صحبت به زبان هاي مختلف


نصير خادم مي گويد: بارها امام عسكري (ع) را مي ديدم كه با غلامانش- كه رومي، تركي و از اهل سيسل بودند- به زبان هاي آنها سخن مي گويد.
از اين مسأله خيلي تعجّب مي كردم و مي گفتم: كسي نديده است كه حضرت، به آن سرزمين ها برود. پس چگونه به زبان آنها سخن مي گويد.
ناگهان امام (ع) رو به من كرد و فرمود: خداوند حجّتش را از ساير مردم امتياز داده، و معرفت و شناخت هر چيز را به وي عطا نموده، و او تمام زبان ها و تمام اسباب و حوادث را مي داند. و اگر اين گونه نمي شد، ميان حجّت خدا و ساير مردم، فرقي وجود نداشت.
امام حسن عسكري (ع) را به «نحرير» سپردند. همسرش بدو گفت: از خدا بترس! چون تو نمي داني چه كسي در خانه تو زنداني است؟ و عبادات و راز و نيازهاي امام (ع) را به ياد او آورد و گفت: از تو در مورد او مي ترسم.
نحرير گفت: او را در ميان درندگان مي اندازم. سپس براي اجراي تصميم خود، اجازه گرفت. آنها نيز به او اجازه دادند. و او حضرت را در ميان درندگان رها نمود.
و يقين كرد كه ديگر كار امام (ع) تمام است و حيوانات وحشي او را خواهند دريد. هنگام صبح آمدند تا شاهد دريده شدن بدن مبارك امام (ع) باشند اما با كمال تعجّب ديدند كه آن حضرت، نماز مي خواند. و درندگان نيز اطراف آن حضرت، نشسته اند. از اين رو امام (ع) را آزاد نمودند.

***