چگونگي نظارت و رسيدگي امام عسكري (ع) به امور شيعيان


از آنجا كه تشيّع به عنوان مظهر حاكميّت امامت و شيعيان به عنوان پيروان راستين پيامبر(ص ) و جـانـشـيـنـان بـحـق آن حـضـرت شـنـاخـتـه مـي شـدنـد، امـامـان عـليـهـم السـّلام در طـول حـيـات 250 سـاله امـامـت خـود، هـمواره در صدد حفظ و گسترش فرهنگ تشيّع و پشتيباني و تجهيز فكري و فرهنگي و مادّي و معنوي شيعيان بودند.
در دوران امامت امام عسكري (ع ) به بركت تلاشها و مجاهدتهاي گسترده پيشوايان پيشين و ياران دانـشمند و فداكار آنان ، فرهنگ تشيّع به دورترين نقاط كشور پهناور اسلامي نفوذ پيدا كرده و شيعيان جمع زيادي از مسلمانان را تشكيل مي دادند.(1)
يـكـي از مـحـورهـاي فـعّاليّتهاي امام عسكري (ع ) ارتباط با مراكز و پايگاههاي تشيّع در نقاط مختلف و نظارت و رسيدگي به امور شيعيان و پشتيباني و تجهيز آنان بود. اين ارتباط به دو گونه صورت مي گرفت .

الف ـ از طريق وكلا
امـام عـسـكـري (ع ) در بـيـشـتـر مـنـاطـق شـيـعـه نـشـيـن ، نـمـايـنـده و وكـيـل داشـت. افرادي كه سابقه علمي درخشان و همچنين ارتباط استواري با امامان قبلي يا خود آن حضرت داشتند و مي توانستند از نظر حديثي پشتوانه اي براي شيعيان به شمار آيند، به عنوان وكيل انتخاب مي شدند.(2)

وظايف وكلاء:

رسيدگي به امور شيعيان ،پاسخگويي به مشكلات و مسايل آنان،
جمع آوري حقوق شرعي وجـوهـات آنـان و صـرف آن در موارد تعيين شده و يا ارسـال بـراي امـام (ع )،
انـتقال نظرات و رهنمودهاي پيشواي يازدهم به شيعيان
و هدايت و ارشاد آنان بود.
نظارت بر كار وكلاء:

امـام (ع ) ضـمـن آنـكـه وكـلاي خود را از ميان چهره هاي برجسته شيعه برمي گزيد و آنان را در گفتار و كردار تاءييد مي كرد، بر اعمال و چگونگي رفتار ايشان با مردم نظارت دقيق داشت و در موارد لازم به آنان تذكر مي داد. اين نظارت توسّط وكلاي مطلق آن بزرگوار كه نسبت به وكـلاي شـهـرهـا از مـرتـبـتـي والاتـر و اخـتـياراتي گسترده تر برخوردار بودند، صورت مي گرفت .
بـه عـنـوان نـمـونـه ، امـام عـسـكـري (ع ) (عـثـمـان بـن سـعـيـد عـمـري ) را بـه عـنـوان وكـيـل مـطـلق خـود نـصـب كـرده بـود و از مـردم و وكلاي خود خواست كه از وي حرف شنوي داشته باشند. امام عسكري (ع ) در سخني خطاب به يكي از شيعيان در مورد وي فرمود:

ايـن ابـو عـمـرو، مـورد وثـوق و امـيـن مـاسـت ؛ مـورد وثـوق امـام پـيـشـيـن و مـن اسـت ، در حال حيات و مرگ من . پس هر چه به شما بگويد از ناحيه من مي گويد، و هر چه به شما ابلاغ كند از سوي من ابلاغ مي كند..(3)

نتايج استفاده از وكلا:

ايجاد حفظ و پيوندهايي بين شيعيان؛اين سيستمي بود كه شبيه آن را زماني عباسيان و مدتي طولاني نيز اسماعيليان به كار بسته بودند و طبعا حاصل آن چيزي جز حراست شيعه در مقابل خطرات بنيان كن كه همواره متوجه آنها بوده و موجوديت آنان را تهديد مي كرد، نبوده است.

ب ـ به شكل مستقيم
امـام عـسـكري (ع ) علاوه بر ارتباطي كه از طريق نمايندگان برگزيده خود با شيعيان داشت ، در مـواقـع لزوم ، خـود بـطـور مـسـتـقـيم و به صورت كتبي و شفاهي به هدايت و ارشاد آنان مي پرداخت ؛ گاهي نيز از طريق اعجاز در جمعشان حاضر مي شد و تذكرات و رهنمودهاي لازم را به آنان مي داد. در زير به نمونه هايي از اين سياست اشاره مي شود.

كتبي(نامه رساني)

ارتباط به وسيله نامه در اين دوران بسيار گسترده و از نوع پيشرفته آن به حساب مي آمده است، گرچه معمولا به دلايل مختلف، بيشتر اين نامه ها از ميان رفته، اما مقدار باقي مانده شاهد آن است كه نامه هاي متبادله ميان شيعيان و امام بسيار فراوان بوده است.

ابو الاديان مي گويد: من خدمتگزار امام عسكري عليه السّلام بودم. كار من بردن نامه هاي آن حضرت به شهرهاي مختلف بود، آخرين بار كه حامل نامه اي از ايشان بودم امام مريض بود، نامه را به من داده، فرمود: اين را به مدائن ببر، پانزده روز ديگر كه بازمي گردي؛ در آن وقت مرا در حال تغسيل و تكفين خواهي يافت. من نامه را بردم و موقع بازگشت، همان كه امام به من فرموده بود را ديدم. (8) اين روايت نشان مي دهد كه امام براي بردن و آوردن نامه پيك مخصوصي داشته است.(9)

ديدار حضوري

امـام (ع ) در روزهـاي مـعـيـّنـي از هـفـته مجبور بود به ديدار خليفه برود. شيعيان از اين فرصت استفاده مي كردند و در بيرون منزل امام ، بر سر راه حضرت اجتماع مي كردند تابه زيارت آن بزرگوار نايل شوند.

در يـك روز كـه جـمعي از آنان در مسير راه امام (ع ) به انتظار آن حضرت نشسته بودند، حضرت بـا آگـاهـيـي كه از موقعيّت داشت بر جان آنان ترسيد، از اين رو، پيش از آنكه از خانه بيرون رود، پيامي براي آنان فرستاد:هيچ يك از شما به من سلام نكند، و با دستش به سوي من اشاره نكند، چرا كه در اين صورت بر جان خود ايمن نيستيد.(10)
امـام (ع ) در مـواقـع لزوم پـيـغـام مـي داد تـا يـارانـش در منزلي اجتماع كنند. سپس ـ با اينكه محلّ سكونتش تحت مراقبت شديد نيروهاي حكومتي بود ـ با اعجاز و قدرت امامت در جمع آنان حاضر مي شـد. شـيـعيان از فرصت وجود مبارك امام (ع ) استفاده كرده ، مشكلات ونيازهايشان را در محضر آن بـزرگـوار مـطـرح مـي كردند و كمكها و رهنمودهاي لازم را مي گرفتند سپس با خاطري آسوده ، دستي پر و قلبي سرشار از اميد و اطمينان به خانه هاي خود بازمي گشتند.(11)
چـنـيـن جـلسه هايي به (سامرّا) و شيعيان ساكن آن محدود نمي شد. بلكه شيعيان ديگر شهرها و مـناطق ، حتّي مناطق دور دستي مثل (گرگان ) نيز از وجود پر بركت آن حضرت در جمع خود بهره مي گرفتند.
امام (ع ) براي آنكه از اين گونه جلسه ها بيشترين استفاده را ببرد، پيش از برگزاري جلسه زمان و مكان آن را مشخّص و فردي را ماءمور مي كرد كه تمامي شيعيان آن ناحيه را براي شركت در جـلسـه فـراخـوانـد. چـون جـلسـه تـشـكـيـل مـي شـد، از هـمـگـان مـي خـواسـت تـا مـسـائل و مـشـكـلات و نـيـازمـنـديـهـاي خـود را مـطـرح كـنـنـد، و آن حـضـرت با حوصله به تمامي مـسـائل آنان رسيدگي مي كرد، و حتي در پاره اي موارد كه مصلحت اقتضا مي كرد بيمارانشان را نـيـز شـفـا مي داد. به عنوان نمونه در جريان سفري كه به (گرگان ) داشت ، يكي از شيعيان به نام (نضر بن جابر) به محضرش عرضه داشت :
اي پسر رسول خدا! پسرم (جابر) چندين ماه است كه نابينا شده است . از خدا بخواه بينايي اش را به وي بازگرداند.امـام (ع ) دسـتـور داد فـرزندش را بياورد. سپس دست مباركش را بر ديدگان وي كشيد و بينايي اش بازگشت .(12)
تقويت معنوي روحيه شيعيان

امـام عـسكري (ع ) در برخورد با شيعيان و مسائل آنان تنها به كمكهاي مالي و پاسخگويي به مـشـكـلات و مـسـائلشـان بـسنده نمي كرد، بلكه از جمله اقدامات مهمّ آن بزرگوار در ارتباط با شـيـعيان ، حفظ روحيّه انقلابي آنان در آن شرايط سخت و بحراني و مستحكم كردن رابطه امّت و امامت بود.

در شـرايـطـي كـه عـبـّاسـيان عده اي از مردم را با تطميع و زرق و برقهاي فريبنده دنيوي به سـوي خـود جـذب مـي كردند و گروهي را با ارعاب و تهديد از گرد امامان معصوم (ع ) پراكنده مـي سـاختند، برافروخته نگه داشتن شراره هاي ايمان و اخلاص و احساسات پاك ديني در درون افـراد و آمـاده سـازي آنـان بـراي جـهـاد و فـداكـاري در راه ديـن و ولايـت و تحمّل كمبودها و فشارها از مهمترين رسالتهاي امام يازدهم در ارتباط با شيعيان بود.

از اين رو، مـي بـينيم وقتي يكي از ياران امام (ع ) طي نامه اي به آن حضرت از وضعيّت بد زندگي خود شكوه مي كند، اين رهنمود امام (ع ): (تهيدستي با ما بهتر از بي نيازي با ديگران و كشته شدن بـا مـا بهتر از زندگي با دشمنان ماست ) شراره اي در درونش ايجاد مي كند. امام (ع ) در پاسخ نامه اش همان روحيه را تقويت مي كند و مي نويسد:

هـمـان گونه كه در ذهنت خطور كرده ، فقر با ما بهتر از ثروتمندي با دشمنان ماست . ما براي پـنـاهـنـدگـانـمـان ، پـنـاه و براي جويندگان روشنايي ، نور و براي آنان كه دست به دامن ما شوند، حافظ و نگهبانيم . هر كس ما را دوست بدارد در درجات عالي با ما خواهد بود، و هر كس از ما منحرف گردد، به سمت آتش سوق داده مي شود.(13)

***

(1)بـر اساس نوشته مورّخان ، در دوران امام عسكري (ع ) شهرها و مناطق مختلفي از كشور اسـلامـي مـثل كوفه ، قم ، بغداد ، حجاز ، نيشابور ، مداين ، يمن ، ري ، آذربايجان ، گرگان ، بـصـره ، مـصـر و حـتـّي سـامـرّا پـايتخت عبّاسيان از مراكز مهمّ شيعه به شمار مي رفت و تعداد زيـادي از دانـشـمـنـدان و بـزرگـان شيعه در اين شهرها مي زيستند و به نشر فرهنگ شيعي مي پرداختند . براي آگاهي بيشتر به (تاريخ الشيعه ) نوشته علّامه مظفّر مراجعه كنيد .

(2)جعفريان،حيات فكري و سياسي ائمه،ص548

(3)الغيبة ، شيخ طوسي ، ص 215 .
(4)همان مدرك ، ص 216 .
(5)همان مدرك ، ص 214 .
(6) ر . ك . معجم رجال الحديث ، ج 1 ، ص 254 .
(7)الغيبة ، ص 212 .

(8)بحار الانوار، ج 50، ص 332 از كمال الدين، ج 2، ص 149

(9)حيات فكري و سياسي ائمه، جعفريان ،ص:550
(10)بحارالانوار ، ج 50 ، ص 269 .
(11) ر . ك . عيون المعجزات ، ص 137 ، انتشارات داوري ، قم .
(12)بحارالانوار ، ج 50 ، ص 263 ـ 264 .
(13) بحارالانوار ، ج 50 ، ص 299 .