آينه، آينه است


سالها از ماجراي اندوهبار تخريب حرم مطهر و حريم آسماني دو امام بزرگوار امام هادي (ع) و امام حسن عسكري (ع) مي گذرد و هنوز درد سينه شيعيان و دوستداران آن دو و همچنين آزادگان رهجو در اين غم جانگداز التيام نيافته است. هنوز ابرهاي سياه غربت بر سرمان سايه افكنده و نداي مظلوميتمان را گوش شنوايي نيست.

اشك هاي پيدا و پنهانمان نشان درد جانكاه درونمان است و بغض نهفته در گلويمان سند ستم هايي است كه بر ما و پيشوايان ما روا داشته شده است. حكايت ما حكايت ديروز و امروز نيست، حكايت چهارده قرن خار در چشم داشتن و صبوري ورزيدن است و گواه ما در اين مدعا تاريخ ماست. به اين مناسبت برگ هايي از اين تاريخ را ورق مي زنيم.

پس از گذشت سيزده سال از امامت امام هادي (ع) و به حكومت رسيدن دهمين خليفه عباسي متوكل در سال 233 هجري قمري ايشان از مدينه به سامرا فراخوانده شدند تا بيشتر تحت نظر حاكمان ستم پيشه عباسي باشند.

سامرا در آن روزگار شبيه دژ نظامي بود و كاملا در سيطره حكومت قرار داشت. پس از آن امام هادي (ع) تا زمان شهادت در سال 254 هجري قمري و همچنين امام حسن عسكري (ع) در دوران كوتاه شش ساله امامت خود تا سال260 هجري قمري در سامرا اقامت داشتند و به همين جهت اين دو امام به عسكريين شهرت دارند. (عسكر در زبان عربي به معناي لشكر و لشكرگاه است)در طول اين دوران نزديك به 27 سال حكومت وقت، اين دو بزرگوار را به شدت تحت نظر داشت و مراقب هرگونه رفت و آمد آنان بود. شيعيان نيز به زحمت فراوان مي توانستند به محضر آنان شرفياب شوند و مسائل خود را بازگو كنند. به عنوان يك نمونه از فشار دستگاه حاكم مي توان به اين نكته اشاره نمود كه امام حسن عسكري (ع) در طول عمر پربركت خود اجازه نيافتند به سفر حج بروند.

ولي از جهتي بنا بر روايات و نقل هاي تاريخي سخت ترين دوران سامرا در زمان امام هادي (ع) و حكومت چهارده ساله متوكل از سال 233 تا 247 هجري قمري بوده است. روايات ما دهمين خليفه عباسي (متوكل) را كافرترين خليفه عباسي معرفي كرده اند. (عاشرهم اكفرهم) و از همين جا مي توان مظلوميت امام هادي (ع) را دريافت.

متوكل از هيچ آزار و اذيتي نسبت به ايشان فروگذار نمي نمود و دشمني خويش را با اهل بيت پيامبر (ص) در هر فرصتي آشكار مي ساخت. مثلا دستور مي داد ايشان را در مجالس شرابخواري حاضر كنند تا شان و منزلتشان شكسته شود و يا در حالي كه خود سوار مركب بود ايشان را پياده و پشت سر خود حركت مي داد.

از ديگر سو مرتبا احترام و منزلت امام در بين مردم افزايش مي يافت تا جايي كه در سامرا گروه هاي دوستدار و پيرو ايشان رو به فزوني نهاده بود. به همين خاطر متوكل به فكر از بين بردن آثار اهل بيت پيامبر (ص) افتاد تا جايي كه دستور داد مرقد مطهر امام حسين (ع) را در كربلا تخريب كنند و در آن زمين زراعت نمايند و همچنين با زائران كربلا به شدت برخورد كنند و مجازات هاي سنگيني را براي آنان در نظر بگيرند. اما گمان مي كنيد متوكل به اهداف پليدش دست يافت؟

قرآن پاسخ مي دهد: يريدون ليطفووا نورالله بافواههم واله متم نوره و لوكره الكافرون يصف/8ي مي خواهند نور خدا را با دهان هايشان خاموش كنند و خداوند نورش را كامل مي كند حتي اگر به كام كافران خوش نيايد. (به خاطر بياوريم متوكل كافرترين خليفه عباسي است.)روز به روز بر رونق دين مورد رضاي خداوند افزوده گشت و تمام اين دشمني ها جز آنكه مظلوميت شيعه را آشكارتر سازد و بر پيروانش بيفزايد هيچ اثر ديگري نداشت.

اين مسير تاريخ ما بوده است تا به امروز و ما به دشمني هايي از اين دست عادت كرده ايم. اگر كوردلان بيمار، امروز نيز به خيال واهي شكستن شان اهل بيت (ع) و شيعيان آنان حرم آن بزرگواران را خراب مي كنند فقط و فقط پا جاي پاي متوكل نهاده و خود را مشمول آيه فوق ساخته اند وگرنه خورشيد عالمتاب حق با تكه ابري سياه پوشانده نمي شود.گيريم سياه باطناني حرم ظاهري امامان ما را خراب كنند، با حرم باطني آنان كه در قلب و روح و جانمان جاري است چه مي كنند؟ آن نيز خراب كردني است؟

آري تخريب قبر آن دو بزرگوار اگرچه قلبمان را داغدار ساخته اما همچون غباري است كه بر آينه حق نشسته است. آينه، آينه است حتي اگر بر آن غبار بنشيند. اي خوش آن روزگار كه دست حق غبار از اين آينه برگيرد.

***