بقاء آثار حركات بر اشياء


يكي از راويان حديث به نام ابوالحسن ، عليّ بن عاصم كوفي - كه نابينا بوده است - حكايت نمايد:
روزي در شهر سامراء خدمت حضرت ابومحمّد، امام حسن عسكري عليه السلام شرفياب شدم و روي زيراندازي نشستم كه بسيار نرم و لطيف بود، به حضرت عرض كردم : اين چيست و از كجا آورده ايد؟
امام عليه السلام فرمود: اي عاصم ! روي چيزي قدم نهاده اي و نشسته اي كه بسياري از پيامبران الهي و اوصياء و امامان : بر آن قدم نهاده و روي آن نشسته اند.
عرضه داشتم : اي مولا و سرورم ! به احترام اين پوستي كه روي آن قدم نهادم ، بعد از اين لحظه با خود تعهّد مي نمايم تا زماني كه زنده باشم ، ديگر كفشي را نپوشم .
عاصم كوفي افزود: بعد از آن كه امام حسن عسكري عليه السلام مطالب مهمّي را پيرامون آن پوست حيواني - كه به عنوان فرش از آن استفاده مي شد - مطرح فرمود.
من بدون آن كه چيزي را بر زبان خود جاري كنم ، بلكه فقطّ در فكر و ذهن خود گذراندم و گفتم كه : اي كاش امكان داشت من آثار نبياء و وصياء عليهم السلام را مي ديدم .
در اين افكار بودم ، كه ناگهان متوجّه گشتم منزل حضرت ، غرق در انواع نورهاي رنگارنگ شده و نظر مرا به خود جلب كردند.
سپس امام عليه السلام به من فرمود: اي عاصم ! آيا مايل هستي كه آثار قدم هاي پيامبران الهي و امامان عليهم السلام را - كه بر اين فرش قدم نهاده اند - مشاهده كني ؟
عرضه داشتم : بلي ، ياابن رسول اللّه ! اي مولا و سرورم ! بسيار علاقه دارم كه آن ها را مشاهده نمايم .
پس از آن ، حضرت با دست مبارك خويش بر صورت و چشم هايم كشيد و بينائي چشم هايم را باز يافتم .
ناگهان قدم هاي بسياري را روي آن فرش ديدم و امام عسكري عليه السلام جاي پاي هر يك از پيامبران و امامان را از حضرت آدم تا آخرين پيامبر حضرت محمّد صلوات اللّه عليهم اجمعين ؛ و همچنين اثر جاي پاي اميرالمؤمنين عليّ عليه السلام را تا آخرين معصوم - يعني ؛ حضرت مهدي موعود عليه السلام - معرّفي و به من ارائه نمود.(1)
عاصم كوفي افزود: بعد از مشاهده آن آثار، بدون آن كه امام عسكري عليه السلام متوجّه شود، با خود گفتم : اين ها خيالات و توهّمات است كه من احساس مي كنم ، ناگهان حضرت به من خطاب نمود: اي اصم ! نَه ، اين ها خيالات و توهّمات نيست ، بلكه عين حقيقت مي باشد.
و سپس امام عسكري عليه السلام در ادامه فرمايشات خود فرمود: تمامي پيامبران الهي عليهم السلام يكصد و بيست و چهار هزار نفر بوده اند، كه هر كدام ايشان داراي وصيّ و خليفه هستند؛ و اوصياء پيامبر خاتم صلوات اللّه عليهم ، نيز دوازده نفر مي باشند.
پس هركس به آن ها بيفزايد يا از آن ها كسر نمايد و يا حتّي ، چنانچه درباره يكي از آن ها شكّ داشته باشد، همانند شكّ درباره خداوند متعال و إنكار او مي باشد.
در پايان ، امام عسكري عليه السلام به من فرمود: اي عاصم ! چشم هاي خود بر هم بگذار؛ و من نيز طبق دستور حضرت چشم هايم را بستم و همانند قبل نابينا گشتم و ديگر جائي را نمي ديدم ؛ و در نهايت از آن حضرت تشكّر كردم و سپاس به جاي آوردم كه مرا هدايت و راهنمائي فرمود.(2)

***

1- داستان بسيار مفصّل مي باشد و حضرت در متن عبارت 59 نفر از اسامي پيامبران و صالحان را نام برده است و نيز نام تمامي 12 إمام عليهم السلام را تصريح نموده است ، كه بجهت رعايت اختصار از بيان و ترجمه آنها خودداري شد.
2- هداية الكبري حضيني : ص 335، س 18، و مدينة المعاجز: ج 7، ص ‍ 594، ح 2580، و بحارالا نوار: ج 11، ص 33، ح 27، به نقل از مشارق اءنوار اليقين .