خورشيد يازدهم


امام حسن عسكري (ع ) در هشتم ربيع الثاني سال دويست و سي و دو هجري در مدينه چشم به جهان گشود . مادروالا گهرش سوسن يا سليل زني لايق و صاحب فضيلت و در پرورش فرزند نهايت مراقبت راداشت ، تا حجت حق را آن چنان كه شايسته است پرورش دهد . اين زن پرهيزگار در سفري كه امام عسكري (ع ) به سامرا كرد همراه امام بود و در سامرا از دنيا رحلت كرد . كنيه آن حضرت ابامحمد بود .

به طور كلي دوران عمر 29ساله امام حسن عسكري (ع ) به سه دوره تقسيم مي گردد :

دوره اول 13سال است كه زندگي آن حضرت در مدينه گذشت .

دوره دوم 10سال در سامرا قبل از امامت . دوره سوم نزديك 6 سال امامت آن حضرت مي باشد . دوره امامت حضرت عسكري (ع ) با قدرت ظاهري بني عباس رو در روي بود . خلفايي كه به تقليد هارون در نشان دادن نيروي خود بلندپروازيهايي داشتند . امام حسن عسكري (ع ) از شش سال دوران اقامتش ، سه سال را در زندان گذرانيد . زندانبان آن حضرت صالح بن وصيف دو غلام ستمكار را بر امام گماشته بود ، تا بتواند آن حضرت را به وسيله آن دو غلام آزار بيشتري دهد ، اما آن دو غلام كه خود از نزديك ناظر حال و حركات امام بودند تحت تأثير آن امام بزرگوار قرار گرفته به صلاح و خوش رفتاري گراييده بودند . وقتي از اين غلامان جوياي حال امام شدند ، مي گفتند اين زنداني روزها روزه دار است و شبها تا بامداد به عبادت و راز و نياز با معبود خود سرگرم است و با كسي سخن نمي گويد . عبيدالله خاقان وزير معتمد عباسي با همه غروري كه داشت وقتي با حضرت عسكري ملاقات مي كرد به احترام آن حضرت برمي خاست ، و آن حضرت را بر مسند خود مي نشانيد . پيوسته مي گفت : در سامره كسي را مانند آن حضرت نديده ام ، وي زاهدترين و داناترين مردم روزگار است .

پسر عبيدالله خاقان مي گفت : من پيوسته احوال آن حضرت را از مردم مي پرسيدم . مردم را نسبت به او متواضع مي يافتم . مي ديدم همه مردم به بزرگواريش معترفند و دوستدار او مي باشند . با آنكه امام (ع ) جز با خواص شيعيان خود آميزش نمي فرمود ، دستگاه خلافت عباسي براي حفظ آرامش خلافت خود بيشتر اوقات ، آن حضرت را زنداني و ممنوع از معاشرت داشت.

از جمله مسائل روزگار امام حسن عسكري (ع ) يكي نيز اين بود كه از طرف خلافت وقت ، اموال و اوقات شيعه ، به دست كساني سپرده مي شد كه دشمن آل محمد (ص ) و جريانهاي شيعي بودند ، تا بدين گونه بنيه مالي نهضت تقويت نشود .

چنانكه نوشته اند كه احمد بن عبيدالله بن خاقان از جانب خلفا ، والي اوقاف و صدقات بود در قم ، و او نسبت به اهل بيت رسالت ، نهايت مرتبه عداوت را داشت. اصحاب امام حسن عسكري متفرق بودند و امكان تمركز براي آنان نبود ، كساني چون ابوعلي احمد بن اسحاق اشعري در قم و ابوسهل اسماعيل نوبختي در بغداد مي زيستند ، فشار و مراقبتي كه دستگاه خلافت عباسي ، پس از شهادت حضرت رضا (ع ) معمول داشت ، چنان دامن گسترده بود كه جناح مقابل را با سخت ترين نوع درگيري واداشته بود . اين جناح نيز طبق ايمان به حق و دعوت به اصول عدالت كلي ، اين همه سختي را تحمل مي كرد ، و لحظه اي از حراست ( و نگهباني ) موضع غفلت نمي كرد " . اينكه گفتيم : حضرت هادي (ع ) و حضرت امام حسن عسكري (ع ) هم از سوي دستگاه خلافت تحت مراقبت شديد و ممنوع از ملاقات با مردم بودند و هم امامان بزرگوار ما جز با ياران خاص و كساني كه براي حل مشكلات زندگي مادي و ديني خود به آنها مراجعه مي نمودند كمتر معاشرت مي كردند به جهت آن بود كه دوران غيبت حضرت مهدي (ع ) نزديك بود ، و مردم مي بايست كم كم بدان خو گيرند ، و جهت سياسي و حل مشكلات خود را از اصحاب خاص كه پرچمداران مرزهاي مذهبي بودند بخواهند ، و پيش آمدن دوران غيبت در نظر آنان عجيب نيايد . باري ، امام حسن عسكري (ع ) بيش از 29سال عمر نكرد ولي در مدت شش سال امامت و رياست روحاني اسلامي ، آثار مهمي از تفسير قرآن و نشر احكام و بيان مسائل فقهي و جهت دادن به حركت انقلابي شيعياني كه از راههاي دور براي كسب فيض به محضر امام )ع ) مي رسيدند بر جاي گذاشت . در زمان امام يازدهم تعليمات عاليه قرآني و نشر احكام الهي و مناظرات كلامي جنبش علمي خاصي را تجديد كرد ، و فرهنگ شيعي كه تا آن زمان شناخته شده بود در رشته هاي ديگر نيز مانند فلسفه و كلام باعث ظهور مردان بزرگي چون يعقوب بن اسحاق كندي ، كه خود معاصر امام حسن عسكري بود و تحت تعليمات آن امام ، گرديد . در قدرت علمي امام (ع ) كه از سرچشمه زلال ولايت و اهل بيت عصمت مايه گرفته بود نكته ها گفته اند . از جمله : همين يعقوب بن اسحاق كندي فيلسوف بزرگ عرب كه دانشمند معروف ايراني ابونصر فارابي شاگرد مكتب وي بوده است ، در مناظره با آن حضرت درمانده گشت و كتابي را كه بر رد قرآن نوشته بود سوزانيد و بعدها از دوستداران و در صف پيروان آن حضرت درآمد .

***