پنهان كاري امام حسن عسكري (ع) درباره امام مهدي (عج) چگونه با وجوب معرفت امام سازگار است؟


امامت در تفكر اسلامي اهميت بسياري دارد. از تعاليم قرآن به دست مي آيد كه مقام امامت برتر از مقام نبوت است؛ زيرا خداوند پس از آن كه ابراهيم (ع) را در زمان نبوتش مورد آزمايش­هاي گوناگون قرار داد، به وي منصب امامت داد: به ياد آور هنگامي را كه پروردگار ابراهيم او را به آزمون هايي آزمود وي آن آزمون­ها را به اتمام رساند، خداوند فرمود تو را پيشواي مردم قرار دادم.[1]به خاطر همين جايگاه منيع امامت است كه گزينش انتصاب امام از توان عقل بشر بيرون و يك امر الاهي است. به همين جهت اختلاف شيعه و سني در اين مسئله تنها اختلاف درباره مصداق امام نيست، كه بعضي ها تصور مي كنند. تعريف امامت در نزد دو گروه كاملا متفاوت است. امامت از ديدگاه شيعه مسئله اي كلامي و از اصول دين است؛ زيرا اعتقاد به انتصاب امام از سوي خداوند دارد، ولي اهل تسنن ان را مسئله اي فقهي و از فروع دين مي داند؛ چون به انتخاب امام از طرف مردم اعتقاد دارند.

در احاديث اسلامي، امامت و امام شناسي جايگاه والايي دارد. پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد: كسي كه بميرد و امام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ جاهليت مرده است.[2] از اين روايت و ساير روايت هايي كه به همين مضمون وارد شده است، وجوب شناخت امام و امام شناسي فهميده مي شود؛ زيرا فهم عميق و كامل از توحيد بدون شناخت از طريق امامت (با تعريف شيعه) ممكن نيست.[3] فهم صحيح از اصول عقايد ديني تنها از طريق امامت حاصل مي شود. از اين رو آنان كه از اين طريق دور افتاده اند، در فهم مسائل اساسي و اصول دين به انحراف رفته اند.

اما مراد از اين شناخت، رؤيت با چشم و چهره به چهره نيست. هم چنان كه مراد از پيامبر شناسي، ديدن و مشاهده صورت ظاهري پيامبر نيست. شايد بتوان گفت كه رؤيت جسم امام كمترين نقش را در شناخت او دارد . از اين رو اويس قرني با وجود اين كه در تمام عمرش حتي يك بار هم پيامبر اكرم (ص) را نديد، ولي از معرفت بالايي نسبت به رسول خدا (ص) برخوردار بود. پيامبر خدا (ص) از وي بسيار تعريف و تمجيد نمود.[4] حديث "اويس بهترين تابع است" را محدثين و دانشمندان شيعه و اهل سنت از پيامبر خدا (ص) روايت كرده اند.[5] چنين شخصيتي بعد از رحلت رسول خدا (ص) همواره از شيعيان و ارادتمندان امام علي (ع) بود و در جنگ صفين در ركاب آن حضرت به شهادت رسيد. در مقابل افرادي چون ابوجهل و ديگر كفار كه هميشه در كوچه و بازار پيامبر (ص) را مي ديدند، از شناخت آن حضرت نصيبي نداشتند و همواره به دنبال آزار و اذيت و حتي در صدد كشتن آن حضرت بودند. همچنين بودند كساني كه امام را بسيار مي ديدند، ولي شناخت حقيقي نداشتند و پيدا نكردند و حتي قاتل امام شدند.

پس مشاهده جسم و بدن امام، نقشي در شناخت امام ندارد؛ زيرا شناخت امام به معناي شناخت حقيقت امامت و مقام و منزلت او در پيشگاه خداوند، شناخت جايگاه امام در جهان هستي، شناخت وظايف و تكاليف خود در مقابل امام است. به عبارت ديگر يعني درك اين كه امام داراي مقام عصمت و وارث پيامبر و جانشين او است و اطاعت او، اطاعت خدا و پيامبر و برطرف كننده هر گونه شك و حيرت است. [6] شناخت اين كه امام و پيامبر از يك نور آفريده شده اند. چنان چه پيامبر اكرم (ص) فرمود: خداوند تعالي من و علي را از يك نور آفريد.[7] شناخت اين كه امام ترجمان وحي الاهي و بيان گر حقايق قرآني، يگانه زمان و معدن پاكي و قداست است.[8]

پس بايد گفت كه امام حسن عسكري (ع) به هيچ وجه مردم را از شناخت امام به معنايي كه گفته شد منع نكرد. بلكه ايشان به عللي تنها درباره ديدن فرزندش محدوديت ايجاد كرده بود. از جمله به خاطر ترس از دشمنان كه مبادا او را به شهادت برسانند و هم چنين به علت اين كه به تدريج زمينه را براي غيبت امام مهدي (ع) فراهم سازند. البته اين محدوديت هم براي همه نبود و برخي از خواص شيعه، توفيق زيارت حضرت را پيدا مي كردند.

***

[1]. بقره، 124.
[2]. تفتازاني، سعد الدين، شرح المقاصد في علم الكلام، ج 5، ص 239، چاپ اول، منشورات شريف رضي، قم، 1409ه.ق؛ مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، ج 23، ص 76، مؤسسة الوفاء، بيروت، 1404ه.ق ؛ حر عاملي، محمد بن الحسن، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج 1، ص 112، دار الكتب الاسلاميه، تهران، 1357ش.
[3]. مفيد، محمد بن محمد نعمان، الحكايات، ص 22، چاپ دوم، دار المفيد، بيروت، 1414ه.ق؛ علم الهدي، سيد مرتضي، الشافي في الامامة، ج 1، ص 49، چاپ دوم، مؤسسة الصادق، تهران، 1410ه.ق.
[4]. قمي، عباس، سفينة البحار، ج 1، ص 199، چاپ دوم، اسوه، قم،1416ه.ق.
[5]. نيشابوري، مسلم بن الحجاج، صحيح مسلم، ج 1، ح 181، دار الفكر، بيروت، بي تا.
[6]. بحار الانوار، ج 23، ص 93
[7]. قندوزي حنفي، شيخ سليمان، ينابيع المودة، ص 256، مؤسسة الاعلمي، بيروت، 1418ه.ق.
[8]. صدوق، عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 171، منشورات اعلمي، تهران، بي تا.