سخنان تابناك امام حسن عسكري(ع)


سخنان پيامبرصلي الله عليه وآله و خاندان او پرتوهايي هستند كه از جانهاي پاكآنان، پس از تابيدن آفتاب قرآن كريم بر آنها، در خشيدن ميگيرد. اين نور، نور خداست وهدايتي از هدايتهاي خدا. روانهاي نا آرام بدين نور بهآرامش ميرسند و كشتيهاي بيچارگان پس از گردشي سخت در ميان امواج شك و ترديد، در ساحل امن آنها به راحتي و آسايش دست مييابند.



آنچهدر سطور زيرين، با يكديگر ميخوانيم كلمات نوراني است كه تاريخ ازگفتارهاي امام در خود جاودان نگاه داشته است. امام حسن عسكريعليه السلام در رهنمودي خردمندانه به يكي از پيروانششيوه شايستهاي را كه تبعيت از آن در شرايط بحراني و دشوار سزاواراست، توصيه ميفرمايد.



آن حضرت چنين ميگويد: شما را به ترس از خدا و پارسايي در دين خود و كوشش در راه خداوراستگويي توصيه ميكنم و به امانتداري از هر كس كه بوده باشد خوب و يابد وفادار باشيد، و به طول دادن سجدهها و خوش همسايگي سفارش ميكنمكه محمّدصلي الله عليه وآله بدين روش آمده. در عشاير آنان نماز بخوانيد و بر سر جنازه آنهاحضور يابيد، و بيمارهاشان را عيادت و حقوقشان را ادا كنيد. زيرا هر كس ازشما كه در ديانت خود پارسايي پيشه كرد و راست گفت و امانتدار بود و بامردم خوشرفتاري كرد و گفتند اين (فرد) يك شيعه است، من از اين امرشادمان ميشوم. از خدا بپرهيزيد و زينتي باشيد براي ما و نه مايه زشتي و ننگ. هر گونه دوستي را براي ما جلب كنيد و هر زشتي را از ما بگردانيد. چون هر خوبي كهدر باره ما گفته شود ما شايسته آنيم و هر بدي كه در باره ما گفته شود ما چناننيستيم. ما را در كتاب خدا حقّي است، ثابت و قرابتي كه با رسول خداصلي الله عليه وآلهداريم، و خداوند ما را پاك شمرده و احدي مدّعي اين (كرامت) نيست مگردروغگو، خدا و مرگ را بسيار ياد آريد، و قرآن بخوانيد و بر پيامبرصلي الله عليه وآله بسياردرود فرستيد كه درود بر رسول خداصلي الله عليه وآله ده حسنه دارد.آنچه را به شما توصيهكردم خوب به خاطر سپاريد، شما را به خدا ميسپارم و بر شما درودميفرستم.(1)



ايمان مردم به رهبري شاهد و حاضر در ميان آنها، بسي مشكلتروگرانتر است از ايمان آوردن آنان به كسي كه از بين آنها رفته و رخت بربسته است. زيرا آنها اگر به رهبر شاهد حاضر ايمان بياورند، از آنهاميخواهد كه از او پيروي كنند و تابع و مطيع دستوراتش باشند و فرمانبري بسيار گران است بويژه وقتي كه ديدگاهها و منافع با يكديگر تناقض پيداكنند. از اين رو شرايط توقف معروف به (وقف) نزد بسياري از شيعيان،به هنگام وفات يك امام و جانشيني امامي ديگر پيدا ميشود. بسياري ازاين توقفها از جانب وكلايي بوده كه اموال وحقوق مردم در نزد آنها بودهاست و طوفان رياست و شهوت قدرت آنان را به بازي گرفته است.امام حسن عسكريعليه السلام از ناحيه چنين افرادي، آزارهاي بسياريمتحمّل شد به طوري كه حتّي ميتوان گفت آن حضرت بيش از امامانپيشين آزار ديد و رنج كشيد چنانكه خود در حديثي كه از وي روايت كرده اند، فرموده است: هيچ كدام از پدرانم آزموده نشدند چنانكه من به خاطر ترديد اينگروه در بارهام، آزموده شدم. چه بسا عامل اين ترديد، شك در استمرار امامت بوده باشد. از اين روآن حضرت در رد اين شك ميفرمايد: اگر اين امر (امامت) امري است كه بدان باور آوردهايد و براي آن سرتسليم فرود آوردهايد مؤقت ميبود و سپس از هم گسسته ميشد، پس جايشك بود، امّا اگر اين امر تا زماني كه امور خدا ادامه دارد، متصل و ناگسسته است، پس اين شك چه معنايي دارد؟!.(2)



آن حضرت به يكي از ياران مورد اعتماد خود به نام اسحاق بن اسماعيل نيشابوري كه نامه هاي فراواني ميان او و امام رد و بدل گشته، نامهايمينگارد.در اين نامه به احتجاج امام بر امامت و ميزان اهمّيت آن برميخوريم. بياييد در اين نامه دقت به خرج دهيم.



خداوند ما و شما را در پرده خود نگاه دارد و در همه كارهايت بهنيروي صنع خويش تو را يار باد، خدايت رحمت كند، نامهات را (خواندم و) فهيمدم ما به شكر خدا و نعمت او اهل بيتي هستيم كه بردوستان خود دلسوزيم، و به احسان پياپي خدا و بخشش وي بديشانخوشحاليم، و هر نعمتي كه خداي تبارك و تعالي بر آنها ارزاني دارد بهحساب آوريم. اي اسحاق! خداوند بر تو وهَمتايانت نعمت خود را تمامكند، تمام آن كساني كه خداوند به آنها مهر ورزيده و به نعمت خود آنان راهمچون تو بينا كرده و كمال نعمت خود را به بهشت رفتن آنان، مقدّرداشته است. هر نعمتي هر چه هم والا و با ارزش باشد چيزي نيست جزآنكه - به خاطر سپاس و ستايش خداوند و منزّه دانستن نامهاي مقدس او -بايد شكر آن ادا شود. و من ميگويم الحمد للَّه برترين چيزي است كهستاينده خدا او را تا ابد سپاس گزارده در برابر منّتي كه خداوند بر تو نهادهاست از رحمت خويش و تو را از هلاكت رهايي بخشيده، و راه تو را درگذر از آن گردنه هموار فرموده. به خدا سوگند كه آن گردنهاي است بسدشوار وگذر از آن سخت و بلايش بزرگ و در كتابهاي پيشينيان از آن يادشده. شما در دوران امام گذشته تا زماني كه از دنيا رفت و در دوران امامت من كارهايي داشتيد كه پسنديده و موفّق نبود.



اي اسحاق! يقيناً بدان كه هر كس از اين دنيا كور و نابينا بيرون رفتدر آخرت هم كور باشد و گمراهتر. اي اسحاق! ديدگان كور نيستند بلكه دلهايي كه درون سينههايندكوراند واين سخن خداست در كتاب استوارش از قول ستمگري، آنجا كهميفرمايد: ( قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَي وَقَدْ كُنتُ بَصِيراً * قَالَ كَذلِكَ أَتَتْكَآياتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذلِكَ الْيوْمَ تُنسَي(3) يعني: پروردگارا! چرا مرا كور محشور كردي من بينا بودم. خدا فرمايد:اينچنين آيات ما به تو رسيد پس آنها را فراموش كردي و (در برابر) تو همامروز فراموش شدي). و كدامين آيت بزرگتر از حجّت خدا بر حقش و امين او در بلادش و گواه او بر بندگانش ميباشد؟! كسي كه گذشتگان از پدران نخست او از پيامبرانند و پدران بعدياشاوصيا كه درود و بركات خدا بر تمام آنها باد. شما را كجا سرگردان كردند و همچون چهار پايان به كجا روميآوريد؟! از حق رخ بر ميتابيد و به باطل ميگراييد، ونعمت خدا را ناسپاسي ميكنيد يا از كساني هستيد كه به پارهاي از كتاب ايمان ميآورندوبه پارهاي ديگر كفر ميورزند. پس پاداش آن كس كه چنين ميكند، ازشما يا غير شما، چيزي نيست مگر خواري در زندگي دنيا و عذاب طولانيدر زندگي پاينده اخروي، و به خدا كه اين رسوايي بزرگ است.



خداوند كه از روي منّت و رحمتش بر شما فرايضي مقرّر فرمود، نهبراي آن بود كه بدانها نياز داشته، بلكه (قرار دادن اين فرايض) رحمتي بود از جانب او كه معبودي جز او نيست، بر شما، تا پليد را، از پاك جداسازد و آنچه را كه در دلهاي شماست بيازمايد و آنچه در دلهايتان استپاك و صاف كند تا به سوي رحمت خدا سبقت گيريد و جايگاههاي شمادر بهشتش تفاوت يابند. پس بر شما حجّ و عمره و گزاردن نماز وپرداختن زكات و روزه و ولايت را واجب فرمود و دري هم به روي شما گشود كه درهاي فرايض را بدان باز گشاييد تا كليدي (براي رسيدن) به راه او باشد. اگر محمّد و جانشينانش از فرزندانش نبودند شما چون چهارپايان سر گشته ميشديد، هيچ كدام از فرايض را در نمييافتيد. و آيا ميتوان به شهري در آمد جز از راه دروازه اش؟! و چون بر شما منّت نهاد به قرار دادن اوليا (امامان) پس از پيامبرتان،در كتاب خويش فرمود: ( الْيوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلاَمَدِيناً(4) يعني:امروز دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلامرا دين شما پسنديدم). پس براي اولياي خود بر شما حقوقي قرار داد و شما را به اداي آن دستورفرمود تا آنچه از زن و مال و خوردني و نوشيدني بر دوش داريد، براي شماحلال باشند، خداوند فرمود: ( قُل لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَي(5) يعني: بگو از شما مزدي بر آن نخواستم جز دوستي با خويشانم).و بدانيد كه هر كس بخل ورزد، بر خود بخل ورزيده و خداوند بي نيازاست و شما نيازمندانيد كه خدائي جز او نيست، و سخن در باره آنچه بهسود و زيان شما بود به درازا كشيده شد.(6)



ما به قلّههاي حقايق رسيدهايم ائمهعليهم السلام به مقام دنيوي يا ثروت و يا شهرت، مباهات نميكردندبلكه فخر آنان به حب خدا و انتساب به رسول خدا و علم و تقوا بود.



آنچه در زير نقل ميشود سخن شكوهمندي است منسوب به امام عسكريكه آن را به خط مبارك ايشان يافتهاند. در اين مكتوب آمده است:



ما به گامهاي نبوّت و ولايت به قلّههاي حقايق رسيدهايم و راههايهفتگانه را با نشانهاي فتوّت روشن ساختهايم. ما شيران ميدانهاي كارزاريم وابرهاي پر باران. شمشير و قلم در دنيا و درفش سپاس و دانش در آخرت دركف ماست. فرزندان ما خلفاي دينند وهم پيمانان يقين، و چراغهاي امّتهايندو كليدهاي بزرگواري وبخشش. كليم (موسيعليه السلام) را وقتي حلّه نبوّتپوشاندند كه ما از او پيمان و فاداري گرفتيم، و روح القدس در بهشت آسمانسوّم از باغهاي تازه رسِ ما ميچشيد، و پيروان ما گروه رستگارانند و دسته پاكان. براي ما يار و نگاهبانند و بر تيرگي باور و مددكار، و بزودي چشمهسارهاي زندگي )واقعي( پس از شرارههاي آتش براي آنان شكافته ميشود.(7)

درسهايي براي زندگي



بهترين درسها همان است كه انسان از آنها در زندگاني خويش بهره برميدارد. ائمه هديعليهم السلام آموزشهاي زندگي بخش فراواني ارائه دادهاند كهاگر ما به فهم آنها نايل شويم نيكبخت ترين مردم در دنيا و نزديك ترينآنها به خشنودي خداوند در آخرت خواهيم بود. در آنچه كه ذيلاً نقل ميشود به تأمل در باره پارهاي از سخنان امام در اين عرصه مهم خواهيم پرداخت:



تا آنجا كه تحمّل داري، در خواست و سؤال مكن، زيرا براي هر روزي،رزق جديد است و بدان كه پا فشاري و اصرار در سؤال و كمكخواستن هيبتانسان را از بين ميبرد وباعث رنج و سختي ميگردد. صبر پيشه كن تا خداونددري بروي تو بازكند كه گذشتن از آن براي تو سهل و آسان باشد. چه نزديكاست خداوند كارساز به انسان درمانده، وامنيت و آسايش به شخص فراريترسان، پس شايد غيرتها نوعي از تأديب الهي باشد. و بهرهها و نصيبهامراتبي است، پس بر چيدن ميوهاي كه نرسيده است عجله مكن، چرا كه دروقت مناسب آنرا بدست خواهي آورد. و بدان، تدبير كننده كارت بوقتي كهكارت را اصلاح كند آگاهتر است، به اختيار او در همه امور خود كه بنفع توستاطمينان كن، و در بر آوردن حاجات خود قبل از رسيدن وقت آن، عجله منماكه قلب و سينهات، تنگ ميشود، و يأس بر تو چيره ميشود. و بدان كه ازبراي بخشش، اندازه و مقداري است كه اگر از آن فزوني يابد، اسراف خواهدبود و از براي مدارا و احتياط اندازهاي است كه هر گاه از آن بيشتر شود، جبنو ترس است و از براي اقتصاد و ميانه روي مقدار است كه زيادتر از آن بخلاست و شجاعت را مقداري است كه افزون آن تهوّر و بيباكي است و ازتيزهوش آرام بر حذر باش.(8)



بهترين برادران تو كسياست كه گناهت را فراموش كرد و نيكيترابهخويش يادآورد. سست حيله ترين دشمنان كسياست كه دشمني خويشرا آشكار ساخت.

زيبائي چهره، جمال برون است و زيبايي عقل جمال درون است سزاوارترين مردم به محبّت كردن، كسي است كه از او اميد محبّت كردندارند.

پليديها در خانهاي قرار داده شدند و دروغ كليد آن خانه است.

ناداني دشمن است، و حلم حكومت، و راحتي دلها را نشناخت آن كهحلم، پارههاي اندوه صبر و دشمني را به وي جرعه جرعه نچشاند.

هر كه بر پشت باطل سوار شد، در سراي پشيماني فرود آمد.

تقديرهاي غالب با كشمكش دفع نگردند، و ارزاق نوشته شده را به آزنتوانند بدست آرند، و با امساك نتوان آنها را دفع گرداند.

عطاياي (شخص) كريم تو را پيش او خوب جلوه ميدهد و بدونزديكت ميسازد، و عطاياي )شخص( فرو مايه تو را از او دور ميكند و بهنزدش منفورت ميسازد.

هر كه پارسايي خوي او باشد و كرم سرشت او و بردباري عادت اودوستانش زياد گردد و تمجيد بر او فراوان، و با ستايشهايي نيكويي كه از اوميكنند بر دشمنانش پيروز ميشود.

در تشويق به روزه گرفتن و نماز شب خواندن فرمود: شب زندهداري گواراتر از خواب است و گرسنگي در خوبي خوراك فزاينده تر.(9) مؤمن براي مؤمن بركت است و بر كافر حجّت.

دل احمق در دهان اوست و دهان حكيم در دل او.

توجّه به رزقي كه برايت تضمين شده، تو را از كار واجبت باز ندارد.

هيچ عزيزي از حق جدا نشد جز آنكه خوار شد، و خواري حق رانگرفت مگر آنكه سر فراز شد.

دوست نادان، مايه رنج است.

دو خصلت است كه والاتر از آنها چيزي نيست: ايمان به خداوند و سودرساندن به برادران.

گستاخيفرزند بر پدر، در كوچكي، منجر بهعاق شدندر بزرگياش شود.

اظهار شادماني در برابر شخص غمزده، بي ادبي است.

بهتر از زندگي چيزي است كه اگر از دستش بدهي، زندگي را منفور داريو بدتر از مرگ چيزي است كه چون بر تو فرود آيد مرگ را محبوب شماري.

رياضت دادن نادان و ترك دادن معتاد از چيزي كه بدان عادت كرده،خود معجزه است.

تواضع نعمتي است كه بر آن حسد نبرند.

آدمي را طوري گرامي ندار كه بر او سخت بگذرد.

هر كه برادرش را نهاني اندرز داد او را آراسته و آن كه در برابر ديگرانشپند گفت، زشتش ساخته.

هيچ بلايي نيست مگر اينكه براي خدا در پيرامون آن نعمتي است.

چه زشت است براي مؤمن گرايشي كه او را خوار ميكند.(10)



آن حضرت فرمود:

پارساترين مردم كسي است كه به هنگام بر خورد با امور شبهه ناكبازايستد، عابدترين مردم كسي است كه فرايض را بر پاي دارد، زاهدترينمردم كسي است كه از حرام دست شويد، سخت كوش ترين مردم كسي استكه گناهان را ترك گويد.

شما در عمرهاي كاسته شده و روزهاي شمرده شده ( اندك) هستيد،ومرگ ناگهان سر ميرسد.

هر كه تخم نيكي بكارد خوشي بدرود، و آن كه تخمبدي بكارد پشيماني بدرود.

هر زارعي را همان چيزي است كه ميكارد، كندكار را بهره از دست نرود، و آزمند آنچه را كه برايش مقدّر نيست به دستنياورد.

هر كه به خيري رسد خدايش داده و هر كه از شرّي در امان نگاه داشتهشود، خدايش نگاه داشته.



در نامه مباركش به ابن بابويه فقيه مشهور، فرموده است: امّا بعد،تو را اي پير و معتمد و فقيهم، ابو الحسن علي بن حسين قمي، كه خدايتبراي كسب خشنوديهايش تو را موفّق بدارد و به رحمت خويش از صلبتو فرزنداني صالح عطايت فرمايد، سفارش ميكنم به تقواي خدا و بر پايداشتن نماز و پرداخت زكات كه نماز از مانعان زكات پذيرفته نشود. و تو را سفارش ميكنم به آمرزش گناه، و فرو خوردن خشم، و صلهرحم وهمدلي با برادران، و كوشش در ( جهت رفع) نيازهاي ايشان درسختي وآساني، و بردباري در برابر نادانان، و نفقه در دين، و تربيت دركارها و رعايت قرآن، و خوشخويي، و امر به معروف و نهي از منكر كهخداوند عزّ و جلّ فرمود: ( لَا خَيرَ فِي كَثِيرٍ مِن نَجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاَحٍ بَينَالنَّاسِ وَمَن يفْعَلْ ذلِكَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً(11) يعني: در بسياري از راز گويي اينان هيچ چيزي نهفته نيست مگر آنكه به صدقهامر كند يا نيكي يا اصلاح ميان مردم، و آن كسي كه از پي خشنودي خدا اين كاررا بكند بزودي پاداشي بزرگ عطايش فرماييم. و دوري از تمام زشتيها و بر تو باد گزاردن نماز شب (سه بار ايندستور را تكرار فرموده) و هر كه نماز شب را كوچك انگارد از ما نيست. پس به وصيت من عمل كن و شيعيانم را بگو تا بدان وادار شوند. و برتو باد انتظار فرج كه پيامبرصلي الله عليه وآله فرمود: برترين اعمال امّت من، انتظارفرج است، شيعيان ما همواره در اندوه خواهند بود تا آنكه فرزندم ظهوركند همان كه پيامبرصلي الله عليه وآله بدو مژده داد كه زمين را از عدل و داد پر ميكندپس از آنكه از ستم وبيداد پر شده باشد. پس اي پيرو و شيعه من شكيبا باش و همه شيعيانم را به شكيباييفرمان ده كه: ( إِنَّ الْأَرْضَ للَّهِِ يورِثُهَا مَنْ يشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ(12) يعني:

زمين از آن خداست، آن را به هر كه از بندگانش خواهد به ميراث دهد،وفرجام از آنِ پرهيزكاران است و درود بر تو و بر تمام شيعيانم و رحمت و بركات خدا بر ايشان باد. خدا ما را بس است چه خوب وكيل و چه خوب سر پرست و چهخوب ياوري است.(13)



دعا



استراتژي مبارزه دعاهاي مأثور از خاندان وحيعليهم السلام همواره به عنوان استراتژي مبارزهبر ضدّ تمام انواع فسادهاي فرهنگي، اجتماعي، سياسي و.بوده است. مگر نه اينكه دعا قلب را به پروردگار نزديك ميكند.؟ و روح مؤمن رابه آفاق معرفت خدا به تعالي ميبرد؟ هر گاه معرفت انسان به خدا فزونيميگيرد. ايمان او به خدا بيشتر ميشود و - در نتيجه - تعهد او به تعاليماسلامي بيشتر ميشود، يكي از برجستهترين مصاديق اين تعاليم، انقلاببر ضد طاغوتيان و صبر و پايداري در رويارويي با آنان و تسليم نشدن دربرابر ابزارهاي بيم دهنده و اميدوار كننده وگمراهكننده ايشان است.



كلمات دعا در نزد اهل بيت، كه آن را از رسول خداصلي الله عليه وآله به ميراث برده اند، چونان پر مايه ترين گنج و قيمتي ترين غنيمت است. دعا در نزدآنان دايرة المعارفي است الهي. در آنها آيات حكمت و شيوههاي تربيتوآگاهيهاي سياسي و ديدگاههاي فرهنگي را ميتوان پيدا كرد. دعايي كه امام حسن عسكريعليه السلام به اهل قم آموخت و همچون يكمنشور سياسي و سندي جهادي و استراتژي براي حركت و شيوهاي مكتبيدر آن برهه حساس منتشر شد، امروز از گنجينه هاي اهل بيت قلمدادميشود، سزاوار است كه ما شبانه روز به خواندن و تأمّل در اين دعابپردازيم، تا شناخت و يقين و ثبات قدم و هدايت بيشتري فراچنگ خويش بياوريم. اينك بگذاريد با هم عبارات اين دعا را زمزمه كنيم و درآنها ژرف بينديشيم: سپاس خداي را به خاطر شكر نعمتهايش، و طلب افزوني آنها، وجلبروزياش، و طلب خالص شدن براي او و در او نه ديگري، و پناه از ناسپاسي وكفرپيشگي در عظمت و بزرگي او، سپاس كسي كه ميداند هر نعمتي كه به او ميرسد ازجانب پروردگارش است و هر كيفري كه به او ميرسد به خاطر بدكرداري اوستوخدا درود فرستد بر محمّد، بنده وپيامبرش و برگزيده خلقش و وسيله ( پيوند) مؤمنان به رحمتش، و ( نيز) درود بر تبار پاك او وواليان كار او.

خدايا! تو خود ( مردم را) به فضل خويش دعوت كردي، و به خواندنتفرمودي، واجابت دعا را براي بندگانت ضامن شدي، و نااميد نكردي كسي را كهخواسته خود را بر تو عرضه كرد و با حاجت خود قصد (در گاه) تو را كرد، ودستيخواهشگر را از عطاي خويش تهي باز نگرداندي، و از عطاي بي عوض خويش نااميدپس نزدي، و هر كه به سوي تو كوچيد تو را نزديك بيافت، و هر كه بر تو وارد شدموانع سر راه او را برداشتي.



معبودا! و اينك من با خواسته خود (در گاه) تو را قصد كردم، و در فضل تو رادست خواهشم كوبيد، و قلبم با خشوع و خواري با تو راز ونياز ميگويد، و همخود تو را بهترين شفيع خويش به درگاهت يافتم، تو خواهش مرا ميداني پيش ازآنكه به انديشهام خطور كند يا در خاطرم راه يابد، پس خدايا خواستهام را بهاجابت وصل كن، و خواهش مرا با رسيدن به حاجتم قرين گردان.خدايا! كژي فتنهها ما را در بر گرفت، و سرپوش حيرت بر ما چيره گشت،و فرو مايگان و حقيران ما را درهم كوفتند، و آنان كه در دين توبه ايشان اطميناننبود بر ما حاكم شدند، و آن كه حكم تو را معطل گذارد كارهاي ما را به ستم ربود، ودر نابودي بندگانت و در تباه ساختن ديارت كوشيد.



خداوندا! فييء ما پس از تقسيم دست به دست گشت، و امارت ما پس ازمشورت ياوه شد، و پس از انتخاب امّت به منزله ميراث در آمديم، آنگاه باسهميتيم و بيوه زنان (اسباب) موسيقي و نوازندگي خريداري شد، و در گزينش مؤمناناهل ذمه اختيار دار شدند. و فاسق هر قبيله كارهاي آنان را بر عهده گرفت، پسمدافعي ايشان را از هلاكت باز ندارد، و پاسباني به ديده رحمت به آنها نَنِگرد، آنكه داراست جگري سوخته از تشنگي را سير نكند، ايشان صاحبان متاعياندكند درسرايي تباه شده، و طلايهدارانمسكنت و بيچارگياند، و خلفاي اندوه و ذلّت.(14)



معبودا! كشتِ باطل درو شد، و نهايت آن در رسيد، و ستونهاي آن استوارييافت، وپارههايش فراهمآمد، وجوانهاش زود سر برزد، وشاخهاشباليدن گرفت. خداوندا! دروگري از حق براي او بيار تا تنهاش را درهمكوبد، وساقهاش رادرهمشكند، و كوهانش را ازهمبدرد، و بينياش را بر خاك مالد تا باطل با آنسيماي پليدش نهان گردد، و حق با آن زيور زيبايش پديدار شودخدايا! براي ستم پشتوانه برجاي مگذار مگر كه ويرانش سازي، وسپري برجاي منه مگر كه آن را بدري، و وحدت كلمهاي قرار مده مگر كه پراكندهاش كني، ولشكري مجهز براي آن مگذار مگر كه خوارش كني، و ستوني بر قرار مدار مگر كهآن را فروريزي، و بالابرنده درفشي براي آن باقي مگذار مگر كه سر نگونش سازي،و سر سبزي قرار مده مگر كه خشكش گرداني.



خدايا! پس خورشيدش را درهم بپيچ ونورش را ببر، ونامش را محو كن، و بهحق شَرِّ آنرا بِكَن، وسپاهيانش را پراكندهساز، ودلهاي ياورانش را آكنده از هراس كن. خداوندا! دنبالهاي از آن ( باطل) باقي مگذار مگر نابودش كني، و نه بنيهاي جزآنكه با خاك يكسانش نمايي، و نه حلقهاي جز آنكه آنها را در هم بكوبيش، و نهسلاحي جز آنكه كندش گرداني، و نه مركوبي مگر آنكه هلاكش كني، و نه بر دوشدارنده پرچمي جز آنكه سرنگونش داراي.بار خدايا! يارانش را پس از پيوستگي از هم گسسته دار، و پس از همسخنيپراكنده شان فرماي، وپس از چيرگي امّت سر افكنده وخوارشان بدار، و از ( سيماي) روز (گرم و درخشان) عدل و داد براي ما، نقاب برگير، و آن را جاودانهبه ما بنمايان بي آنكه ظلمتي در آن باشد، نوري بي آنكه تيرگي با آن باشد، و ابر )پربارانِ( آن را بر ما پياپي بباران، و بركتش را بر ما فرود آر، و او را بر دشمنانشچيرگي بخش و بر آنان كه با او سر ستيز دارند يارياش فرماي.



خداوندا! حق را آشكاري ده، و تاريكي فراگيرستم و سپاهي حيرت را به اوروشن و نوراني كن. خداوندا! دلهاي مرده را بدو جان بخش، وخواستهاي گوناگونو آراي پراكنده را به او جمع كن، و حدود ضايع شده و احكام وانهاده (دينت) را بدوبر پاي دار، و شكمهاي از گرسنگي بر آمده را بدو سير كن، و بدنهاي نا توان وخسته را بدو، راحتي بخش، همچنانكه ما را به خواندن او توفيق عنايت كردي، وغافلان را از اطراف او دور فرمودي، و در دلهاي، مهر او و اميد و خوش گماني به اورا براي اقامه احكامش جاي دادي. پروردگارا بهترين يقينها را در باره او براي ما )به ارمغان( آور، اي آن كهتحقّق بخشنده گمانهاي نيكي، و تصديقكننده آرزوهاي به تأخير افتادهاي. خدايا! دروغ كساني را كه در باره او با تو به ستيز برخاستند ظاهر كن، و بهواسطه او گمانهاي كسانيرا كه از رحمت تو مأيوس و نااميد گشتهاند، باطل فرماي.



بارالها! ما را يكي از اسباب او و يكي از پرچمهاي او و يكي از دژهاي او قرارده، چهرههاي ما را به زينت يافتن او شاداب و زيبا گردان، و ما را به نصرت اوارجمند بدار، و نيت ما را نيكو كن تا ما را براي او، بدو پيروز گرداني، وحسودانو آنان را كه چشم انتظار رسيدن به پشيمانيها و عقوبتها بر ما هستند به غمِ ما شادمكن، تو خود بي گناهي ما را ميبيني، و دل ما را كه هيچ كينهاي از آنان در خودنگرفته و آرزوي وقوع بلا بر آنان را ندارد، نظارهگر هستي، حال آنكه اينان در بارهما پيفرصت ميگردند، تا چون غافل شديم بر ما يورش آورند.



خداوندا! تو ما را از خودمان آگهي دادي، و به عيبهاي نهانمان بينا فرمودي، ماميترسيم همين آشكاري اجابت تو ما را از تو غافل بدارد، حال آنكه تو بر آنان كهسزاوار نيستند ميبخشي، و بر خواهشگران آغازگر نيكي واحساني، پس برحسب كرم و بخشش وفضل وامتنان خويشكار مارا راستآور كه تو هر چه خواهيكني و آنچه خواهي حكم دهي، ما به تو روي كردهايم واز گناهان خود ( به درگاه تو) توبه آوردهايم. پروردگارا! آن كه به تو ميخواند، و بنده تو كه به قسط قيام ميكند، محتاجرحمت توست، و نيازمند ياري تو بر طاعت، چون آغاز نعمت خويش بودي بر او،و جامههاي كرامت خويش را تو خود بر قامت او پوشاندي، و محبّت طاعتخويش را بر او افكندي، و از محبّت خود گامهايش را در دلها استواري دادي، و او رابر كارهايي كه اهل زمانش از آنها چشم پوشيدند توفيق عمل ارزاني كردي، و او رافريادرَس بندگان ستمديده قرار دادي، و ياور كساني كه جز تو ياري نيافتند،وزندهكننده احكام وانهاده از كتابت، و بر افرازنده پرچمهاي دينت و سنّتهايپيامبرت كه سلام وصلوات ورحمت وبركات تو بر او وخاندانش باد، قرارش دادي . پس خداوندا او را از عذاب و بلاي تجاوز گران در دژي استوار محافظتفرماي، و دلهاي پراكنده دين جويان را به نورش روشنايي بخش، و بهترين چيزي راكه به قيام كنندگان به عدل و دادت از پيروان پيامبران، رساندي به او نيز برسان.

بار الهي! خوار كن به واسطه او كسي را كه در رجوع به محبّت تو با اوهمكاري نميكند، و آن را كه به دشمني با او برخاسته است، و با سنگ كوبندهخويش بر آن كه در صدد قيام عليه آئينت بكوب و آنرا ذليل و خوار گردان وخشمگيربر آن كه به خونخواهي او بر نميخيزد و ياري نميرساند، در حالي كه او به خاطر توبا خويشان و بيگانان در ستيز ودشمني ميافتد كه البته اين منّتي است از جانب توبر او نه از او بر تو . كردگارا! پس همچنانكه او جان خويش را در راه تو آماج بيگانگان قرار داد،و در حمايت از مؤمنان براي تو خون خويش را تقديم كرد ، وشرّ نافرمانان مرتد رادفع كرد تا آنجا كه گناهاني كه آشكارا ميكردند پنهان ( و نابود) كرد و آنچه را كهعالمان ترك كرده بودند، در حاليكه خداوند از آنها پيمان گرفته بود بر مردمآشكارش سازند و نهانش ندارند، ظاهر گرداند و مردم را خواند كه تنها تو را بهطاعت اختصاص دهند و از آفريدههايت براي تو نيازي نگيرند كه فرمانش برتر ازفرمان تو باشد، با آن تلخيهاي سخت و خونبار كه با حواس دلش جرعه جرعهنوشيد، واندوه و غمهايي كه بر او دست داد، و رويدادهاي مهم بر او هراس انداختندوغصههاي گلوگير او شد كه گلوها از فرو دادنش ناتوان گشتند، و هيچ كسي بر اومهرباني نكرد، از بينندگاني كه به كاري از كارهاي تو مينگريستند، ودستي بهدگرگون كردن آنها و باز گرداندن آن به حريم محبّت تو بلند نشد.



پس خدايا! او را به ياري خودت پشتگرم فرما، و توانايي او را در آنچه ازانجام آن باز مانده، مثل طرد آنان كه در حريم تو خيمه زدهاند، بيفزاي و از تأييدخويش در نيرو و قدرت او توانايي قرار ده، و ما را از أنس به او رميده مكن، و او راپيش از رسيدن به آرمانش كه همان فراگير كردن صلاح و راستي در همكيشانخويش و ظاهر كردن عدل و داد در امّتش ميباشد، نميران. پروردگارا! به خاطر استقبالي كه از قيام به فرمان تو نشان داد، جايگاهش رادر روز رستاخيز و الا گردان، و پيامبرت، محمّدصلي الله عليه وآله، را كه درود تو بر او ودودمانش باد، به ديدارش و نيز ديدار كساني كه از دعوت او پيروي كردند شاد بدار،و به خاطر آنچه از او ديدي، مثل قيام به فرمانت پاداش او را كامل عطا كن، و او رادر زندگياش به خود مقرب فرما، و به خواري ما به واسطه دوري او رحمت آر،و اگر او را از دست داديم به ضعيفي ما در برابر كساني كه به همراهي او (قائم) آنهارا سركوب كرديم و دست كساني كه ما بر آنها چيره گشتيم تا از نافرماني او دورشانسازيم، بر ما دراز گشت، رحم كن و به تفرقه ما پس از الفت ووحدت در زير سايهحمايت او رحم آر، و به حسرت ما هنگام فرياد خواهي از او در جايي كه ما را ازياري او باز نشاندي، ترحّم فرما . بار خدايا! او را از آنچه بر او بيم ميرود ايمن و آسوده قرار ده، وتيرهاينيرنگ را كه از سوي بد كرداران به سوي او و همكارانش وياورانش بر طاعت پروردگارش، آنان كه سلاح و دژ و پناهگاه و اُنس او گردانيدهاي، دور گردان.



كسانيكه از زن و فرزند خويش دست شستند، واز وطن خود رخت بربستند، و بستر نرم را رها كردند، و از تجارت خود چشم پوشيدند، و زندگيشان را دستخوش زيانساختند، و بي آنكه از سرنوشت خود بگريزند جمع و انجمن خود را رها كردند، وبا بيگانگان كه مددكارشان بودند در آميختند، و بستگان نزديك خود را كهرويارويآنها ايستادند، ترك گفتند، وپساز پشت كردن وگسستندر طول عمرشان،دو باره گردهم آمدند، و اسباب متصل به متاع اندك دنياي گذران را از هم بريدند. پس خداوندا! آنهارا در امنحرز وسايه حمايت خويش بگير، وخشم بندگانيكه به دشمني آهنگ آنها را كردهاند از ايشان باز بدار، و به خاطر دعوت ايشان كفايت و ياري خود را بر آنها تمام فرما، و به پشتيباني و نصرتت آنان را تأييد فرماو با (حق) آنان (باطل) كساني كه ميخواهند نور تو را خاموش كنند، نابود فرما . پروردگارا! به واسطه آنها سراسر آفاق و اقطار جهان را از عدل و داد ورحمتو فضيلت آكنده فرما، و مطابق كرم و بخشش خود تلاش آنها را پاس بدار، از همانسپاسي كه به بندگانت كه به عدل و داد قيام كردند ارزاني داشتي، و از پاداش خويش آن را بر ايشان ذخيره فرما تا به واسطه آن مراتبشان والا گردد، كه تو هر كار كه خواهي كني و هر چه خواهي حكم دهي.(15)

***

1) حياة الامام العسكري، ص 372.

2) بحارالانوار، ج 75، ص 372.

3) سوره طه، آيات 125 و 126.

4) سوره مائده، آيه 3.

5) سوره شوري، آيه 23.

6) بحارالانوار، ج 75، ص 374 - 376.

7) همان مأخذ ص 378.

8) بحارالانوار، ج 75، ص 389 - 378.

9) همان مأخذ، ص 378.

10) بحارالانوار، ج 75، ص 378 - 377.

11) سوره نساء، آيه 114.

12) سوره اعراف، آيه 128.

13) حياة الامام الحسن العسكري، ص 81 - 80.

14) اين قسمت از دعا نشانگر وضع آسفبار مردم در آن برهه وعلت فساد در ميان آنهاست.

15) مهج الدعوات - سيد ابن طاووس، ص 63 - 67.