آيا اعتقاد به امامت دوازده تن در عهد رسالت وجود داشته يا پس از وفات امام عسكري ع پيدا شده است؟


قبل از پاسخ بايد گفت كه سؤال از حديث «دوازده خليفه» و يا «دوازده امام» نيست، بلكه سؤال از سير تاريخي اعتقاد شيعه به دوازده امام است. سؤال كننده در حقيقت مي خواهد با تاريخي خواندن اين اعتقاد، ادعا كند كه عقيده شيعه به «دوادزه امام» ريشه در كتاب وسنت ندارد.
امّا بايد گفت: اصل اعتقاد به خلافت دوازده تن از قريش- يا از بني هاشم- در عصر پيامبر مطرح بوده است، به عنوان نمونه:
1. بخاري به سند خود از جابر بن سمره نقل كرده كه پيامبر فرمود: «يكون اثناعشر اميراً. فقال كلمة لم اسمعها فقال ابي: انّه قال: كلّهم من قريش»؛ «دوازده امير خواهد بود. آن گاه سخني گفت كه من آن را نشنيدم. پدرم گفت: پيامبرفرمود: همه آنان از قريشند».(1)
2. مسلم به سندش از جابر بن سمره نقل كرده كه گفت: با پدرم بر پيامبر وارد شديم، شنيديم كه مي گويد: (انّ هذا الامر لا ينقضي حتي يمضي فيهم اثناعشر خليفة: قال: ثم تكلم بكلام خفي عليّ قال: فقلت لأبي ما قال؟ قال: كلّهم من قريش): «اين امر منقضي نمي شود تا آن كه دوازده خليفه در ميان آنان بگذرد. آن گاه تكلّم به كلامي نمود كه بر من مخفي گشت، از پدرم سؤال كردم: رسول خدا چه گفت: پدرم در جواب گفت: همه آن ها از قريشند».(2)
3. و نيز مسلم از جابر نقل كرده كه از رسول خدا شنيدم كه مي فرمود: (لايزال امر الناس ماضياً ما وليهم اثناعشر رجلا، ثمّ تكلم النبي بكلمة خفيت عليّ فسألت ابي ماذا قال رسول الله؟ فقال: كلّهم من قريش): «دائماً امر مردم گذرا است تا آن كه دوازده مرد متولّي آنان گردند. آن گاه تكلم به كلمه اي كرد كه بر من مخفي شد. از پدرم سؤال كردم كه رسول خدا چه فرمود: گفت: همه آن ها از قريشند».(3)
اين احاديث و احاديث متعدد ديگر منشا عقيده به دوازه امام را براي ما روشن مي كند ولي بايد گفت، آشنايي به اسامي و هويت آنان به تدريج انجام گرفته است، زيرا هر امامي، به وصيت امام قبلي معين و معرفي مي شد، توضيح اين كه: دلايل قاطع نشان مي دهد كه پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله امامت و رهبري علي عليه السلام را در مواقع مختلف و بالأخص در روز غدير اعلام كرد، و رهبري علي عليه السلام به صورت يك اصل اعتقادي درآمد، همچنان كه پيامبر | امامت و پيشوايي دو نور ديده اش، حسن و حسين (عليمها السَّلام) را نيز در عصر خود مطرح كرده و فرموده است: (الْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ إِمامانِ قاما أَوْ قَعَدا): «حسن و حسين هر دو پيشواي امتند، خواه زمام امور را رسماً به دست بگيرند، و خواه خانه نشين باشند».(4)
پس از شهادت حسين بن علي (عليمها السَّلام) و رسوايي خلافت امويان، ديدگان امّت متوجه فرزند وي امام سجاد عليه السلام شد، و پس از وي، امام باقر و امام صادق (عليمها السَّلام) احياگر سنّت پيامبر صلي الله عليه و آله و پيشواي محدّثان و فقيهان گشتند، و به همين ترتيب، هر امامي در عصر خود، با وجود تمامي خفقان ها و تنگناها، وظيفه خود را در حد امكان انجام داد و شيعيان نيز به امامت آنان اعتقاد راسخ داشتند.
تصور اين كه اعتقاد به امامت امامان در دوران حضرت عسكري عليه السلام شكل گرفته باشد، ناشي از ناآگاهي از تاريخ تشيع است.(5)

***

1. صحيح بخاري، ج 8، ص 127، كتب الأحكام، باب الاستخلاف، ح 7223.
2. صحيح مسلم، ج 6، ص 3؛ شرح صحيح مسلم، ج 12، ص 201.
3. صحيح مسلم، ج 6، ص 3؛ شرح صحيح مسلم، ج 12، ص 201.
4. الرسالة في نصيحة العامة، نگارش ابواسعد، المحسن بن كرامة بيهقي، ص 18 و 68؛ احقاق الحق: 26/ 48.
5. راهنماي حقيقت، شيخ جعفر سبحاني، ص:311 - 312.