكنيم، جز خويشاوندان نزديك را به دليل خويشاوندي و دوست را به دليل ولايت او.

دوست داشتيم خبر اين تولد را به تو اعلام كنيم تا خداوند تو را مسرور سازد، چنانكه ما را مسرور ساخت. والسلام) اين مسائل نشان از اين موضوع دارد كه امام حسن عسكري(ع) جانشين خودشان را معرفي كردند تا ديگران تصور نكنند كه ايشان بدون جانشين از دنيا مي روند.
امام حسن عسكري(ع) در چه شرايطي به شهادت رسيدند و امام زمان(عج) چطور عهده دار امر هدايت كشتي اسلام شدند؟

ـ امام حسن عسكري(ع) در سال 260 ه به شهادت رسيدند. حضرت در واقع قبل از شهادت به برخي از يارانشان اين مساله را گوشزد كرده بودند كه چه وقت به شهادت مي رسند. اما ابوالاديان بصري كه از ياران امام بوده و در تشييع جنازه ايشان شركت مي كند و شاهد نماز حضرت مهدي(عج) بر پيكر پدرشان بوده نقل مي كند: (در خدمت حسن بن علي بن محمد(ع) كار مي كردم و نوشته هاي او را به شهرها مي بردم و در هنگام شهادت به حضور ايشان رفتم و نامه هايي نوشتند و فرمودند اين نامه را به مدائن برسان، امروز سفرت طول مي كشد.

روز پانزدهم وارد سامرا مي شوي و صداي شيون از خانه من مي شنوي و من را روي تخته غسل مي بيني. ابوالاديان مي گويد: عرض كردم آقاي من چون اين پيشامد واقع شد جايگزين شما كيست؟ فرمودند: هر كس جواب نامه هاي مرا از تو خواست، او بعد از من قائم به امر امامت است. گفتم: نشانه اي بفرماييد. فرمودند: هر كس بر من نماز خواند او قائم بعد از من است.

دوباره نشان خواستم كه فرمودند: هر كس به آنچه در هميان است خبرداد، او قائم بعد از من است. هيبت حضرت مانع شد كه بپرسم در هميان چيست؟ من نامه ها را رساندم، جواب آنها را گرفتم و چنانكه فرمودند: روز پانزدهم برگشتم به سامرا كه ايشان را در حال غسل دادن ديدم.

به ناگاه ديدم جعفر پسر امام هادي(ع) و برادر امام حسن عسكري(ع) بر در خانه است و شيعيان به او تسليت مي گويند و امامتش را تهنيت مي گويند.

من نزد او رفتم و تسليت گفتم و تهنيت دادم، ولي او چيزي نگفت. عقيل، خادم حضرت امام حسن عسكري(ع) نزد جعفر آمد و گفت: برادرت كفن شده، برخيز و بر او نماز بخوان. جعفر به همراه شيعيان وارد حياط شد كه نماز بخواند، وقتي وارد شدند جنازه حسن بن علي(ع) روي تابوت بود، جعفر ايستاد كه نماز بخواند، اما تا خواست ا... اكبر بگويد، كودكي با صورت گندمگون، موهاي مجعد و دندانهايي كه بين آنها فاصله بود، از اتاق بيرون آمد و رداي جعفر را عقب كشيد و گفت اي عمو من سزاورترم كه بر جنازه پدرم نماز بخوام.

جعفر عقب ايستاد و آن حضرت بر امام حسن عسكري(ع) نماز خواند و ايشان را در كنار حضرت هادي(ع) به خاك سپردند. آن كودك گفت: اي بصري جواب نامه هايي كه با توست بياور. آنها را به وي دادم و منتظر ماندم براي هميان.

سپس نزد جعفربن علي رفتم كه از كودك مي ناليد. حارث وشا گفت: اي آقاي من آن كودك كيست تا ما بر او اقامه طريق كنيم. گفت من تاكنون نه او را ديده ام و نه مي شناسم. ما هنوز نشسته بوديم كه چند نفر از قم آمدند و از حسن بن علي پرسش كردند و فهميدند كه از دنيا رفته اند. گفتند به چه كسي بايد تسليت بگوييم؟ عده اي به جعفر اشاره كردند و آنها بر او سلام كردند و تسليت گفتند و اصرار داشتند كه همراه ما نامه ها و اموالي است، بگو نامه ها از كيست و اموال چقدر است؟ جعفر از جا پريد و جامه خود را تكان داد و گفت: از ما علم غيب مي خواهيد؟

خادمي از ميان خانه بيرون رفت و گفت: نامه هايي كه با شماست از فلان و فلان است و در هميان هزار اشرفي است كه 10 عدد از آنها تقلبي است. آنها نامه ها و اموال را به دست او سپردند و گفتند آنكه تو را فرستاده امام است.) در اين شرايط مي بينم كه امام حسن عسكري(ع) با توجه به اينكه ياران خاص خودشان را با حضرت مهدي(عج) آشنا كرده بودند، اما پس از شهادت ايشان شيعه دچار جريانهاي انحرافي مي شود، اما نكته جالب اينجاست كه شيخ مفيد نقل مي كند در روايات بسياري كه در اثبات امامت فرزند امام حسن عسكري(ع) وارد شده اند، با آنها راه هر گونه عذر و بهانه بسته مي شود. درست است كه فرقه هاي متعددي پس از شهادت امام حسن عسكري به وجود آمد، ولي در زمان من هيچ يك از اين فرقه ها وجود ندارد. و همه شيعه به اتفاق به امامت حضرت مهدي(عج) معتقد بودند.
با مروري اجمالي به فلسفه غيبت، چه نكات برجسته اي در آن ديده مي شود؟

ـ در روايت ما به عوامل متعددي به عنوان فلسفه غيبت اشاره شده كه به شرح ذيل هستند، كه برخي در روايات آمده اند و برخي هم توسط علما مطرح شده است.

حفظ جان آخرين امام، بر عهده نداشتن بيعت ظالمان، اجراي سنت هاي پيامبران پيشين، آزمايش مردم، غيبت به خاطر ظلمي كه مردم بر نفس خود داشتند، نبود ياران وفادار براي امام و آماده نبودن جوامع بشري براي حضور امام اما فلسفه غيبت رازي از رازهاي الهي است و آشكار نمي شود مگر با ظهور امام زمان(عج). در بحث غيبت، دو مساله صغري و كبري مطرح است. همانطور كه مي دانيم امام حسن عسكري(ع) در سال 260 از دنيا رفتند و به عقيده بيشتر علما دوران غيبت از سال 260 شروع شده. برخي از علما عقيده دارند كه دوران غيبت حضرت مهدي(عج) از همان سال تولد شروع مي شود. بنابراين چه مبدأ را سال 260 بگيريم و چه سال 255 كه سال تولد حضرت است. مبدأ غيبت صغري است و انتهاي غيبت صغري سال 329 ه ق و بنابر قول اول مدت زمان غيبت صغري 69 سال، اما اگر از بدو تولد حساب كنيم، 74 سال مي شود و در واقع زمان ابتداي غيبت متفاوت است.

اما در مورد انتهاي غيبت به اتفاق نظر همه سال 320 ه ق سال وفات آخرين نايب از نواب اربعه است. آنچه غيبت صغري و غيبت كبري را متفاوت مي كند، همين مساله است كه در زمان غيبت صغري كساني به عنوان نايبان خاص بودند كه نقش واسطه و مرتبط بين امام و شيعيان بودند. كه با از دنيا رفتن آخرين نايب دوران غيبت صغري تمام شد.

نواب اربعه شامل: ابوعمر عثمان بن سعيد امري، ابوجعفر محمدبن عثمان بن سعيد امري، حسين بن روح نوبختي، ابوالحسن علي بن محمد ثمري، كه هر كدام پس از ديگري امر نيابت را به عهده گرفتند. كه در سال 329 ه نامه اي از طرف حضرت مهدي خطاب به آخرين نايب به اين شرح صادر شد، «به نام خداوند بخشنده مهربان اي علي بن محمد ثمري خداوند پاداش برادرانت را در مرگ تو بزرگ گرداند تا شش روز ديگر مي ميري، كارت را سامان ده و به كسي به عنوان جانشين پس از خود وصيت بكن كه ديگر غيبت كبري واقع شده و ظهوري نيست مگر به اذن خداوند كه پس از مدت دراز و آنكه دلها سخت شد و زمين از ستم پر شد به وقوع خواهد پيوست. به زودي از شيعيانم كساني خواهند آمد كه ادعاي ديدار دارند. آگاه باشيد هر كس پيش از خروج سفياني و صيحه آسماني ادعاي ديدار مرا كرد، دروغگو است.
وظيفه ما در عصر غيبت امام زمان (عج) به عنوان منتظران حقيقي چيست؟

ـ در زمان غيبت صغري وظيفه ارتباط امام با شيعيان با نواب خاص بود ولي در دوران غيبت كبري اين نواب وجود ندارند و نقش ارتباطي ميان شيعيان و ائمه و انتقال معارف معصومين(ع) به شيعيان و مردم از طريق عام صورت مي گيرد؛ يعني فقها. در واقع در زمان غيبت بايد به فقهاي دين رجوع كنيم كه وظيفه ابلاغ، تبيين و تشريع احكام، ولايت و اداره امور مردم را به عهده دارند. و براساس همين روايات، يكي از فقها كه بالاترين نقطه را از نظر سياسي دارد، عهده دار امور سياسي مردم مي شود، به عنوان ولي فقيه و زندگي سياسي مردم را تا زمان ظهور مهدي(عج) اداره مي كند.

***