از ديدگاه امام حسن عسكري ع به چه دليل داشتن مرجع تقليد واجب است ؟


پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام سپاس از ارتباط تان با اين مركز.
انسان مي تواند در مسائل و احكام ديني آگاه شده ، بر اساس آگاهي خود و بدون مراجعه به مرجع تقليد( آگاه از احكام دين ) احكام و تكاليف الهي را انجام دهد . بر چنين كسي نه تنها تقليد لازم نيست. بلكه نبايد تقليد كند . اگر كسي آگاهي از احكام دين همانند مراجع تقليد ندارد، عقلش حكم مي كند فردي كه آگاه نيست ، بايد به فردي كه متخصص و آگاه است، مراجعه كند. رجوع غير متخصص به متخصص را تقليد گويند. ( 1 )
اگر فرد مسلمان بخواهد اعمالش را بر اساس قرآن و سنّت انجام دهد ، بايد قرآن و تفسير آن و علومي را كه وابسته به آن است ، به طور تخصصّي ياد بگيرد . همين طور بايد سنّت را كه عبارت است از قول، عمل و تقرير ( گفتار و اعمال و رضايت به اعمال ديگران ) كاملاً بشناسد ؛ يعني با علوم حديث آشنا باشد كه عبارت است از :
علم رجال ( شرح حال راويان حديث ) و سلسله سند ، درايه ( فهم دلالت روايات ) ، شأن نزول روايات ، قرائن حاليه و مقاليه ، تقيه ، حقيقت و مجاز ، تعارض روايات با روايات يا تعارض روايات با آيات و تزاحم مصالح.
بايد اين دانش ها را به طور تخصّصي و كارشناسانه بداند .
چنين فردي كه به قرآن و سنّت با كيفيت مذكور آگاهي داشته باشد ، مي تواند بلكه بايد طبق قرآن و سنت ، آن طور كه مي فهمد عمل نمايد . به چنين فردي و متخصّص به علوم اسلامي ، مجتهد و يا فقيه مي گويند . تقليد كردن براي او جايز نيست . امّا اگر كسي از نظر علم و آگاهي به اين درجه و مقام نرسيده باشد ، عقل حكم مي كند از يك يا چند متخصّص علوم اسلامي بپرسد و طبق آن عمل نمايد . اين بر مقتضاي عقل و شعوري است كه خدا به او داده است . قرآن هم به همين مطلب تصريح نموده و فرموده : « فاسئلوا اهل الذّكر إن كنتم لا تعلمون ؛ ( 2 ) از آگاهان بپرسيد ، اگر نمي دانيد » .
تقليد ، سؤال از اهل ذكر يا رجوع به مجتهد و متخصّص است ، همان طور كه مردم چه مسلمان و چه غير مسلمان در مسائلي كه تخصّص ندارند ، به متخصّصان مراجعه مي كنند ، مثلاً اگر ماشين شان خراب شد ، به مكانيك مراجعه مي كنند ؛ اگر بيمار شدند ، به پزشك مراجعه مي كنند ؛ اگر بخواهند شهر يا خانه بسازند ، به مهندس و معمار مراجعه مي كنند . حتي كساني كه در يك رشته تخصص دارند ، در رشته هاي ديگر تقليد مي كنند ، مثلاً مراجع تقليد در بيماري به پزشك مراجعه مي كنند ؛ مهندسان و معماران هنگامي كه ماشين شان خراب شد ، به مكانيك مراجعه مي كنند .
بنابراين همان طور كه عقلا در اكثر مسائل روزمرّه از متخصّصان پيروي مي كنند ، در مسائل ديني نيز اگر متخصّص نيستند ، بايد به متخصّص (مرجع تقليد) مراجعه كنند ، كه اين مراجعه را « تقليد » مي گويند . پس تقليد از فقها نه تنها خلاف عقل نيست ، بلكه از باب رجوع غير متخصص به متخصص مي باشد كه حكم عقلي است . اگر كسي كه بايد تقليد كند ، تقليد نكرده و اعمالي را انجام دهد ، مانند بيماري است كه خودسر دارو مصرف كند . چه بسا عوض اين كه بهبودي حاصل شود ، بيماري اش افزون شود . در روايات نيز اين حكم عقل مورد تأييد قرار گرفته . از امام عسكري(ع) آمده :
« امّا من كان من الفقها صائناً لنفسه حافظاً لدينه مخالفاً علي هواه مطيعاً لامر مولاه فللعوام أن يقلّدوه ؛ ( 3 ) از بين فقها آنان كه حافظ و نگهبان دين اند ، خود را از گناه و آلودگي حفظ مي كنند ، با هواهاي نفساني مبارزه مي كنند ، مطيع اوامر الهي و جانشينان اويند ، بر عوام لازم است كه از آنان تقليد كنند » .
مراد از عوام يعني كساني كه در علوم اسلامي مجتهد و متخصص نيستند ، گرچه در علوم ديگر متخصص باشند ، مثلاً اگر استاد دانشگاه يا پزشك در علوم اسلامي مجتهد نباشد، بايد تقليد كند ، چنان كه مرجع تقليد در مسائل پزشكي و مهندسي از پزشك و مهندس تبعيت و تقليد مي كند .
پس كسي كه آگاهي كامل از آيات و روايت دارد و احكام فقهي را از آن ها استباط و اجتهاد كند ، تقليد بر او جايز نيست و بر غير آگاهان تقليد واجب است .

***

1 . امام خميني ، توضيح المسائل ، م 2 .
2 . نحل (16) آيه 43 .
3 . بحار الانوار ، ج 2 ، ص 88 .